کمبود پرستار در مناطق محروم؛ این دردی نیست که مختص آنها باشد، بلکه گریبان پایتخت را هم گرفته. چنین اتفاقی درحالی رقم خورده که ۷۰ هزار پرستار بیکار در ایران حضور دارند و طرحهایی مثل بورسیه پرستاری هنوز آزمون خود را پس ندادهاند.
به گزارش فرارو، معاون پرستاری وزارت بهداشت معتقد است طرح بورسیه میتواند الگویی مؤثر برای جبران کمبود نیرو در مناطق خاص باشد، اما کارشناسان این حوزه نظر دیگری دارند. آنان میگویند تا زمانی که این طرحها امتیاز و جذابیت واقعی برای پرستاران ایجاد نکنند، نمیتوانند مشکل ساختاری کمبود نیرو را حل کنند. نتیجه این وضعیت آن است که حتی در پایتخت، بیمارستانها برای تأمین نیروی پرستاری مورد نیاز خود با چالش جدی مواجهاند.

محمد شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار، در گفتوگو با فرارو به بررسی این مساله پرداخته است:
محمد شریفی مقدم به فرارو گفت: «در کشورهای توسعهیافته، تعداد پرستار به ازای هر ۱۰۰۰ نفر جمعیت بین ۹ تا ۱۱ است و حتی با وجود این، باز هم گفته میشود پرستار کم است و تلاش میکنند این تعداد را افزایش دهند. متوسط این عدد ۶ و حداقل ۳ پرستار به ازای هر ۱۰۰۰ نفر در نظر گرفته میشود تا مردم حداقل خدمات پرستاری را دریافت کنند. در کشور ما این نسبت تنها ۱.۸ پرستار به ازای هر ۱۰۰۰ نفر است.
این آمار نشان میدهد که هرچقدر پرستاران ما تلاش کنند، بخش قابل توجهی از کار مردم روی زمین میماند و مراقبت مناسب دریافت نخواهند کرد. اگر نسبت پرستار به تخت بیمارستانی را در نظر بگیریم، ماجرا متفاوت است. این نسبت در استانهای مختلف متفاوت است؛ بهعنوان مثال، در استانهای خوزستان و سیستان و بلوچستان بین ۰.۶ تا ۰.۷ است، در حالی که متوسط کشور حدود ۰.۹ تا ۱ پرستار به ازای هر تخت است. هر دو روش محاسبه، چه نسبت به جمعیت و چه نسبت به تخت، با معیارهای جهانی اختلاف دارد. درواقع مردم ما برای دریافت حداقل خدمات پرستاری با کمبود حدود ۱۰۰ هزار پرستار مواجهاند.»
او افزود: «به بهانه کمبود کادر پرستاری، ظرفیت دانشکدههای پرستاری به صورت غیراصولی افزایش یافته است و اکنون سالانه حداقل ۱۵۰۰۰ پرستار فارغالتحصیل میشوند. در حالی که برای افزایش ظرفیت دانشجویان پزشکی تنها ۲۰ درصد با بودجه مشخص مخالفت شد، ظرفیت دانشکدههای پرستاری طی ۱۰ سال گذشته حدود ۵۰۰ درصد افزایش یافته است؛ این در حالی است که بسیاری از این دانشکدهها شرایط لازم برای آموزش حرفهای پرستاری را ندارند.»
دبیرکل خانه پرستار گفت: «پرستاری شغلی حساس است زیرا سلامت مردم در دستان آنان قرار دارد. آموزش مناسب، فضای بالینی کافی و نسبت مناسب دانشجو به استاد از الزامات این حرفه است، اما بسیاری از این موارد فراهم نیست. بخشی از این موضوع نیز سیاسی است؛ به گونهای که برای امتیاز دادن به نماینده، گفته میشود در حوزه او دانشکده پرستاری راهاندازی شود تا تعداد پرستاران افزایش یابد.»
او یادآور شد: «طی ۶ سال گذشته، آخرین پذیرش استخدامی جدی پرستاران مربوط به سال ۱۳۹۹ بود، به جز حدود ۱۰ هزار نفری که اخیراً جذب شدهاند. با این احتساب، حدود ۹۰ هزار فارغالتحصیل پرستاری بدون شغل وجود دارد و همچنان حدود ۷۰ هزار فارغالتحصیل بیکار باقی میمانند. برخی دانشگاههای علمی کاربردی نیز مجوز پذیرش دانشجو میگیرند، علیرغم اینکه وزیر بهداشت اعلام کرده این مراکز شرایط لازم را ندارند. در مجموع، به نظر میرسد این وضعیت موجب رانت و منافع گروهی خاص شده است.»
شریفی مقدم گفت: «پس مشکل اصلی کجاست؟ با وجود اینکه کشور به ۱۰۰ هزار پرستار نیاز دارد، حدود ۹۰ هزار پرستار بیکار هستند! دلیل این تناقض، نگهداشت نیروی پرستاری است. مانند منبع آبی پر از سوراخ، هرچه پرستار جذب شود، به دلیل مشکلات شغلی، ترک کار، مهاجرت، بازنشستگی یا تغییر شغل، از سیستم خارج میشوند.
پرستاری شغلی سخت و پراسترس است؛ کارکنان این حوزه مدام در محیطی حزنآلود، پراسترس و پرخطر فعالیت میکنند و مسئولیت جان مردم بر دوش آنهاست. مهمترین علتعدم توجه مسئولین وزارت بهداشت به مشکلات واقعی و ریشهای پرستاران، دریافتی پایین آنهاست. حقوق ثابت پرستاران پایینترین در میان کارکنان دولت است و حدود ۱۷ میلیون تومان است که رضایتبخش نیست و باعث میشود پرستار سر کار نرود یا شغل را ترک کند.»
او افزود: «حقوق متغیر هم شامل تعرفههای پزشکی است که اختلافهای فاحشی ایجاد میکند و گاهی تا ۱۰۰ برابر تفاوت دارد. یعنی پزشک یا جراح چند صد میلیون دریافتی دارد و پرستار چند میلیون! وزارت بهداشت به جای تمرکز بر مقوله مهم حقوق، از راهکارهایی مانند بورسیه و اسکان استفاده میکند. این کارها راهحلی انحرافی است، زیرا بورسیه جذابیتی برای پرستاران ندارد و ماندگاری آنها را تضمین نمیکند چراکه برای آنان امتیازی فراتر از حد معمول ندارد. همانطور که گفته شده، اگر حقوق پرستار مناسب باشد، او ماندگار خواهد شد؛ اما با روشهای فعلی، حتی پرستارانی با ۱۵ سال سابقه این شغل را ترک میکنند.»
این کارشناس پرستاری گفت: «در بورسیههای دانشجویی، فرد پذیرفتهشده ماهانه کمکهزینهای اندک دریافت میکند که دانشگاه آزاد را شامل نمیشود؛ برای مثال، اگر دانشگاه تهران دانشجویی را بپذیرد، در طول دوران تحصیل مبلغی محدود به او پرداخت میشود یا امکاناتی مانند خوابگاه در اختیارش قرار میگیرد. در مقابل، از دانشجو تعهد میگیرند که پس از پایان تحصیل، دو برابر مدت تحصیل خود، مثلاً هشت سال، خدمت کند. به همین دلیل، بسیاری از پرستاران معتقدند این محدودیتها ارزش آن را ندارد که وارد طرح بورسیه شوند.»
او افزود: «نکته دیگر این است که برخلاف تصور، مشکل کمبود پرستار تنها در مناطق محروم نیست. به گفته کارشناسان، شرایط در تهران حتی از استانهایی مانند سیستان و بلوچستان بدتر است. برای مثال، در آزمونهای استخدامی پرستاران در پایتخت، زمانی که دو هزار نفر ثبتنام میکنند، تنها نیمی از آنها مراحل را ادامه میدهند، که نشاندهنده وجود بحران در تأمین نیروی پرستاری حتی در تهران است. در مناطق محروم، نسبت تعداد پرستار به تخت بیمارستانی وضعیت قابلقبولی دارد، اما مشکل اصلی، کمبود تخت است.»
او یادآورد شد: «از سوی دیگر، مهاجرت پرستاران به کشورهای دیگر روندی فزاینده یافته است. بسیاری از پرستاران مناطق جنوبی کشور، مانند خوزستان و شهرهای نزدیک خلیج فارس، به دلیل شرایط کاری و مالی نامناسب، به کشورهایی چون عراق مهاجرت میکنند. برای مقایسه، پرستاران در عراق حدود ۱۵۰۰ دلار، در برخی کشورهای منطقه تا ۲۰۰۰ دلار و در کشورهای اروپایی تا ۶۰۰۰ دلار حقوق میگیرند، در حالی که حقوق پرستاران در ایران حدود ۲۰۰ دلار است. طبیعی است که در چنین شرایطی، تمایل به مهاجرت افزایش یابد.»
شریفی مقدم گفت: «از سوی دیگر، هر پرستار موظف است دو سال دوره طرح بگذراند. اگر سالانه حدود ۲۰ هزار نفر در رشته پرستاری فارغالتحصیل شوند، در مجموع حدود ۴۰ هزار پرستار طرحی در وزارت بهداشت مشغول به کار خواهند بود. در مواقع بحرانی مانند دوران شیوع کرونا، وزارت بهداشت معمولاً طرح این افراد را تمدید میکند و بخش بزرگی از نظام درمان کشور در عمل بر دوش همین پرستاران طرحی میچرخد.»
او افزود: «مشکل اینجاست که بسیاری از این پرستاران در مراکزی فارغالتحصیل میشوند که تجربه عملی کافی ندارند و حتی در دوران تحصیل با بیمار واقعی مواجه نشدهاند. در نتیجه، زمانی که به مراکز درمانی اعزام میشوند، بدون نظارت و آموزش کافی مستقیماً مسئول مراقبت از بیماران میشوند؛ موضوعی که میتواند برای مردم خسارتبار باشد.»
در نهایت او اشاره کرد: «در مقابل، پرستاران باتجربه که مهارت کافی کسب کردهاند، بهدلیل شرایط کاری و معیشتی نامناسب، اغلب کشور را ترک میکنند. به این ترتیب، چرخهای شکل گرفته که در آن نیروهای تازهکار جایگزین پرستاران خبره میشوند و نظام درمان با کمبود تجربه و کیفیت مواجه میگردد.»