روند سالمندی در ایران در حال گسترش است؛ سهم جمعیت بالای ۶۵ سال که روزگاری تکرقمی بود، اکنون به حدود ۱۲ درصد رسیده و پیشبینی میشود در دهههای آینده افزایش یابد.
به گزارش فرارو، افزایش تعداد سالمندان نهتنها ساختار جمعیت را دگرگون میکند، بلکه پیامدهای اجتماعی و اقتصادی به همراه دارد که نیازمند فراهم آمدن زیرساختهای حمایتی است. با وجود اعلام آمار یک میلیونی که تحت حمایت بهزیستی هستند، جمعیت سالمندان کشور حدود ۹ تا ۱۰ میلیون نفر برآورد میشود؛ اگرچه هنوز شفافیت کافی در مورد برنامههای حمایتی و افراد تحت پوشش آن وجود ندارد. اهمیت ماجرا زمانی پررنگ میشود که به چالشهای روزمره زندگی این سالمندان توجه شود و زمانی جامعه را تهدید میکند که آمارها نشان میدهد ایران در آینده، پیرتر از این خواهد شد!
شرایط برخی سالمندان با قوانین خانههای سالمندان دولتی همخوانی ندارد. خانوادههایی هستند که نه توان مالی دارند تا والدینشان را به خانه سالمندان خصوصی بسپارند و نه قادرند خود از آنان نگهداری کنند. حمیرا، زن ۵۳ ساله و سرپرست خانواده، ماجرای روزی را تعریف کرد که پس از تلاشهای بسیار و عدم پذیرش مادرش توسط کهریزک، طرحی جدید ریخت. او و برادرش، مادرشان فخری را روی ویلچر گذاشتند و در نزدیکی کهریزک رها کردند تا ببینند آیا کسی او را به داخل موسسه خواهد برد یا نه. ساعتها گذشت، اما خبری از حراست نشد و حمیرا با دیدن درد در چهره مادرش، او را به خانه بازگرداند.
احتمالا آنها نشنیده بودند که صوفی نژاد، مدیر آسایشگاه خیریه کهریزک گفته است: «پذیرش مددجویان رها شده در خیابان از طریق دادگاه و بهزیستی انجام می شود و اگر مددجویی در اینجا رها شود پذیرش نمی شود.»
حمیرا به خبرنگار فرارو گفت: «ما ۲ خواهر و ۲ برادریم؛ یکی از خواهرهایم ما را نادیده گرفته و یکی از برادرهایم پس از مشکلات ارثیه از حال ما بیخبر است. ماندهایم من و حسن! حسن، برادر بزرگترم با اعتیاد دست و پنجه نرم میکند و من سرپرست خانوادهام. حسن خانهای گرفت و از وقتی مادرم دچار مشکلات عقلی شد او را پیش خود نگه داشته. هفتهای سه بار هم من میروم و کارهای خانه را انجام میدهم. خرج مادرم بسیار زیاد است؛ یک پوشک بزرگسالان ۵۰۰ هزار تومان است و هزینهها را از فامیل میگیریم، اما این وضعیت تا کی ادامه خواهد داشت؟»
او درباره تلاش برای انتقال مادرش به کهریزک گفت: «به روشهای مختلف اقدام کردیم، آشنا پیدا کردیم و کلی به این در و آن در زدیم. آن روزها حال فخری خوب بود، اما گفتند چون پسر بزرگ دارد، او را نمیپذیرند. وقتی گفتم برادرم اعتیاد دارد، باز هم قبول نکردند. در حال اثبات این مساله بودیم که مشکل عقلی مادرم حاد شد. قرار بود بازرس بهزیستی موضوع را بررسی کند، حالا هم میگویند برای سالمندانی با این بیماری پذیرش نداریم.»
حسن نیز درباره نگهداری از مادرش گفت: «من مدتهاست ترک کردهام اما اثرات اعتیاد هنوز روی اعصابم باقی است. گاهی تحت فشارم که بخواهم دوباره به مواد برگردم. عوض کردن پوشک مادرم سخت است؛ او حال عقلی مناسبی ندارد و وقتی میخواهم پوشکش را عوض کنم مرا میزند. مساله دیگر پول است؛ شبها زبالهها را میگردم تا چیزی پیدا کنم. با این حال همه دلم پیش مادرم است که نکند اتفاقی برای او بیافتد. با این همه کهریزک مادرم را قبول نکرد، البته ما برای حفظ آبرو خیلی چیزها را به آنها نگفتیم.»
یکی از پرستاران کهریزک به خبرنگار فرارو گفت: «درست است که یکی از مهمترین عوامل پذیرش افراد در کهریزک ناتوانی در حرکت است و شاید این مورد شما آن مشکل را داشته باشد، اما باید ظرفیت موسسه را نیز در نظر گرفت. تعداد درخواستها بسیار بیشتر از ظرفیت ماست.»
سید جواد حسینی، رئیس سازمان بهزیستی کشور، گفته است براساس پیشبینیها تا سال ۱۴۳۰ حدود ۳۱ درصد جمعیت ایران را سالمندان تشکیل خواهند داد. این در حالی است که در حال حاضر، جمعیت سالمندان کشور حدود ۱۲ درصد است؛ رقمی نزدیک به ۹ تا ۱۰ میلیون نفر. با وجود چنین سهم قابل توجهی، ساختارهای حمایتی شفاف برای این گروه وجود ندارد و در حال حاضر تنها ۱۰۷ هزار سالمند ماهانه از سازمان بهزیستی مستمری دریافت میکنند.
یکی از مشکلات اصلی در این میان کمبود مراکز نگهداری از سالمندان است. این مراکز به طور کلی در ایران به دو دسته تقسیم میشوند؛ مراکزی که با حمایت دولت یا خیرین اداره میشوند و مراکز خصوصی که صرفاً در قبال دریافت هزینههای ماهانه خدمات ارائه میدهند. موسسه کهریزک یکی از مهمترین نمونههاست که بخشی از ظرفیت خود را به سالمندان اختصاص داده و با کمکهای مردمی شکل گرفته است. محمدرضا صوفینژاد، مدیر آسایشگاه خیریه کهریزک، در مورد پذیرش در این موسسه گفته بود: «شاخص پذیرش ما بیکسی و فقر است و مددجوی برخوردار پذیرش نمیشود. البته ممکن است گاهی اوقات افرادی که از لحاظ مالی برخوردار هستند نیز پذیرش شوند، اما این افراد بیکس هستند.»
سازوکار بهزیستی نیز شباهت زیادی به کهریزک دارد. محمد نصیری، مدیرکل بهزیستی استان تهران، در این باره توضیح داده است: «متأسفانه گاهی برخی افراد، سالمندانی را میآورند که میخواهند به طور رایگان در مراکز نگهداری مراقبت شوند، در حالی که سالمند بازنشسته است یا مستمری میگیرد. اما حتی مستمری خود فرد بازنشسته را هم نمیخواهند برای او هزینه کنند.» چنین رویکردهایی، پیچیدگی و دشواریهای زیادی را در فرآیند پذیرش سالمندان ایجاد کرده است.
دکتر رضا فدایوطن، استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران و متخصص سالمندشناسی، هشدار داده است: «ما در کشور خانه سالمندان به تعداد سالمندان یکی دو دهه آینده نداریم و اگر هم داشته باشیم، این خانهها تحت پوشش بیمه نیستند. بسیاری از خانوادهها همین امروز هم نیاز دارند سالمند خود را به خانه سالمندان بسپارند اما نمیتوانند، چون هزینههای آن بسیار بالاست.»
مراکز خصوصی نگهداری از سالمندان، که این روزها بخش بزرگی از نیاز جامعه را پوشش میدهند، تعرفههایی طبقهبندی شده دارند. خدمات پایه شامل مراقبت روزانه، تغذیه و فعالیتهای اجتماعی محدود، ماهیانه حدود ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان هزینه دارد. خدمات متوسط، که دربرگیرنده مراقبتهای ویژه، فیزیوتراپی، کاردرمانی، تغذیه بهتر و فعالیتهای اجتماعی گستردهتر است، بین ۱۵ تا ۲۵ میلیون تومان برآورد میشود. در نهایت خدمات لوکس این مراکز، شامل اتاقهای خصوصی، خدمات پزشکی و پرستاری ۲۴ساعته و حتی تورهای تفریحی و گردشگری، از ۲۵ میلیون تا ۷۵ میلیون تومان قیمتگذاری شده است.
این ارقام با سطح درآمد بخش بزرگی از بازنشستگان همخوانی ندارد. به گفته محمدحسن زدا، سرپرست اسبق تأمین اجتماعی، نزدیک به ۷۰ درصد مستمریبگیران حداقلبگیر هستند و اگر فردی همسر یا فرزند نداشته باشد، حقوق پایه او تنها حدود ۱۰ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان است. این بدان معناست که قشر بزرگی از سالمندان و خانوادههایشان توان پرداخت هزینههای مراکز خصوصی را ندارند.
در کنار خانههای سالمندان، روند دیگری نیز در سالهای اخیر رواج یافته است؛ استخدام پرستار مراقب برای سالمندان در منزل. در این شیوه، پرستاران از طریق مراکز خصوصی به خانه اعزام میشوند و هزینه حضور ۲۴ساعته آنها (با یک روز تعطیلی در هفته) بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان یا بیشتر است. این دریافتیها باید مطابق با مصوبات وزارت کار پرداخت شود.
اعظم، زن ۷۳ساله بازنشسته تأمین اجتماعی که ماهانه ۱۸ میلیون تومان حقوق میگیرد، در گفتوگو با خبرنگار فرارو روایت میکند: «در سال جدید متوجه شدم به همان اندازه که حقوق میگیرم باید به پرستارم حقوق بدهم. این در حالی است که هزینههای خانه، خرید اقلام خوراکی و سایر خرجها را هم باید خودم حساب کنم. تنها راه چاره این بود که مقداری از طلاهایم را بفروشم و پولش را در بانک بگذارم تا بتوانم هزینهها را تأمین کنم.»
او در ادامه میگوید شوهرش ناصر حدود دو سال پیش بیمار شد و برای نگهداری از او مجبور شدند او را به یک خانه سالمندان خصوصی منتقل کنند؛ مرکزی که هزینه آن ماهانه بین ۴۰ تا ۶۰ میلیون تومان است. پرداخت چنین هزینهای تنها با کمک فرزندان و حقوق اعظم ممکن شده است.