۲۲ مهر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۲ مهر ۱۴۰۴ - ۲۲:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۰۳۴۴۵
تاریخ انتشار: ۱۸:۳۰ - ۲۲-۰۷-۱۴۰۴
کد ۱۱۰۳۴۴۵
انتشار: ۱۸:۳۰ - ۲۲-۰۷-۱۴۰۴

تاجیکستان جان ایران ؛ بخشی از سفرنامه نعمت الله فاضلی

تاجیکستان جان ایران ؛ بخشی از سفرنامه نعمت الله فاضلی
تاجیک ها صرفا فرزندان ذکور را "بچه" می نامند و دختران را "دختر" خطاب می کنند. مثلا می گویند "سه تا بچه و چهارتا دختر داریم".
 دکتر نعمت الله فاضلی

اشاره: آنچه می خوانید بخشس از سفرنامه دکتر نعمت الله فاضلی ، جامه شناس، به کشور تاجیکستان است که در کانال تلگرامی ایشان منتشر شده است. او انسان‌شناس و استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که دکترای خود را در رشته انسان‌شناسی اجتماعی از مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن در سال ۱۳۸۳ اخذ کرده است.
 
سال ۱۳۶۸ بود که به پیشنهاد استادم محمود روح الامینی کتاب "یاداشت های صدرالدین عینی" را خواندم و با تاجیکستان و فرهنگش آشنا شدم. نثر متفاوت و جذابی داشت و به "تاریخ بیهقی" می مانست. دانشجوی مردم شناسی بودم و برای یادگیری مردم نگاری خواندنش به ما توصیه شده بود. از استاد عینی بود که توجه کردن به زندگی روزمره را آموختم. همچنین عینی به من آموخت که همین زندگی روزمره انباشته از روابط قدرت و سیاست است. در عین حال مرا شیفته فرهنگ تاجیکستان هم کرد و آرزو داشتم روزی آن دیار را ببینم.
 
عاقبت آرزویم محقق شد و دیدار "دوشنبه"  پایتختش  نصیبم گردید. روزهای مهر و جشن مهرگان بود که حافظ شیرازی به مددم آمد و مرا به دیدار دیار یار دیرین و شیرین و بهترست بگویم خواهر مهربان فرهنگ ایرانی برد. 
 
در راه یاحقی برایم از برگزاری باشکوه جشن های نوروز و یلدا و مهرگان در دوشنبه گفت. گفتم کاش مهرگان شان را می دیدیم. گفت بعد از بازگشت مان خواهد بود. 
 
این حال و هوای ایرانی تاجیکستان در شبکه های اجتماعی هم به طور گسترده نمایش داده می شود و مردم هم آنها را می بینند. من هم پیش از سفر جستجویی در یوتیوب کردم و کلیپ های آموزنده ای از دیدنی های تاجیکستان را دیدم. همین کلیپ ها ما را از گفتن و نوشتن بسیاری تجربه ها و مشاهدات بی نیاز می کند. شما هم جستجویی کنید و دنیای زیبای دوشنبه و خجند و تاجیکستان را ببینید. البته، اگر هنوز آنها را ندیده اید. سفر به دوشنبه هم آسان است. ویزا نمی خواهد و چندان گران و دشوار هم نیست. به رفتنش می ارزد.
 
می دانم چندان هم نیازی به توصیه نیست. ایرانی ها امروزه شوق دیدار تاجیکستان دارند. حق هم دارند. کجای جهان برای ایرانیان دیدنی تر و مهربان تر و گیراتر از تاجیکستان. جان ایران است. آنها هم  ایران را جان شان می دانند. استاد هادیزاده ادیب تاجیک برایم گفت: " برای ما تاجیک ها ایران مقدس است". و این تقدس را در شهر دوشنبه آشکارا دیدیم. بزرگ ترین پارک شهری شان "باغ کوروش بزرگ" نامیده اند و نام و مجسمه رودکی و فردوسی و نمادها و نشانه های تاریخ هخامنشیان و به قول خودشان "تمدن آریایی" را در هر جای پایتخت شان حک کرده اند. 
 
بگذارید روایتی کوتاه از سفرم بگویم. دلم می خواهد مثل استادم یاحقی "از جیحون تا سیحون"  (۱۳۹۰) سفرنامه ای بنویسم. اما همین الان که می نویسم استاد فتاحی یادداشت خواندنی "جامعه پساسواد" را فرستاد که نشان می دهد دیگر شوقی برای کتاب خواندن وجود ندارد! فعلا به نوشتن همین یادداشت کوتاه بسنده می کنم. حتی نمی دانم این هم خوانده می شود یا نه!
 
یکم مهر ماه ۱۴۰۴ همراه رحمت اله فتاحی (استاد برجسته کتابداری ایران) و محمد جعفر یاحقی (ادیب و شاهنامه پژوه بلندآوازه) صبح سه شنبه (از مشهد) به دوشنبه رفتیم.  یک ساعت و نیم بعد فرودگاه دوشنبه نشستیم.  مهمان آکادمی علوم تاجیکستان برای شرکت در "کنفرانس بین المللی جایگاه معنوی حافظ در جهان امروز" بودیم. 
 
فرودگاه دوشنبه بزرگ نیست و همین چند سال اخیر نوسازی و گسترش یافته است. یاحقی گفت فرودگاه فعلی بسیار زیباتر و مجهزتر از گذشته اش شده است. 
فرودگاه بین المللی دوشنبه
 
از همان ابتدای ورودمان، گرمی و مهربانی تاجیک ها را حس می کردیم. دنبال  چرخ حمل بار (به قول تاجیک ها ارابه) بودیم که یکی شان ارابه اش را خالی کرد و به ما داد. گفت شما مهمان ایرانی ما هستید. از آکادمی علوم به استقبال مان آمدند و ما را به هتل بردند. در مسیر نگاه خیره توریستی ام کنجکاوانه دوشنبه و تاجیک را می نگریستم.
 
از همان "یادداشت های صدرالدین عینی" در ذهنم بود که تاجیکستان نیمه ی دیگر فرهنگ و تمدن ایرانی است که به نحو عریان پاره های گم شده ما در آن دیده می شود. 
 
فارس زبانند و آن را "فارسی تاجیکی" می نامند، اما خط شان سیریلیک (خط روسی) است. این چیزی از فارسی شان نمی کاهد. فارسی بودن شان پیوندهای عمیق عاطفی و شناختی با ما به وجود آورده است. آنها فارسی می اندیشند و جهان را مثل ما ایرانی ها به زبان فارسی درک، تجربه و تجسم می کنند. البته، گویش تاجیک با گویش ایرانی امروزی زبان فارسی تفاوت دارد و همین تاجیک ها را برای ما جذاب تر می کند. 
 
مسلمان هم هستند و عموما سنی مذهب. اکثریت زنان شهر محجبه بودند، اما حجاب اجباری نیست و حتی حکومت امام علی رحمان سکولار است و میل چندانی هم ظاهرا به گسترش حجاب ندارد.
 
زنان تاجیک در یک بازار روز
 
 بعد از استقرار در هتل به مرکز شهر و "میدان امیر اسماعیل سامانی" آمدیم. نزدیک هتل بود. دوشنبه پر زرق و برق و چون عروس آراسته بود. تاجیکستان سی و پنج سال است که از سایه سیاه کمونیست های شوروی رها و مستقل شده است. در چند سال اخیر پرشتاب در حال نو نوار کردن دوشنبه اند. برج ها و ساختمان های بلند، اتومبیل های چینی و اروپایی، خیابان های شیک و سر سبز و پارک ها و مجسمه ها و مردمانی آراسته و شیک پوش توجه مان را جلب می کرد.
 
یاحقی که تجربه طولانی اقامت و رفت و آمد به دوشنبه را داشت گفت اینها همه در ده سال اخیر ساخته و پرداخته شده است.
 
روز چهارشنبه را تماما در کنفرانس بین المللی جایگاه حافظ در جهان امروز بودیم. همایش صبح در محل آکادمی ملی و عصر در انستیتوی هنر و ادبیات رودکی برگزار شد. سخنرانی ام درباب نقش حافظ در پیوند دادن فرهنگ ها و جوامع در جهان امروز بود. بخش هایی از آن را در کانالم منتشر کرده ام. از افغانستان و ازبکستان و نروژ و ترکیه و پاکستان و کشورهای متعدد شرکت کرده بودند. شرحش بماند برای بعد.
 
فردای آن روز از موزه ملی و کتابخانه ملی تاجیکستان و همچنین خانه و موزه ابوالقاسم لاهوتی دیدن کردیم. هزاران نکته گفتنی و شنیدنی این دیدارها دارند که مجال گفتنش نیست، اما برداشت کلی ام این است که این سال های تاجیکستان همان سال های دوره رضاشاه ماست، دوره ای که رضاشاه می کوشید برپایه ملی گرایی آریایی تصویری تازه و باشکوه برپایه ایران باستان در تهران خلق کند. موزه ملی تاجیکستان دقیقا چنین نمایشی از تاریخ و هویت تاجیک ها و تاجیکستان است. معماری بناهای نوساز دولتی دوشنبه هم جلوه ای از شکوه و جلال دوره ساسانی و سامانی است. واحد پول تاجیکستان هم "سامانی" است که نمادی از دوره سامانیان است. 
 
کتابخانهٔ ملی تاجیکستان یا کتابخانهٔ ابوالقاسم فردوسی بزرگ‌ترین کتابخانهٔ کشور تاجیکستان است. این کتابخانه در شهر دوشنبه، افتتاح‌شده در یکم ژانویهٔ ۱۹۳۳، واقع شده است.
 
دکتر فرنگیس شریف رییس انستیتوی رودکی در این مدت میزبان ما بود و ما را با تاریخ و فرهنگ تاجیکستان آشنا می کرد. پدرش ادیب و محقق برجسته تاجیکستان و از دوستان یاحقی بود که مرحوم شده اند. شریف و هادیزاده و برخی محققان تاجیک دیگر همراه ما بودند که همه دوستان دیرین یاحقی هم بودند. بین دوشنبه و مشهد و دانشگاه فردوسی رفت و آمد محققان و دانشجویان تاجیک وجود دارد. اینست که یاحقی چهره ای آشنا برای تاجیک هاست.


دیدار خجند

جمعه راهی شهر خجند شدیم. میهمان دکتر حسن شادی از دوستان یاحقی و اهل خجند بودیم. پنج ساعت با تومبیل تا خجند راه طی کردیم. خجند دومین شهر تاجیکستان و شهر تاریخی این کشور است. جاده آن پر پیچ و خم و کوهستانی و خشک است. ۹۳ درصد تاجیکستان کوه است و تنها ۷درصدش قابل سکونت و کشاورزی است.
 
عصر به خجند رسیدیم. شهری که می گویند در دوران کوروش کبیر یکی از بخش های امپراتوری هخامنشی بود. خجند برای من همیشه نام آشنایی بوده است. دلیلش را نمی دانم. گویی زادگاهم بوده یا جایی زیبا. خجند هم به معنای "شهر خورشید" است هم به معنای "شهر خوبان". هر دو معنا برازنده اش می نماید.  در زمان شوروی آن را "لنین آباد" نامیدند و هنوز هم مجسمه لنین در آن هست. هر چند ما آن را ندیدیم. در کتاب های درسی قدیم هم من انطاکیه را جایی در همسایگی مان در تاجیکستان یا همین خجند تصور می کردم! اما برای ما ایرانی ها خجند بیشتر بخاطر کمال خجندی شاعر همعصر حافظ مشهور است که آرامگاهش در تبریز است.
 
خجند شهر تاریخی و پایتخت فرهنگی تاجیکستان است. مرکز ولایت سغد است. ما در کتاب های زبان شناسی، سغدی را یکی از زبان های ایرانی قدیم می شناسیم که دیگر کاربرد ندارد. این زبان روزگاری تا هشصد سال پیش در آسیای مرکزی و سمرقند زبان غالب و رایج بود. نمی دانستم ولایت سغد هم داریم. 
 
خجند شهر تاریخی و پایتخت فرهنگی تاجیکستان است.
 
چرخی در خجند زدیم و به دیدار "قلعه خجند" مهم ترین فضا و بنای تاریخی این شهر رفتیم.
 
جستجویی در گوگل کنید و تصاویر این قلعه زیبا را ببینید. این طور هم من از نوشتن توصیف های طولانی بی نیاز می شوم هم شما با چشمان خودتان این قلعه تاریخی را می بینید. البته یادتان باشد که این قلعه ای را که می بینید تقریبا تمام و کمال بازسازی شده و بهتر است بگویم کاملا در همین چند سال اخیر ساخته شده است، جز دیوارهای تاریخی باقی مانده ی آن. من هم لابلای دیوارهای گلی آن قدم زدم. به راستی چیزی که زمانی برای حفاظت قلعه برای جلوگیری از ورود غریبه ها ساخته شده اکنون از دیدنی هایی است که غریبه ها را به سوی خود فرا می خواند. بازی روزگار همین است! 
 

ترکیبی از کمونیسم، مدرنیسم، ملی گرایی و اسلام

برای من اما مشاهده زندگی روزمره مردم مهیج تر از دیوارها و ویرانه های کهن است. برای فتاحی گفتم حاصل مشاهداتم این است که تاجیکستان امروزی ترکیبی از کمونیسم، اسلام، مدرنیته و ملی گرایی باستان گراست.  هرکدام رد و نشان های شان را بر چهره شهرها و آدم های این دیار حک کرده اند. تعارضاتی هم دارند که خفته است. نمی دانم روزی این تعارضات شعله ور می شوند یا نه. اما فعلا آتشفشان خاموش است.
 
رد پای کمونیسم و لنین جز در خط سیریلیک و برخی ساختمان ها و شهرسازی و رواج برخی واژه های روسی، در چهره شهرها و زندگی روزمره مردمان تاجیکستان چندان مشهود نیست. مهم تر این که هفتاد سال سیطره کمونیسم بر این دیار، نتوانسته لطمه ای بر دینداری این مردمان بزند. هم در دوشنبه و هم در خجند اغلب زنان محجبه بودند و چهره شهر به طور واضح نمایانگر تقید مردمان به هنجارهای اسلامی است. البته، این دینداری به معنای اسلام سیاسی نیست، بلکه بیشتر قدرت و هژمونی سنت را نشان می دهد. البته، دکتر شادی می گفت هنوز برخی عامه مردم و فعالان سیاسی هستند که نوستالژی دوره شوروی را در سر دارند. 
 
یکی از میراث های شوروی در تاجیکستان این است که هنوز زندگی و جامعه مصرفی در تاجیکستان چندان به چشم نمی آید. شاید فقر هم باعث آن باشد اما خجند و حتی دوشنبه پر از مغازه و مرکز خرید و فضاهای واسطه گری نبود.
 
ارگ یا قلعه خجند گالری و نمایشگاه ایدیولوژی رسمی و ملی گرایی حاکم تاجیکستان است که امام علی رحمان آن را رهبری می کند. این ایدیولوژی بر احیای سنت ها و ارزش های تاریخی تاجیکستان متکی است. پیشینه تاریخی تاجیکستان را تمدن آریایی می داند که عینی ترین نماد سیاسی اش امیراسماعیل سامانی است اما ریشه هایش به دوره کوروش کبیر هم می رسد. همچنین زبان و ادبیات فارسی و به قول آنها فارسی تاجیک دومین رکن این ایدیولوژی است. در قلعه خجند مجسمه های فردوسی، رودکی، نظامی و مولوی همراه با شاعران بزرگ تاجیک مانند کمال خجندی و شیخ مصلح الدین خجندی و دیگران را دیدیم.
 
سومین رکن ملی گرایی تاجیکستان، سنت است. تاجیکستان به معنای دقیق کلمه جامعه ای سنتی است. دوستان تاجیک مان گفتند در خانواده های تاجیک داشتن ۴ تا ۷ فرزند امری عادی است. ما هم در کوچه و خیابان های شهر کم خانم جوانی دیدیم که بچه ای همراهش نباشد. البته، تاجیک ها صرفا فرزندان ذکور را "بچه" می نامند و دختران را "دختر" خطاب می کنند. مثلا می گویند "سه تا بچه و چهارتا دختر داریم". شاید این بیان کننده ارجحیت پسر بر دختر هم باشد. تاجیکستان جامعه کشاورزی است و محصول اصلی شان هم پنبه است. در چنین جامعه ای، ارجحیت جنسیتی پسران قابل فهم است.
 
دولت تاجیکستان حامی نهاد خانواده است و از رشد جمعیت حمایت می‌کند. حتی قانونی وضع کرده که از ریخت و پاش زیاد در مراسم ازدواج و عروسی‌ها جلوگیری کند.
 
دولت برپایه سیاست ملی‌گرایی‌اش، برای نامگذاری افراد هم قانون وضع کرده و نام‌های عربی و لاتین را ممنوع نموده است. هر چند عملا این قانون عمل نمی‌شود و دوستان تاجیک‌مان گفتند نام‌های عربی در میان نسل جوان در حال گسترش است.
 
تصور ۴ یا ۷ فرزند داشتن برای بانوان ایرانی امروز نه تنها ناممکن بلکه نفرت‌انگیز است! اما چند دهه‌ی پیش برای مادرم و مادران ما مثل بانوان امروز تاجیک امری طبیعی بود. شما می‌توانید از همین نکته بسیاری از مختصات جامعه و مردمان تاجیکستان را در ذهن‌تان ترسیم کنید.
 
گفتم تاجیکستان جامعه‌ای است که سنت‌ها در آن زنده و مسلط اند. حداقل در ظاهر چنین می‌نماید. اغلب زنان لباس‌های محلی و سنتی تاجیکی می‌پوشند. این لباس‌ها رنگارنگ و شادند و شاید بعد از زبان تاجیکی‌شان، بیش از هر چیزی معنای تاجیک بودن را نشان می‌دهند. 
 
هنوز دود و دم مدرنیته و مصرف‌گرایی در فضای دوشنبه و خجند زیاد نپیچیده است. هیچ زن سیگاری را ندیدم. حتی به ندرت مردان سیگاری را دیدم. در کافه‌ها مشروب آزاد است اما چندان هم مصرف نمی‌شود. بسیاری مردان هنوز کلاه تاجیک بر سر دارند و این را در خجند و روستای "دل ورزین" بیشتر دیدیم. دکتر شادی گفت هنوز طلاق عمومیت چندانی در تاجیکستان ندارد و تازگی‌ها در دوشنبه کمی قبح و زشتی‌اش کمتر شده!
 

دل ورزین

بعد از دیدار قلعه خجند به روستای "دل ورزین" در دهستان "مس چای نو" رفتیم. یک ساعت در راه بودیم. جاده‌های روستایی و حتی جاده دوشنبه به خجند کیفیت مناسبی نداشتند. اغلب باریک، فاقد علایم راهنمایی کافی، خط کشی‌های نامناسب و ... بودند. در سرزمینی که ۹۳ درصدش کوهستانی است ساختن جاده‌های مناسب کار واقعا دشواری است. تونل‌های زیادی را پشت سر گذاشتیم. گفتند اغلب تونل‌ها ساخته چین و یکی هم ساخته ایران است. عموما رد و نشان ایرانی ها در ساخت و سازهای تاجیکستان کم و کمرنگ بود. گفتند مرکز خرید سعدی در دوشنبه هم ساخته ایرانی‌هاست.
 
به دل ورزین رسیدیم. روستایی از دهستان مسچای نو که در سه دهه اخیر ساخته شده است. مهمان آقای غنی جان شوهر عمه دکتر شادی بودیم. از راه که رسیدیم گرم و صمیمانه از ما استقبال کردند و آفتابه و لگن آوردند و دست‌هایمان را شستیم.
 
خانه غنی جان دیدنی بود. باغچه‌ای بزرگ داشت که مرغ و خروس‌ها و گوسفندان و گاوی هم در آن طرفش بودند. به خانه پدری‌ام در مصلح آباد می‌مانست. قسمت مسکونی هم طراحی پر زرق و برق و دیدنی داشت. داخل خانه و سقف و دیوارهایش با چوب طراحی و ساخته شده بود. جلوه و جمال خاصی داشت و قصرهای کهن شاهان را تداعی می‌کرد. 
 
ما را به مهمانخانه هدایت کردند. اتاقی بزرگ که سفره‌ای میان آن پهن بود و دور تا دور سفره هم تشکچه‌های دستبافت سنتی پهن بود. سفره پر از میوه‌های رنگارنگ و انگورهای درشت محلی بود که مرا یاد سفره‌های نوروزی مادرم انداخت.
 
دکتر شادی گفت هنوز استفاده از مبل و میز در اینجا چندان رایج نیست و مردم به سفره عادت دارند. اما جالب‌ترین چیز برایم توالت سنتی‌شان بود! توالت‌های قدیمی که سنگ ندارند و صرفا سوراخی روی چاه دارد هنوز در تاجیکستان رایج است. البته، منزل غنی جان توالت فرنگی هم داشت اما گفتند از همین مستراح سنتی بیشتر استفاده می‌کنند!
 
شام هم "آش پلو" یا " اوشی پلو" پخته بودند. این غذای ملی تاجیک‌هاست. گفتند گونه‌های متعدد دارد. ترکیبی از گوشت، برنج، سبزیجات، ادویه و روغن است.  تا دل‌تان بخواهد پر کالری، چرب و چاق‌کننده و خوشمزه است! ویژگی مهم تاجیک‌ها تعارفی بودن‌شان است. چنان گرم و صمیمی و جدی شما را به خوردن دعوت می‌کنند که لاجرم تا مرز افراط آش پلو را می‌خورید!
 
 
هنوز بعد از غذا دعای سفره خواندن رایج است و شکرانه بجا آوردن با بیان‌های دینی امری عادی است. آن سفره و خانه و فضای سنتی، خواهی نخواهی چنین دعایی را هم می‌طلبد!
 
هنگام صرف غذا زنان در آشپزخانه و اتاق دیگری بودند. گویا هنوز در دل ورزین مرسوم است که زنان جدا باشند. 
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
برچسب ها: تاجیکستان ، ایران ، سفر
ارسال به دوستان
درگیری‌های جدید میان افغانستان و پاکستان انتقاد ترامپ از مجله «تایم» : بدترین عکس تمام دوران زندگی مرا روی جلدشان چاپ کردند؛ موهایم معلوم نیست! سقف جمعیت شهر تهران پُر شد حمله آمریکا به یک کشتی دیگر در سواحل ونزوئلا به دستور ترامپ لواندوفسکی رسماً مصدوم شد؛ ستاره بارسلونا ال‌کلاسیکو را از دست می‌دهد؟ تصمیم روسیه برای اعزام ۲ میلیون نیروی ذخیره به اوکراین سازمان ملل اعضای جدید شورای حقوق بشر را انتخاب کرد دانشمندان خون انسان را در آزمایشگاه ساختند تسلیت به دوست درس‌های فوتبال آسیا از ژاپن و کره‌جنوبی؛ چرا حریفان شرق آسیا تیم‌های عجیب آفریقایی نیستند؟ جدیدترین تصاویر از مراسم رونمایی جنجالی ترین خودرو مرسدس بنز؛ ویژن آیکونیک شوک به برزیل با شکست ۳-۲ مقابل ژاپن؛ آنچلوتی: تیم بعد از یک اشتباه ذهنی فرو پاشید سعید مظفری، دوبلور برجسته درگذشت آملی‌لاریجانی: ترامپ هذیان می‌گوید محسن فروزان به فولاد خوزستان پیوست؛ دروازه‌بان جنجالی به سومین تیم فصل رسید