۰۹ مهر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۹ مهر ۱۴۰۴ - ۰۵:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۴۱۹۳۳
تاریخ انتشار: ۰۴:۰۰ - ۱۴-۱۲-۱۴۰۳
کد ۱۰۴۱۹۳۳
انتشار: ۰۴:۰۰ - ۱۴-۱۲-۱۴۰۳

سفر به ایران قدیم؛ یادداشت های علم: شاه به خانواده اش گفت: شما این چند روز برای آمدن باران دعا کردید؟ بچه‌ها گفتند: نه! شاه گفت: امشب قطعاً دعا کنید

سفر به ایران قدیم؛ یادداشت های علم: شاه به خانواده اش گفت: شما این چند روز برای آمدن باران دعا کردید؟ بچه‌ها گفتند: نه! شاه گفت: امشب قطعاً دعا کنید
یادداشت های علم: مقدار خیلی زیادی کار عقب افتاده بود. شرفیابی من طول کشید. از جمله کارهای مربوط به خرید سیصد تانک چیفتین از انگلستان و خاتمه کار [شبکه مخابرات] که بالاخره به صورت [دربست] turn key هر دو فاز آن در حدود دویست ملیون دلار تمام بشود و تلگرافات خارجی و کارت‌های کریسمس شاهنشاه و هدایا و غیره و غیره.
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود. 
 
در ادامه بخشی از این یادداشت ها را بخوانید.
 
 چهارشنبه ۱۸ آذر ۱۳۴۹: دیشب که وارد کاخ نیاوران شدیم، والاحضرت ولا یتعهد و والاحضرت فرحناز کنار هلیکوپتر آمده بودند. شاهنشاه پس از آن که آنها را بوسیدند، فرمودند: شما این چند روزه برای آمدن باران دعا کردید؟ بچه ها گفتند: نه! شاهنشاه فرمودند: امشب قطعاً دعا  کنید. از قضا دیشب و امروز صبح برف و باران نسبتاً خوبی بارید. امروز صبح عرض کردم: دعای بچه ها مستجاب شد. فرمودند: همین طور است. مدتی در خصوص تربیت ولیعهد  و وضع قاجاریه که چه قدر فاسد شده بودند و به چه جهت فاسد شده بودند، صحبت  کردیم.  
 
مقدار خیلی زیادی کار عقب افتاده بود. شرفیابی من طول کشید. از جمله کارهای مربوط به خرید سیصد تانک چیفتین از انگلستان و خاتمه کار [شبکه مخابرات] که  بالاخره به صورت [دربست] turn key هر دو فاز آن در حدود دویست ملیون دلار تمام  بشود و تلگرافات خارجی و کارت‌های کریسمس شاهنشاه و هدایا و غیره و غیره.
 
گو این که اوقات شاهنشاه.... تلخ بود، ولی خوشبختانه باران به جان ما رسید و نگاه  کردن به منظره برف و باران ما را نجات بخشید. من توانستم عرایضم را بکنم...  
 
سر شام رفتم. در کاخ علیا حضرت ملکه پهلوی بود. عرض کردم والاحضرت شهناز  فردا شب می آیند. فرمودند: با اجازه کی؟ عرض کردم: به هر حال خواهند آمد. شاهنشاه خیلی برآشفتند، فرمودند؛ همان ژنو چه عیب داشت بمانند؟ عرض کردم: جهانبانی میل دارد به ایران برگردد، والا حضرت هم بر می‌گردند. فرمودند: دیگر جهانبانی را به کاخ ایشان  راه ندهید.

منبع: انتخاب

ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha
عکس یک خانواده قاجاری اشنو و هما محبوب‌ترین سیگارها ایرانی دهه ۴۰ +قیمت پایان معمای ۲۰ ساله: منشأ دهانه سیلورپیت در دریای شمال سرانجام مشخص شد از پاکستان تا آفریقا؛ نفوذ جنگنده‌های چینی در نیروی هوایی جهان تغذیه اشرافی «کیم جونگ اون»؛ از پنیر سوئیسی تا خاویار روسی/ نگاهی به سلامت رهبران کره شمالی دلیل جالب نصب آینه در آسانسور / چطور یک ترفند ساده شکایت‌ها را متوقف کرد؟ این ماشین شاسی‌بلند ضدگلوله، حتی دربرابر نارنجک هم مقاوم است (+عکس) محمدرضا پهلوی، فرح پهلوی و فرزندانشان در باغ کاخ نیاوران (عکس) درخشش عزت‌اللهی در آسیا؛ شکست الاتحاد عربستان با گل سرنوشت‌ساز ستاره ایرانی دیوید زینی، رئیس سازمان اطلاعات داخلی اسرائیل شد بن گویر طرح ترامپ برای غزه را «خطرناک» خواند؛ کنترل عملیاتی از ارتش اسرائیل گرفته می‌شود گالاتاسارای 1–0 لیورپول/ معجزه استانبول این بار به ضرر لیورپول بود؛ گالا در خانه لک‌لک‌ها را قربانی کرد غیرت 0–5 رئال مادرید: ام‌باپه قصد دارد بهترین گلزن فصل باشد/ سفر 6500 کیلومتری با موفقیت به پایان رسید قصه‌های نان و نمک(35)/ توپ طلای «دمبله» در خشکشویی تهران! انتشار تصاویر عذرخواهی نتانیاهو از قطر در کاخ سفید