«شاه جهان» یک روایت معتبر و قابل دسترس از زندگی، حرفه و میراث کوروش بزرگ ارائه میدهد. درحالیکه منابع یونانی همچنان در هر روایتی درباره کوروش محوری باقی میمانند، انبوهی از شواهد دست اول در خاور نزدیک باستان، از جمله مواد مستند، باستانشناسی، تاریخ هنر و متون مذهبی (کتاب مقدس) یافت میشود.
به گزارش ایبنا، در یکی از کتیبههای باستانی، لحظهای از سرنوشتسازترین رخدادهای تاریخ جهان چنین ثبت شده است: «در ماه اَرَخسمنو، روز سوم، کوروش به بابِل اندر آمد. شاخههای سبز در برابر گسترده شد.» این جملات کوتاه اما پرمعنا از رویدادنامه نبونید، روایتگر ورود باشکوه کوروش بزرگ به شهر بابل در سال ۵۳۹ پیش از میلاد است.
مورخان روز سوم ارخسمنو را برابر با هفتم آبان دانستهاند؛ روزی که نهتنها در ایران، بلکه در گوشهوکنار جهان به عنوان روز بزرگداشت کوروش شناخته میشود. اهمیت این پادشاه هخامنشی چنان ژرف و جهانشمول است که قرنها پیش، هرودوت، پدر تاریخ، نوشت: «در میان پارسیان، هرگز کسی نخواهد توانست خود را با کوروش بسنجد.» و حقیقت آن است که پس از گذشت بیش از دو هزار و پانصد سال، هنوز هیچ فردی در تاریخ ایران نتوانسته با عظمت، جایگاه و مقبولیت جهانی کوروش بزرگ برابری کند.
این میراث بیبدیل، ریشه در خرد ناب، تدبیر، فتوحات خیرهکننده و بهویژه ایدئولوژی یگانه او در بنیادگذاری و اداره نخستین ابرقدرت تاریخ جهان دارد؛ امپراتوریای که نه بر پایه زور و ستم، بلکه بر ستونهای رواداری مذهبی، آزادی باورها و احترام به حقوق ملتها استوار بود.
در آستانه این مناسبت تاریخی، نشر نو کتاب «شاه جهان: زندگانی کوروش کبیر» [King of the world : the life of Cyrus the Great] اثرمت واترز[Matthew W. Waters]، استاد تاریخ باستان در دانشگاه ویسکانسین را با ترجمه محمدرضا جعفری و ناهید اسلامی منتشر کرده است. این کتاب که در ژوئن ۲۰۲۲ در سطح جهانی منتشر شد، یکی از جامعترین، معتبرترین، تازهترین و مستندترین روایتها از زندگی، دستاوردها و میراث کوروش بزرگ را ارائه میدهد. کوروش، فرمانروایی که با تسخیر امپراتوری ماد، پادشاهی لیدیه و امپراتوری بابل، بنیادگذار قلمرویی شد که از آسیای میانه تا شمال شرق آفریقا و از مدیترانه تا دره سند گسترش یافت و نیروی غالب ژئوپلیتیک جهان بود.
این امپراتوری نیروی غالب از اواخر قرن ششم تا زمان فتح آن توسط اسکندر در دهه ۳۳۰ قبل از میلاد بود. بخش اعظم قلمروی آن توسط کوروش بزرگ (حکمرانی از ۵۵۹ تا ۵۳۰ پیش از میلاد) فتح شد. زمانی که کوروش در سال ۵۳۹ ق.م. عنوان سلطنتی «شاه جهان» را برگزید، این لقب نسبت به هر فرمانروای دیگری در تاریخ، به واقعیت نزدیک بود. کوروش در دوران حیات خود به اسطوره تبدیل شد و کارنامه او توجه شدید همسایگان غربی، یعنی یونانیان باستان، را برانگیخت؛ بهطوریکه پرتره آرمانی او توسط گزنفون، تأثیری شگرف بر بحثهای حوزه کشورداری و رهبری در طول دوران باستان، قرون وسطی و مدرن گذاشت.
کوروش بزرگ یک شخصیت تحولآفرین بود؛ رهبر، ژنرال و متفکری استثنایی و همچنین بنیانگذار امپراتوری هخامنشی ایران که در قرون ششم تا چهارم پیش از میلاد بر صحنه جهانی از مدیترانه تا سند تسلط داشت. بنابراین، کوروش حتی در دوران باستان نیز مورد شیفتگی بود و در تقریبا تمام روایتهای زندگیاش مورد توجه مثبت بسیاری از مردمان قرار داشت. این پادشاه به دلیل تأثیری که بر تاریخ جهان گذاشت، در هر کجا که امپراتوری هخامنشی در دوران باستان گسترش یافته بود و همچنین میراث پس از آن، همچنان شایسته توجه است.
«شاه جهان» یک روایت معتبر و قابل دسترس از زندگی، حرفه و میراث کوروش بزرگ ارائه میدهد. درحالیکه منابع یونانی همچنان در هر روایتی درباره کوروش محوری باقی میمانند، انبوهی از شواهد دست اول در خاور نزدیک باستان، ازجمله مواد مستند، باستانشناسی، تاریخ هنر و متون مذهبی (کتاب مقدس) یافت میشود.
مت واترز از تمام این منابع استفاده میکند و آنها را به طور مداوم در بستر تاریخی قرار میدهد تا درکی منسجم و دقیق از شخصیت کوروش ارائه دهد. این کتاب داستانهای تولد، فتوحات و سلطنت کوروش را از طریق دیدگاههای چندگانه، مبتنی بر تحلیل منابع باستانی از پارسیان، ایلامیها، بابلیها، یهودیان و یونانیان، بررسی میکند و درعینحال به مسائل تفسیری پرداخته و مواد محدود موجود را باهم آشتی میدهد... «شاه جهان» خوانندگان را به سفری میبرد که تأثیر قدرتمند او را آشکار کرده و داستان او را برای نسلهای آینده حفظ میکند.

کتاب مت واترز، یک مشارکت ارزشمند در حوزه تاریخ باستان است. او در مقدمه و فصل آغازین هدف خود را ارائه یک تاریخ عمومی جدید درباره کوروش بزرگ، بنیادگذار امپراتوری ایران که امپراتوری ماد، پادشاهی لیدیه و امپراتوری بابل را فتح کرد، بیان میکند. امپراتوری ایران در اوج خود بیش از دو میلیون مایل مربع وسعت داشت که دستاوردی چشمگیر است.
استدلال کلی واترز این است که کوروش یکی از محوریترین چهرههای تاریخ باستان است، بااینحال اغلب نادیده گرفته شده و مورد کملطفی قرار میگیرد. فصل اول کتاب اطلاعات پیشزمینهای درباره وضعیت ایران پیش از کوروش ارائه میدهد و به تعاملات قرون هشتم و هفتم پیش از میلاد بین پارسیان و همسایگان نزدیک، یعنی بابلیها، آشوریها و ایلامیها، میپردازد. این بستر تاریخی بسیار مهم است، زیرا نشان میدهد که ایران پیش از به قدرت رسیدن کوروش نیز به دنبال گسترش بوده و سهم بعدی کوروش را برجسته میسازد.
فصل دوم منابع مربوط به کوروش و اطلاعاتی درباره زندگی او قبل از به سلطنت رسیدن را بررسی میکند. درباره تولد یا زندگی اولیه کوروش در منابع خاور نزدیک اطلاعات زیادی وجود ندارد؛ بنابراین، بیشتر اطلاعات مربوط به زندگی اولیه او از نویسندگان متأخر یونانی مانند هرودوت، کتزیاس و گزنفون میآید. این منابع در مورد کوروش روایتهای مشترکی دارند، اما در عین حال با یکدیگر نیز تناقض دارند.
به عنوان مثال، هرودوت میگوید کوروش در گمنامی در میان مردم عادی بزرگ شد، و کتزیاس نیز داستان مشابهی درباره خاستگاه عوام او ارائه میدهد. روایت گزنفونبسیار متفاوت است و بیان میکند که او به عنوان یک شاهزاده سلطنتی تربیت شد. واترز به طور ماهرانهای این منابع را باهم ادغام میکند تا نور تازهای بر فن تاریخنگاری بیندازد، که این خود یک عنصر فوقالعاده برای مخاطب عمومی است.
فصول سوم و چهارم لشکرکشیهای نظامی کوروش علیه مادها، لیدیها و بابلیها اختصاص دارد. واترز در هر دو فصل، بهخوبی زمینه و پیشینه این امپراتوریها را قبل از حمله کوروش فراهم میکند. او رویکردی میانرشتهای را در پیش میگیرد و از منابع نوشتاری، مهرها و شواهد باستانشناسی برای ارائه تصویری کامل از این رویدادها استفاده میکند. این روایتها با جزئیات عالی، مانند خورشیدگرفتگی که در یکی از نبردهای او با پادشاهی لیدیه رخ داد، و تاکتیکهای او برای منحرف کردن رود فرات هنگام تصرف بابل، آمیخته شدهاند. چنین توجهی به جزئیات در عین حفظ یک روایت قوی، نقطه قوت این کتاب است و بینشهای جدیدی را حتی برای کسانی که با این پادشاه بزرگ ایرانی آشنا هستند، فراهم میکند.
دو فصل پایانی، یعنی پنجم و ششم، به میراث و اهمیت کوروش در تاریخ میپردازند که یکی از نکات اصلی مورد تأکید در این کتاب است. فصل پنجم به پروژههای امپراتوری که او انجام داد، نگاه میکند. او فراتر از «چاپارخانه پارسی» مشهور، ارتش بزرگی را کنترل میکرد و یک ایدئولوژی وحدتبخش را برای امپراتوری ایران ترویج داد.
فصل پنجم همچنین توصیف مفصلی از بقایای باستانشناسی پاسارگاد، پایتخت جدید هخامنشی که کوروش بنیان گذاشت و شامل آرامگاه، دروازه، دو کاخ، یک باغ سلطنتی و دو برج است، ارائه میدهد.