روزم را با دیدن این زن شروع میکنم. هر روز و بدون استثنا. تعطیل باشد یا .....
کد خبر: ۱۰۹۰۰۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۰۸
مرد شبیه کارمندهای بازنشسته بود که از ماندن توی خانه خسته شده. علاوه بر غم نان که قلب و قامت مرد را با هم میشکند، یکی از دردهای بازنشستگی.....
کد خبر: ۱۰۸۹۸۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۰۷
صدای زن از جلوی هواپیمای شبیه شکستن شیشه بود. به همان اندازه تیز و بُرنده. بیخود کردید......
کد خبر: ۱۰۸۹۷۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۰۶
دختر جوان پشت کانتر داروخانه با صدای خیلی بلند میگوید:
- آقای چاردانگه! چاردانگه کیه؟
مرد جاافتاده و ساکتی کنار من....
کد خبر: ۱۰۸۹۳۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۰۵
راننده در حالیکه کلافه است سرش را برمیگرداند:
- ببخشید شما آدرس رو بلدید؟
این جیپیاسها ریخته به هم.
تازه راه افتادهایم.....
کد خبر: ۱۰۸۹۰۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۰۴
روز عکاس بود، برای تبریک به چند دوست عکاسم از جمله «پیام پارسایی» زنگ زدم. پیام یکی از عکاسان خوب و حرفهای فوتبال است. گفتم:«فقط خواستم....
کد خبر: ۱۰۸۸۷۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۰۳
آدم از خانه بیرون میزند، هنوز به سر کوچه نرسیده روی پل عابر پیاده یک تبلیغ بزرگ میبیند، همان اسمهای تکراری که دیشب روی پل عابر در گوشه دیگری از شهر دیده، در تلویزیون دیده، در ابتدای یک پادکست شنیده و ...
کد خبر: ۱۰۸۸۴۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۰۲
«شکر در زیر آب پنهان کردن»، «شمشیر به سنگ آزمودن»، «باد در قفس کردن» و … عبارتهایی هستند که در ادبیات فارسی برای توصیف ....
کد خبر: ۱۰۸۸۲۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۶/۰۱
شب شده اما تمام خیابانهای اطراف اندازه یک وجب جا برای پارک ماشین ندارند، داخل لابی سالن «شهرزاد» هم همینطور است. رنگینکمانی از آدمها برای دیدن تئاتر آمدهاند. می خواهم تئاتر ....
کد خبر: ۱۰۸۷۸۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۳۱
عکس را دوست نازنینم محمد آریاننیا از گرگان برایم فرستاد. نوشته بود....
کد خبر: ۱۰۸۷۷۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۳۰
از سر کنجکاوی ایستادم. پسر جوانی که روی گردن و دستهایش تتو داشت، برایم دو سیخ جگر زد. آنقدر جگرها را باریک و نازک میگیرند که آدم انگار سیخ داغ سفارش داده با بوی جگر....
کد خبر: ۱۰۸۷۴۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۹
مرد همینطور که شیشه عسل را توی دستش میچرخاند از بالای عینک نگاهم کرد و با جدیت گفت:
- عسله!
انگار من گفته باشم مربای هویج است!
کد خبر: ۱۰۸۷۱۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۸
برای مراسم گرامیداشت سالروز درگذشت سیروس قایقران رفته بودم انزلی. هنوز بهار بود. ابوالفضل اکبری زنگ زد گفت امسال حتماً بیبرقی داریم...
کد خبر: ۱۰۸۶۷۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۷
دو همکارم وارد اتاق میشوند و سر یک «تی» شکسته بحث میکنند. ساعت ۸:۳۰ صبح شنبه است...
کد خبر: ۱۰۸۶۳۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۶
برای خیلیها، کابوس رانندگی نه تصادف است و نه ترافیک؛ بلکه لحظهای است که ماشین خاموش میکند و یدککش سر میرسد.
کد خبر: ۱۰۸۵۸۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۵
وقتی کسی میفهمه ما اسیر شدیم اولین سوالش اینه که کتکتون هم میزدن؟ در صورتیکه کتک هیچی نیست، کتک که میزنن تو یه نیمساعتی درد میکشی، جیغ میزنی، بعدش درد تمام میشه. کابل بزنن تموم میشه، فلکت کنن تموم میشه. دردا، دردای دیگه است!
کد خبر: ۱۰۸۵۶۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۴
پسر جوان در حالیکه خودش شلوارک پوشیده بود و تمام پشت تیشرتش از عرق خیس بود، قلاده سگ «هاسکی» را توی دست داشت و راه میرفت. عصر تابستان، کرج ...
کد خبر: ۱۰۸۵۴۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۳
رشت بودم، با همان هوای دلانگیزی که سر انگشتانش روح آدم را لمس میکند. سر چرخاندم توی ماشین راننده را ببینم. نبود. دوست داشتم حتی از ....
کد خبر: ۱۰۸۵۰۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۲۲
بوی خوب چای و برنج کهنه توی مغازه پیچیده بود. کاغذهای روی کیسههای کوچک برنج را نگاه میکردم: برنج هندی: کیلویی 79 هزارتومان؛ برنج صدری هاشمی: کیلویی 300 هزارتومان...
کد خبر: ۱۰۸۴۲۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۱۹
به قلم احسان محمدی
چند روز پیش داشتم پادکستی از رشید کاکاوند گوش میدادم. در مورد شاعرهای کمتر شناخته شده. این بیت از غنی کشمیری شاعر قرن یازدهم هجری قمری را خواند:
عاشق به فنا سیر ز معشوق نگردد/ ماهی طلب آب کُند گر چه غذا شد!
کد خبر: ۱۰۸۳۸۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۵/۱۸