۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ گزارش آتش گرفتن یک چادر مسافرتی در مخروبهای حوالی بازار تهران به پلیس و آتشنشانی اعلام شد.
به گزارش ایران، بدنبال اعلام این خبر، امدادگران راهی محل شده و به اطفای حریق پرداختند. با اطفای حریق آنها با پیکر سوخته دو مرد جوان مواجه شدند. با انتقال آنها به بیمارستان ۹ روز بعد یکی از آنها به نام فرشاد به دلیل سوختگی ۸۰ درصد جانش را از دست داد.
از آنجا که کارشناسان آتشسوزی را عمدی اعلام کرده بودند، تحقیقات ادامه داشت تا اینکه خواهر مقتول به پلیس گفت: «برادرم قبل از مرگ به من گفت چه کسی چادر را آتش زده است. وی سپس فیلمی که از برادرش گرفته بود را نشان داد که در آن مقتول اظهار کرده بود دوستش آرمان که او نیز کارتن خواب و معتاد است روی چادر محل اسکان مقتول بنزین ریخته و آنجا را به آتش کشیده و متواری شده است.»
با برملا شدن هویت قاتل، متهم چند روز بعد بازداشت و به قتل اعتراف کرد.
او انگیزهاش را از جنایت اینچنین بیان کرد: «شبها داخل یک چادر در یکی از مخروبههای جنوب تهران که پاتوق مواد فروشان و معتادان بود، میخوابیدم. چند ماه قبل فرشاد که او هم معتاد بود به پاتوق ما آمد و کم کم با او دوست شدم. یک شب او به چادرم آمد اما صبح که بیدار شدم فهمیدم او ۷۰۰ هزار تومان پولی که داخل جیب شلوارم بود را سرقت کرده هر چند فرشاد منکر سرقت بود اما او تنها کسی بود که داخل چادر بود. شب حادثه برای اینکه او را بترسانم با ظرفی حاوی بنزین به سراغ چادر آنها رفتم. وقتی بنزین را روی چادر پاشیدم گاز پیک نیکی آنها داخل چادر روشن بود و آتش گرفت.»
بدین ترتیب آرمان در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و مدعی شد از جنایتی که مرتکب شده، پشیمان است و از آنجایی که به خاطر مصرف دارو حال خوبی نداشته، نتوانسته به مقتول کمک کند. قضات دادگاه کیفری نیز به درخواست اولیایدم، حکم بر قصاص صادر کردند.
با تأیید این حکم در دیوانعالی کشور، پرونده برای اجرای حکم به شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت ارجاع شد. در حالی که نام وی در لیست افراد محکوم به قصاص قرار گرفته بود، چندین جلسه صلح و سازش توسط قاضی اجرای احکام و گروه صلح دادسرای جنایی تهران برگزار شد. در نهایت مادر مقتول به خاطر رضای خدا از قصاص قاتل پسرش با دریافت وجه المصالحه گذشت کرد.