۱۴ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۴ آبان ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۱۰۸۹۱
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۹ - ۱۴-۰۸-۱۴۰۴
کد ۱۱۱۰۸۹۱
انتشار: ۱۲:۱۹ - ۱۴-۰۸-۱۴۰۴

شعر هنوز در جریان است

شعر هنوز در جریان است
شاعر دیگر پیامبرِ زبان نیست، بلکه همراهِ زبان است؛ شنونده‌ای که از میان صداهای عادی، موسیقی تازه‌ای بیرون می‌کشد.
 عصرایران ؛ صادق رحمانی (شاعر، مترجم و سردبیر مجله ادبی "چامه") -  شعر هنوز در جریان است. در عصری که شعر در بسیاری از جوامع به کالایی فرهنگی یا یادگاری از گذشته بدل شده است، بیانیۀ تازهٔ «شاعران خیابان بغداد» یادآوری می‌کند که شعر هنوز در میان مردم نفس می‌کشد. پیش از این ما در خیابان‌ها و کوچه‌های شهر، شاهد منقبت‌خوانی درویش‌های دوره‌گرد و کشکول‌به‌دست بودیم، اما این امر جای خود را به ترانه‌های کوچه‌بازاری با تقویت صدای بلندگوهای مدرن داده است.

 در این بیانیه آمده است: «نحنُ أصواتُ الشارعِ، وهمهمات الزحامِ، وأنين الطرقاتِ…»؛ ما صدای خیابانیم، نجواهای ازدحام و نالۀ راه‌ها. این جمله بازگشت به سرچشمه است: جایی که شعر از زبانِ مردم آغاز شد، پیش از آنکه به کتاب‌ها پناه ببرد. #شاعران_خیابان می‌خواهند شعر را از خلوت کتابخانه‌ها و سالن‌های رسمی بیرون بیاورند و در میان زندگی جاری کنند. آن‌ها در میدان‌ها، ایستگاه‌های اتوبوس، باغ‌ها و گذرها شعر می‌خوانند؛ همان‌جا که زندگی واقعی جریان دارد. در نگاه آنان، شعر تنها واژه نیست، بلکه نوعی هم‌نَفَسی با جهان است.

وقتی در بیانیه‌شان می‌گویند: «كلُّ عابرِ سبيلٍ يستحقُّ قصيدةً كما تستحقُّ الشجرةُ ماءَ النهرِ»، مرز میان هنر و زندگی از میان برداشته می‌شود. شعر در این معنا نه اشرافی است و نه دشوارفهم؛ به سادگی لبخندِ رهگذری است که برای لحظه‌ای می‌ایستد و گوش می‌دهد.این پدیده در عراق ریشه‌ای تاریخی دارد. بغداد و دیگر شهرها همواره صحنهٔ حضور شعر مردمی بوده‌اند: از بازارهای قدیمی گرفته تا مجالس محلی و کافه‌ها.
 
خیابان متنبی بغداد
 
در قرن بیستم، با پیدایش رسانه‌های جمعی و تحولات اجتماعی، شعر مردمی به شکل شعر محاوره‌ای در فضاهای عمومی و محافل روزمره ادامه یافت. بعد از سال ۲۰۰۳، بحران‌ها و تغییرات سیاسی باعث شد شاعران با شکل‌گیری جمع‌هایی مانند «شاعران خیابان بغداد» شعر را به خیابان‌ها و میدان‌ها بیاورند و آن را بخشی از زندگی جاری کنند.

شعر خیابان شکلی از بازسازی زبان است. این شعر از دل گفت‌وگوهای روزمره و زبان محاوره زاده می‌شود؛ زبانی که مردم با آن می‌خندند، گلایه می‌کنند و امید می‌ورزند. شاعر دیگر پیامبرِ زبان نیست، بلکه همراهِ زبان است؛ شنونده‌ای که از میان صداهای عادی، موسیقی تازه‌ای بیرون می‌کشد.

تجربه مشابه در ایران نیز ریشه‌های عمیقی دارد. شعر مردمی در ایران از دیرباز با #نقالی در قهوه‌خانه‌ها و منقبت‌خوانی در مراسم دراویش گره خورده است. نقالی، داستان‌سرایی شعرگونه در حضور جمع، و منقبت‌خوانی، اجرای شعر مذهبی در جمع‌های کوچک و بزرگ، نمونه‌هایی از حضور شعر در زندگی روزمره‌اند. در دهه‌های اخیر، این سنت‌ها با تلاش گروه‌های جوان و فرهنگی ادامه یافته است: شعر محاوره‌ای در کافه‌ها، جشنواره‌های محلی و اجرای زنده در فضای عمومی، تلاش‌هایی برای آوردن شعر از کتابخانه و کلاس درس به سطح شهر و زندگی مردم.

در اروپا و آمریکا نیز جنبش‌هایی مانند «spoken_word» و «open_mic» مشابه همین تجربه را دنبال می‌کنند؛ شعر باید شنیده شود، باید از زبانِ زنده بیرون بیاید و با مخاطب در تماس باشد. این شباهت‌ها نشان می‌دهد که «شعر مردمی» فراتر از جغرافیا، پاسخ به یک نیاز انسانی است: اتصال واژه به زندگی واقعی.

بیانیۀ شاعران خیابان بر جمعی بودن شعر تأکید دارد؛ شعری که از تنهایی نمی‌آید، بلکه در حضور شکل می‌گیرد. آن‌ها خود را نه «مولف» بلکه «صوت» می‌دانند. شعر محصول نیست، بلکه فرآیندی است که میان شاعر و شنونده رخ می‌دهد. این بازتعریف حضور، شکلی از تجربهٔ زندگی روزمره است که شعر را زنده نگه می‌دارد. شاعر دیگر در پی «بیانِ بزرگ» نیست، بلکه در پیِ حضورِ_کوچک است. شعر، هنر دیدن جزئیات می‌شود: یک نیم‌لبخند، یک واژهٔ ساده، یک مواجههٔ گذرا در خیابان. همین جزئیاتند که شعر را از مرگ نجات می‌دهند. چرا که شعر، برخلاف نهادهای رسمی، در زندگی روزمره حل می‌شود و از همان‌جا نیرو می‌گیرد.

شاعران خیابان یادآور این نکته‌اند که شعر هنوز در جریان است؛ نه در جشنواره‌ها یا سالن‌های رسمی، بلکه در کوچه‌ها و میدان‌ها. آن‌ها شعر را به میان مردم می‌آورند، نه منتظر آمدن مردم به جلسات و تالارهای شعر می‌مانند. در جهانی که ارتباط انسانی روزبه‌روز مجازی‌تر می‌شود، این کار خود نوعی بازگرداندن زندگی شاعرانه و حضور شعر مردمی به فضاهای عمومی است.
وقتی شاعر در میدان شهر می‌ایستد و شعرش را می‌خواند، لحظه‌ای کوتاه در زمان متوقف می‌شود و حس مشترک بودن ایده‌ها و آرزوها به ذهن‌ها و زبان‌ها بازمی‌گردد. این تجربه نشان می‌دهد که شعر هنوز نقش‌آفرین است، چون از زبان مردم می‌آید و به زندگی بازمی‌گردد.
 
+ حالا که از «شاعران خیابان» گفتیم، ترکیب معکوس آن نیز جالب است. گفتنی است که «خیابان شاعران» نام خیابانی در مناطق ۲ و ۳ شهرداری تهران است که به دلیل نام‌گذاری خیابان‌هایش به نام شاعران مشهور فارسی مانند حافظ، فردوسی، صائب تبریزی و مولوی به این نام شهرت یافته است. این خیابان‌ها در محله‌های آشتیانی و شورا واقع شده‌اند و شاعران دیگری از جمله فرخی یزدی، غزالی، سنایی، سعدی و خاقانی نیز بر تن خیابان‌های این منطقه نشسته است.
برچسب ها: شعر ، جریان ، ادبیات
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha
ارزش سهام‌های فناوری 500 میلیارد دلار سقوط کرد المپیاکوس در حسرت برد، طارمی در انتظار فرصت؛ ۱۶ دقیقه بازی در شب تساوی درآمد صنعت انیمۀ ژاپن به رکورد تاریخی ۲۵ میلیارد دلار رسید روزنامه شرق: سعید جلیلی با زنده نگه داشتن شبح "دولت سایه" هرشب رویای پاستور می بیند خودداری عراق از بارگیری محموله‌های نفتی لوک‌اویل چرا مردم و حکومت، حرف هم را نمی‌فهمند؟ «فلسطین ۳۶» بهترین فیلم جشنواره توکیو شد تناقض تامین اجتماعی: از پیامک تبلیغاتی تا تهدید بازنشستگان و فشار اقتصادی بر رانندگان تاکسی‌های اینترنتی رییس مرکز آمار: سرشماری جدید ترکیبی از دو روش سنتی و ثبتی است سازمان حمایت به ایرلاین‌ها هشدار داد؛ افزایش نرخ بلیت باید متوقف شود سوپرمیلیاردر مرموز، چرا طلبکار شده است؟ افول تب تسلا در چین از پاریس تا پارس؛ آیا نظریه ملت فقط در اروپا نوشته شده است؟ طرح تبدیل خودروهای بنزینی به دوگانه‌سوز دوباره فعال شد رشد ۳۸ درصدی منابع و جذب بیش از ۵۱۰ همت در بانک ملی ایران