عصر ایران - در میانه دهه ۱۹۸۰، شرکت رنو وارد یک دهه سرنوشتساز میشد. پس از عبور از آشفتگیهای اواخر دهه ۷۰، این شرکت نه تنها به دنبال مدلهای جدید خودرو بود، بلکه فلسفه صنعتی جدیدی را نیز جستجو میکرد. در آن زمان، مدل تولید ناب (Lean) و انعطافپذیر «بهموقع» (Just-in-time) ژاپنیها، صنعت جهانی خودرو را تغییر میداد. خاستگاه هر دو این مفهوم، سیستم تولید تویوتا بوده است.
پاسخ رنو به این تحول، یک آزمایش بزرگ با نام پروژه X05 بود که بعداً با اسم رمز خیالانگیز «زنبق» (IRIS) شناخته شد.
پروژه «زنبق» که در سال ۱۹۸۵ روی کاغذ مطرح شد و توسعه آن از سال ۱۹۸۶ آغاز گشت، هرگز قرار نبود صرفاً یک نمونه اولیه باشد. این پروژه در واقع یک برنامه تحقیقاتی جامع در زمینه طراحی خودرو، تولید و سازماندهی اجتماعی بود و حتی با ایده یک «کارخانه زنبق»، به معنای یک سایت تولیدی مدرنیزه شده برای به چالش کشیدن کارایی ژاپنیها، گره خورده بود.
اولین دستاورد این برنامه، یک سدان خانوادگی پنجدر کامپکت به نام سدان رنو زنبق بود. این خودرو که تحت نظارت میشل ژاردن و گاستون ژوشه طراحی و توسط گرگوری گامبارارا اجرا شد، نمادی از سادهسازی رادیکال بود. تمام درهای آن یکسان بودند، کاپوت و گلگیرها در یک قطعه واحد قالبگیری شده بودند و شیشه جلوی عظیم و گرد آن تنها با یک برفپاککن تمیز میشد. رنو با کاهش تعداد قطعات بدنه و استفاده مجدد از اجزاء در مدلهای مختلف، هم به دنبال منطق صنعتی بود و هم زیباییشناسی مدرن.
در رنو، با جدیت کمسابقهای به سدان «زنبق» رسیدگی میشد. در سال ۱۹۸۷، اولین ماکت گچی در ابعاد واقعی ساخته شد و بعدها بدنه رزینی با شیشههای پلیکربنات و کابین کامل در کاروزریا کوجیولا (Coggiola) در تورین ساخته شدند. مهندسانی مانند ژان کلود ایمبرت در کنار طراحان کار میکردند تا «زنبق» به همان اندازه که یک شیء سبکگراست، یک شیء صنعتی منطقی نیز باشد.
سدان «زنبق» در کنار مدل قدیمیتر «سوپرسنک» یا همان نسل دوم رنو 5 بسیار خیرهکننده به نظر میرسید. بلندتر، گردتر و با فرمی شبیه به مونوولوم یا یکپارچه، نویدبخش فلسفه جدیدی در طراحی خودروهای خانوادگی بود. این تنها یک پیشنهاد محصول نبود؛ بلکه سؤالی بود که رنو مطرح میکرد: چه میشود اگر هر خودروی رایجی، ماژولار، منطقی و مردممحور شود؟