عصر ایران؛ مهرداد خدیر- 6 ماه پس از امضای معاهدۀ مشارکت جامع راهبردی میان ایران و روسیه (در جریان سفر رییس جمهور پزشکیان به مسکو در 28 دی 1403) متن کامل آن منتشر و اجرایی شد.
هر چند برخی در ایران بر اساس این توافق خبر داده بودند به موجب معاهده تجاوز به یک کشور تجاوز به دیگری است ولی آنچه در بند سوم ماده 3 آمده تنها این است که چنانچه کشوری مورد تجاوز قرار گیرد طرف مقابل نباید به متجاوز کمک کند. بنا براین اگر خدای ناکرده جنگ دیگری بین ایران و اسراییل درگیرد روسیه فقط نباید به اسراییل کمک کند نه این که آن را تجاوز به خود تلقی کند.
پس نکته اول این است: اتفاقا چنانچه قید میشد حمله به یک کشور به مثابۀ حمله به دیگری است چه بسا ایران هم در قبال جنگ روسیه وبا اوکراین در محظور قرار میگرفت و از این نظر دولت پزشکیان هوشمندی به خرج داده چون تا همین جا نیز برخی اقدام اروپا در فعال سازی مکانیسم ماشه را انتقام به خاطر اوکراین میدانند اگرچه رییس جمهور پزشکیان معتقد است تحت فشار آمریکا صورت گرفته است.
با توجه به جنگ 12 روزۀ ایران و اسراییل و اظهارات یکی از وزیران که روسیه هیچ کمکی به ایران نکرد شاهبیت معاهده همین بند سوم است و باید در آن دقت و درنگ کرد:
"در صورتی كه هر يک از طرفهای متعاهد در معرض تجاوز قرار گيرد، طرف متعاهد ديگر هيچ كمك نظامی يا کمک دیگر را به متجاوز- كه به تداوم تجاوز كمک كند- ارایه نخواهد كرد و به حصول اطمينان از اینكه اختلافات به وجود آمده بر اساس منشور ملل متحد و همچنین سایر قواعد قابل اعمال حقوق بینالملل حل و فصل گردد، كمک خواهد کرد."
ملاحظه میکنید گفته نشده به منزلۀ تجاوز به دیگری است تنها آمده به متجاوز کمک نمیکند تا مطمئن شود قضیه درچارچوب حقوق بین الملل در حال حل و فصل است.
بدین ترتیب اگر خدای ناکرده اسراییل دوباره حمله کند روسیه باز میتواند تماشا کند منتها به اسراییل کمک نخواهد کرد.
ورای نکته بالا به عنوان مهمترین قسمت می توان به موارد دیگر اشاره کرد.
دوم: چون ایران همواره در معرض تهدیدات تجزیهطلبانه بوده و اگرچه نه این روسیه که سلف آن اتحاد شوروی هم به خاک ما طمع داشته تأکید بر تمامیت ارضی از وجوه مثبت معاهده است چندان که در بند سوم ماده 4 تصریح شده:
دو طرف اجازۀ استفاده از قلمرو خود را برای حمایت از تحرکات جداییطلبانه و سایر اقداماتی که ثبات و تمامیت ارضی طرف دیگر را تهدید میکند و همچنین در راستای حمایت از اقدامات خصمانه علیه یکدیگر، نخواهند داد.
سوم: این که در متن معاهده به رغم اشارات مکرر به دریای خزر (مازندران/ کاسپین) هیچ اشارهای به رژیم حقوقی آن نشده از وجوه مثبت است و البته احتمالا توجیه طرف ایرانی این بوده که کشورهای دیگر هم ذینفع هستند حال آن که این معاهده تنها بین ایران و روسیه است. با این حال اشارات متن به قراردادهای پیشین کمک می کند تا بعدتر روسیه نتواند خود را به تمامی از میراث شوروی برکنار بداند هر چند اشارات آن نه به اتحاد جماهیر شوروی که به دولت جمهوری فدراتیو سوسالیست شورویِ روسیه است.
چهارم: یکی از مفرهای ایران از فشار تحریمها ظرفیت دریاست و درست است که دریای خزر در واقع دریاچه است و به آبهای آزاد راه ندارد اما همکاریهای دریایی ایران و روسیه میتواند به توسعه در این زمینه یاری رساند.
پنجم: ماده چهارم دربارۀ اینترنت میتواند از حیث آزادی اطلاعات نگران کننده باشد ولی در مجموع سیاست دو کشور هم تاکنون جز این نبوده و احتمالا توجیه خواهد شد از حق برابر دولتها در مدیریت حمایت شده نه ایجاد محدودیت:
"طرفهای متعاهد از بینالمللیسازی مدیریت شبکه اطلاعات و ارتباطات اینترنت و از حقوق برابر برای دولتها در مدیریت آن حمایت خواهند کرد، هرگونه تلاش برای محدود کردن حق حاکمیتی برای تنظیم و تضمین ایمنی بخشهای ملی شبکه جهانی را غیرقابل قبول خواهند دانست، و به مشارکت فعالانهتر در اتحادیه بینالمللی مخابرات برای حل این مسایل علاقه نشان خواهند داد."
ششم: بخش مربوط به دریای خزر از حیث جلوگیری از حضور نیروهای نظامی غیر متعلق به دولتهای ساحلی مشخصا دست دولتهایی را که بخواهند پای آمریکا یا اسراییل را به دریای خزر باز کنند خواهد بست و میتواند خاطر ایران را از این ناحیه آسوده کند و مهم است. چرا که اگر فیالمثل دولت باکو بخواهد نظامیان آمریکا و اسراییل را به دریای خزر بیاورد قاعدتا با روسیه هم طرف خواهد بود.
هفتم: در ماده 19 بندی آمده که شاید در دور زدن تحریمها مؤثر افتد البته اگر روسیه در عمل بخواهد تحریمهای سازمان ملل را هم نقض کند:
"در صورتی که اقدامات قهرآمیز یک جانبهای از سوی هر طرف ثالثی علیه یکی از طرفهای متعاهد اعمال گردد، طرفهای متعاهد برای کاهش خطرات، حذف یا به حداقل رساندن تأثیر مستقیم و غیرمستقیم چنین اقداماتی بر روابط اقتصادی متقابل، اشخاص حقیقی و حقوقی طرفهای متعاهد یا داراییهای آنها که در حوزه صلاحیت طرفهای متعاهد قرار دارد، کالاها از مبدأ یک طرف متعاهد به مقصد طرف متعاهد دیگر و یا کار، خدمات، اطلاعات، محصولات فعالیتهای فکری، از جمله حقوق انحصاری مربوطه که توسط تأمین کنندگان طرفهای متعاهد ارائه میشود، تلاشهایی عملی را به کار خواهند گرفت."
هشتم: در ماده 20 به مناطق آزاد/ ویژه اشاره شده که اگر قرار بر عملیاتی شدن آنها باشد میتوان به توسعۀ منطقه آزاد انزلی امیدوار بود تا از حالت فعلی به درآید و واقعا منطقه آزاد یا ویژه شود.
نهم: با توجه به اشاراتی که به گشترش آموزش زبان فارسی و روسی در دو کشور شده چنانچه این اتفاق رخ دهد و شاهد آموزش بیشتر دو زبان در دو کشور باشیم مشخص میشود همکاری ها از روی کاغذ به زمین واقعیت آمده است. به بیان دیگر نشانۀ اجرای این معاهده را در رشد گرایش به زبان روسی در ایران باید دید زیرا هر چند به یاری فناوریهای ارتباطی ترجمه از روشهای سنتی فراتر رفته ولی ارتباط کارشناسان دو طرف مستلزم زباندانی است.
دهم: 28 دی 1403 که دو طرف معاهده را امضا کردند صحبتی از مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل و 6 قطعنامه نبود اما حالا در وضعیت اسنپبک یا پسگشت اجرایی می شود از این رو جا دارد مطابق ماده 47 که در آن تصریح شده : «این معاهده میتواند با توافق متقابل کتبی طرفهای متعاهد اصلاح و تکمیل شود. این اصلاحات و اضافات جزء لاینفک این معاهده خواهد بود و طبق ماده ۴۵ لازمالاجرا میشود» بندی دربارۀ اسنپ بک به معاهده اضافه شود. طبعا روسیه نمیتواند به عنوان عضو دایم شورای امنیت موضع صریحی علیه اسنپبک اتخاذ کند اما راه سومی شاید برگزیده شود و طرف روس هم در ایفای تعهدات راستیآزمایی می شود.
به صراحت می توان گفت در مجموع روحیه ایرانیان با روسها سازگار نیست و نباید انتظار داشت افکار عمومی از این معاهده چندان استقبال کنند. شیرینی برجام برای ایرانیان به خاطر امضای 4 کشور غربی (آمریکا، فرانسه، انگلستان و آلمان) پای آن بود ولی این واقعیت را هم نمیتوان انکار کرد که دولت ایران خاصه در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی گامهای مثبتی به سوی اروپا برداشت اما آنها با بیعملی در قبال خروج آمریکا از برجام و اسنپ بک در دقیقه 90 عملا ما را به آغوش سرد روسیه هُل دادند و دولت فعلی هم چارهای جز اجرای معاهده ندارد.
در وضعیت انزوا هر تلاشی برای شکستن حصار مفید است منتها گرفتاری این است که خود روسیه هم در وضعیت تحریمی است!
به یاد آوریم و افسوس و حسرت خوریم که در دوران خاتمی فرانسویها در دو صنعت بسیار مهم و حیاتی ما - انرژی و خودرو- سرمایهگذاری کردند. حاصل اولی شد توسعۀ بینظیر منطقۀ ویژه اقتصادی پارس (عسلویه) تا جایی که بیژن نامدار زنگنه از قول امیر قطر گفته هر بار که از فراز عسلویه می گذشته مجذوب و مسحور آن میشده و ثروت کلان و شایانی برای ایران در زمینههای گاز و پتروشیمی ایجاد شد و نتیجۀ دومی هم ورود پژو و رنو به ایران بود با تولید محصولاتی پرطرفدار و ماندگار.
اگر در داخل سنگ نینداخته بودند و اگر فرانسه بدقلقی نکرده بود و با آنها کار میکردیم طبعا بهتر از روسهایی بود که نه برای ما خودرو به ارمغان میآورند و نه به خاطر رقابتی که در زمینه گاز با ما دارند بعید است در حوزۀ انرژی کمک مؤثری انجام دهند.
با این حال چاره چیست؟ وقتی همه پس زدهاند آغوش سرد روسیه شاید قدری از سرمای تحریم و انزوا بکاهد. جستوجوی گرما از دل یخ و سرما!