عصر ایران؛ مهرداد خدیر- عباس عراقچی وزیر امور خارجه در حاشیه مراسم بزرگداشت حسین کلانی بازیکن پیشین تیم فوتبال پرسپولیس به مسابقه مشهور تاج ( استقلال) و پرسپولیس در 52 سال قبل که با نتیجۀ 6 بر صفر به سود قرمزها تمام شد اشاره و آن بازی را مانند بازی ایران و استرالیا -"حماسۀ ملبورن"- رویدادی فراموشناشدنی توصیف کرده و گفته آن روز بازی دربی در امجدیه حضور داشته است.
هر چند مهمترین نقد بر او این بوده که مقام سیاسی در حد وزیر خارجه نباید سخنی بگوید که برای جلب رضایت گروهی عدهای دیگر را برنجاند و به تعبیر عادل فردوسیپور در این اوضاع و احوال جایکُری خوانی هم نیست اما دو اِشکال دیگر هم وارد است:
اول این که بازی در ورزشگاه آزادی (آریامهر) برگزار شد (16 شهریور 1352) و نه امجدیه (شیرودی). درست است که در آن زمان 11-10 ساله بوده اما ابهت و جذابیت استادیوم 100 هزار نفری کجا و امجدیه کجا و به یاد کودکان هم میمانده. کما این که نویسندۀ این سطور هم در اولین حضور در ورزشگاه آزادی تحت تأثیر عظمت آن قرار گرفت. حسی که نخستین بار از مشاهدۀ دانشگاه تهران و مقایسۀ آن با مدرسۀ جمع و جورمان در نزدیکی آن به دست داد.
چون ورزشگاه آزادی در بازیهای آسیایی 1353 رسما افتتاح شد خیلیها تصور میکنند قبل از آن در آن بازییی برگزار نمیشده در حالی که استادیوم فوتبال زودتر راه افتاده بود هر چند به جای 100 هزار نفر 60 هزار نفر امکان تماشا داشتند. پس خطای اول این که در امجدیه برگزار نشد و البته میدانیم به خاطر همزمانی مسابقات کشتی فیلمی از آن ضبط و پخش نشده است. به همین خاطر هواداران استقلال به شوخی تکذیب میکنند یا این افسانه ساخته شده که چون مالک تاج رییس سازمان ورزش بود (پرویز خسروانی) راشها را از بین برد!
گویا کارگردان "ممل آمریکایی" - شاپور قریب- که برای ضبط صحنههای قالپاق دزدی بهروز وثوقی به ورزشگاه رفته بود قول داده بود از بازی هم فیلم میگیرد. (راستی معلوم میشود عباس آقای عراقچی ما "ممل آمریکایی" را هم ندیده یا دقت نکرده!)
دوم این که بازی باشگاهی دو تیم رقیب و پرطرفدار را که هوادار هر دو ایرانیاند با بازی ملی در حد ایران - استرالیا مقایسه نمیکنند به یک دلیل واضح: از نتیجه بازی 16شهریور 1352 عدهای(هواداران پرسپولیس) خوشحال و متقابلا گروهی (تاجیها) اندوهگین شدند. از بازی 8 آذر 1376 اما همه ایرانیان چه قرمز و چه آبی و چه هواداران دیگر تیم ها و چه حتی بیگانه با این عالم خوشحال شدند.
اشارۀ آقای عراقچی البته از حیث نقش حسین آقای کلانی در دو گل (یکی با ضربۀ خودش و دیگری با ارسال او ) توجیه دارد. همچنین تصویر او روی جلد کیهان ورزشی شمارۀ بعد از بازی اما مردم بیشتر دوست دارند از زبان وزیر دربارۀ تدابیر بعد از اسنپبک بشنوند که به زندگی و معیشت همه مربوط است نه خاطرات فوتبال. هر چند برای تمدد اعصاب شاید چارهای نباشد به شرط آن که برای همه جذاب باشد و نه فقط جمع حاضر در سالن چون هر صحبتی که هر جا گفته میشود به لطف انقلاب ارتباطات جاهای دیگر هم بازنشر شنیده میشود.
با این همه این حدس هم قابل طرح است: همانگونه که رییس جمهور پزشکیان برای رهایی از فشار اتفاقات غیر مترقبه و بدتر از همه مکانیسم ماشه ناگهان بحث انتقال پایتخت را به میان میکشد که نه در انتخابات مطرح بوده نه قابل اجراست و نه اصلا پولی برای آن موجود است وزیر خارجه او هم با طرح موضوعات فرعی و نامرتبط به ذهن خود استراحتی میدهد و گریزی میزند تا گزیری بیابد.
بنا بر این اگر برنامه دیپلماتیکی در سر دارد و میخواهد نفس و انرژی بگیرد اشکال ندارد و با لحن و ژست حامد بهداد: ولو به غلط!