۲۶ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۶ آبان ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۱۴۷۳۰
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۵ - ۲۶-۰۸-۱۴۰۴
کد ۱۱۱۴۷۳۰
انتشار: ۱۳:۰۵ - ۲۶-۰۸-۱۴۰۴
  نقدی بر گریزانی جامعه ایرانی از کتاب‌خوانی سودمند

کتاب بخریم یا کباب بخوریم؟

کتاب بخریم یا کباب بخوریم؟
مدرسه و دانشگاه؛ مطالعه آزاد و غیردرسی را حتی بیش از استانداردهای درسی ارج نهند تا شوق دانش‌آموز و دانشجو به پیگیری میراث مکتوب علمی، فلسفی و ادبی فزونی یابد.

عصرایران ؛ حسین دلیر - تفاوتی نمی‌کند که کدام روایت و نگرش را در سنجش سرانه مطالعه کتاب، دقیق و مقبول بدانیم. اختلاف ‏ماهوی ‏مدل‌های گوناگون محاسبه، بیش از آنکه بر سر شیوه اندازه‌گیری باشد بر تفسیر دامنه دریافت اطلاعات ‏توسط ‏انسان متمرکز است. سرانه مطالعه، شاخصی تک‌بعدی و محدود نیست که بتوان با برآورد چند ضریب ساده، از آن ‏ارزیابی دقیق داشت!‏

هیچ‌گاه و به‌طور دقیق نمی‌توان دریافت که هر روزه چه تعداد کتاب، روزنامه و انواع نوشتار چاپی و ‏دیجیتال ‌‏«خوانده» می‌شوند. از این حیث، برآورد عددی سرانه مطالعه، تلاشی به‌غایت بیهوده است و ‏ریشه در تسری ‏رویکردهای متریک و کمّی‌گرا به ساحت فرهنگ و علوم انسانی دارد. کوششی در نهایت بیهودگی که ما را از فهم ‏مسئله دور می‌سازد.‏

این مقدمه را به دو سبب آوردم:‏
اول؛ به‌جای جدل بی‌پایان در تعیین رقم نهایی سرانه مطالعه، باید بر واقعیت بنیادین ‏کتاب نخوانی و مطالعه‌گریزی ‏اتفاق نظر ‏داشت. اختلاف کمینه و بیشینه اعلامی سرانه مطالعه در منابع گوناگون به ۱۱۸ دقیقه -حدود ۲ ساعت- ‏می‌رسد. این نوسان آماری حیرت‌آور، خود نشانه‌ای از آشفتگی پژوهشی و بی‌ثباتی روایت‌های تفسیری را باز می‌تاباند.‏

دوم؛ تجربه زیسته و وضع عمومی، گواهی می‌دهد که کتاب جزء اولویت‌های اساسی جامعه نیست. اکنون ‏که به ‏هفته کتاب داخل می‌شویم، چه فرصتی از این بهتر تا به نقد بی‌اقبالی نسبت به کتاب و مطالعه بپردازیم.‏

پرسش ساده‌ای که گاه در لایه‌های زیرین گفت‌وگوهای روزمره ما رخ می‌نماید، در عمق خود به گسلی فرهنگی-‌‏اجتماعی ‏اشاره دارد. فحوای مسئله این است: «کتاب بخریم یا کباب بخوریم؟»‏

در ظاهر، این پرسش اشاره‌ی مستقیم به معضل همیشگی اقتصاد و معیشت دارد. استعاره‌ای نمادین از تضاد میان ‏نیازهای ‏فوری و ملموس زندگی در برابر سرمایه‌گذاری برای آگاهی و دانایی بلندمدت جامعه است. «‏کباب» در این ‏مقابله‌ی ‏معنایی؛ نمایانگر لذت آنی، ارضای نیازهای مادی و اولویت‌بخشی به «بودنِ در امروز» است. درحالی‌که ‌‏«کتاب»، جلوه‌ای از دانایی، رشد ذهنی و تعالی ‏اجتماعی را ‏تداعی می‌کند و دستاورد آن در «ساخت فردای بهتر» ‏دیده می‌شود. این تضاد استعاری، پرسشی عمیق‌تر را فرا روی جامعه ایرانی می‌نهد: آیا اولویت‌ها باید به مصرف ‏نیازهای روزمره در آید یا به پرورش آگاهی جمعی و بهبود موقعیت جامعه در بلندمدت منتج شود؟

در سال‌های اخیر، میل به کتاب‌خوانی در ایرانیان به شکلی نگران‌کننده افول کرده است. این معضل را می‌توان ‏به ‏وضوح در استحاله کارکرد ‏کتابخانه‌های عمومی مشاهده کرد. در گذشته؛ کتابخانه، کانون تبادل ‏اندیشه، ‏تعالی ‏فردی و مکاشفه نادانسته‌ها بود اما اکنون به سالنی دنج و ساکت برای مطالعه شب امتحان، درس‌خوانی ‏و رقابت‌های کنکوری تقلیل یافته است!‏ تغییر ماهیت کتابخانه، پیام روشنی دارد: کتابِ خوب، ‏دیگر ابزار رسیدن ‏آدمی به لذت تفکر ‏و دانایی نیست! با این دیدگاه می‌توان نتیجه گرفت که ‏قاطبه جامعه ایرانی، اقبال بیشتری به ‌‏«کباب» دارد.‏

معضل بی‌مهری با کتاب، تنها به فضای کتابخانه محدود نیست. نگاهی به گیشه و بازار کتاب نشان می‌دهد که در ‏میان هزاران عنوان تازه، سهم ناچیزی به آثار ‏فاخر فلسفی، علمی و حتی ادبی تعلق دارد. شوربختانه، کتاب‌های ‏سطحی‌نگر با طبع بازار سازگارتر شده‌اند، در حالی که ‏خزانه‌های فروشگاهی به طرز محسوس از کتاب‌های مهم، ‏عمیق و اندیشه‌ورزانه خالی می‌شوند.‏

با پیروی از جهت‌گیری بازار و در مواجهه با کاهش تقاضا برای ‏کتاب‌های ارزشمند، اغلب ناشران به چاپ کتاب‌های ‏زرد اما پرطرفدار روی آورده‌اند تا چرخه مالی خود را حفظ کنند. روندی که به کاهش ‏فرهنگ مطالعه و ژرف‌اندیشی ‏در کل پیکره ‏جامعه انجامیده است. نسل جدید نیز به فضای دیجیتال و ‏شبکه‌های اجتماعی گرایش یافته و علاقه‌ای ‏به مطالعه کتاب چاپی ندارد. این تغییرات، از بحرانی ادراکی حکایت دارد که نه تنها کاهش تولید کتاب‌های ‏ارزشمند، بلکه تغییر ‏اولویت‌های فرهنگی و هویتی را روایت می‌کند‎.‎

برای واکاوی ریشه‌ای بحران؛ مسئله خرید یکی از دو گزینه کتاب یا کباب را می‌توان فراتر از دوگانه‌ای اقتصادی ‏دانست که بر فلسفه اجتماعی دلالت دارد. ‏جامعه‌ای که از تفکر و اندیشه غافل شود و خود را به بند نیازهای فوری و ‏سطحی گرفتار کند، ‏در برابر ‏چالش‌های پیچیده، هرگز هوشیارانه رفتار نخواهد کرد. ‏جامعه‌ای که کتاب را ابزاری ‏برای رشد فردی و ‏اجتماعی نداند، دیر یا زود به ورطه بی‌هدفی و بی‌هویتی خواهد غلتید. مانند خانه‌ای که بر پایه ‏سست بنا گشته و هر ‏لحظه در معرض لغزش و ریزش است‎.

افزون بر چالش‌های عمومی، وضع فرهنگی مدرسه و دانشگاه هم مستحق نقد و نقب جدی است. در بسیاری از ‏این ‏نهادهای آموزشی، مطالعه غیردرسی به امری در حاشیه و بی‌اهمیت می‌ماند. سامانه‌ای که علی‌رغم انواع شعار ‏و ‏ظاهرسازی، فرزندان این سرزمین را از کودکی به پیگیری یگانه هدف مشترک سوق می‌دهد: «موفقیت در آزمون‌ها ‏با ‏تمرکز صرف بر مطالعه کتاب‌های درسی و کمک‌درسی.» چنین نگرشی هیچ اعتبار و اهمیتی برای پرورش ‏تفکر ‏انتقادی و خلاق قائل نیست. در غیر این صورت، نوجوان و جوان ما را در مسیر پرسشگری و تحلیل عمیق ‏رهنمون ‏می‌ساخت. روند نادرستی که مانع از شکل‌گیری اندیشه پویا در نسل کنونی و آینده شده و جامعه را به ‏بازتولید دانش‌آموزِ مطیع عادت می‌دهد، نه اندیشمندِ پرسشگر.‏

برای بازگشت به فرهنگ کتاب‌خوانی، نیازمند تغییرات بنیادین در لایه کلان سیاست‌گذاری هستیم. کتابخانه دیگر ‏بار باید به کانون شکوفایی اندیشه تبدیل شود. مدرسه و دانشگاه؛ مطالعه آزاد و غیردرسی را حتی بیش از ‏استانداردهای درسی ارج نهند تا شوق دانش‌آموز و دانشجو به پیگیری میراث مکتوب علمی، فلسفی و ادبی فزونی ‏یابد. نهاد خانواده اما ماموریتی اساسی‌تر دارد. به فرزند خود بیاموزاند که کتاب‌خوانی افزون بر سودمندی فردی، ‏ضرورتی فرهنگی برای نجات آینده جامعه از زوال ناآگاهی است.‏

مادامی که این دگردیسی‌ها در اندیشه اجتماعی و آموزشی ما شکل نگیرند، افراد در پاسخ به چرایی کتاب ‏نخوانی، ‏سراغ دلایل بی‌اعتباری چون گرانی کتاب می‌روند. در مقام قیاس اما مخالفان این قبیل بهانه‌ها، بهای کتاب را ‏با ‏ساندویچ و پیتزا سنجیده‌اند. این هم‌سنجی را اگر به هر نوع هزینه غیرضروری دیگر تعمیم دهیم، در می‌یابیم ‏که ‏عادت به خرید منظم کتاب خوب، چندان فشار طاقت‌فرسایی بر اقتصاد خانوار وارد نمی‌سازد.‏

کتاب‌خوانی را نباید عادت فردی دانست؛ چه آنکه جامعه‌ی کتاب‌خوان، سریع‌تر به‌سوی پیشرفت اجتماعی و فرهنگی ‏گام می‌نهد. لاجرم در پرتو کتاب‌خوانی، این جامعه به توسعه مطلوب خود دست می‌یابد و بر تاب‌آوری‌اش افزوده ‏خواهد شد. نقطه مقابل این وضعیت را هم می‌توان به‌عنوان هشداری در گریز از دانایی و آگاهی گروهی ترسیم کرد.‏

جامعه ایرانی به انگیزه و گزاره‌ای فراتر از انتخاب فردی آحاد خود نیازمند است. در دوگانه‌ای به سر می‌برد که باید ‏نشان دهد قصد ورود به بزرگراه خودآگاهی را دارد یا همچنان از تردد در کوره راه فهم حداقلی خشنود است؟ پاسخ ‏این تشویش و تردید از روی خطوط اصلی رفتار اجتماعی قابل رهیافت است. هر یک از دو گزینه «کتاب» و «کباب» ‏از نظر مفهومی، شرح حال و دورنمای جامعه ایرانی را نشان می‌دهد. اینکه رهسپار توسعه و شکوفایی آتی می‌شود یا ‏در کیفوری کوتاه مدت و ارضای آنی، سر خواهد کرد؟ کتاب و کباب را می‌توان دوگانه‌ای از فردا و امروز تفسیر کرد، ‏بی‌آنکه یکی را بر دیگری مرجح دانست.‏
امید است این خامه کمینه، نیشتری به سیاست‌گذاران، برنامه‌ریزان و مردمان این سرزمین در درمان عارضه مزمن ‏کتاب نخوانی باشد‌‏.‏

برچسب ها: کتاب ، کتابخوانی ، کباب
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha
شکایت از ایران خودرو نصف شد کشتی ترکیه در اوکراین هدف حملات روسیه قرار گرفت ایران در ششمین سال خشکسالی؛ مخازن سه سد بزرگ کشور کاملاً خالی شدند (+تصاویر ماهواره‌ای) پیش‌نویس دو قطعنامه روی میز شورای امنیت/ رای گیری برای طرح صلح آمریکا در غزه انیمه ژاپنی در گیشه تاریخ‌ساز شد ؛ افتتاحیه ۵۲ میلیون دلاری در چین احتمال بازگشت جشن خانه سینما پس از ۵ سال با داوری پزشکیان: ملتی که می‌خواهد زنده باشد باید کتاب را جدی بگیرد منتظر محمد پنجره استقلال را باز نکرد؛ تلاش‌های مدیران آبی‌پوش برای رضایت بازیکن ناکام ماند آزمون دوباره تیم ملی مقابل ازبکستان؛ محک سخت قلعه‌نویی برای سنجش پیشرفت در مسیر جام جهانی پیراهن «۱۰۰» بر تن طارمی؛ تقدیر قلعه‌نویی از یک دهه تلاش مهاجم تیم ملی تاریخ‌سازی هندبال زنان ایران؛ صعود ملی‌پوشان به نیمه‌نهایی بازی‌های همبستگی اسلامی محسن خلیلی معاون ورزشی پرسپولیس شد؛ آقای گل سابق بازگشت بازگشت آنتونی به دوران اوج در بتیس؛ ستاره برزیلی آماده رقابت با رودریگو و وینیسیوس روس‌اتم: ساخت واحدهای ۲ و۳ نیروگاه بوشهر طبق برنامه پیش می‌رود کریم باقری همچنان بهترین؛ هالند و لواندوفسکی در شکستن رکورد گلزنی ناکام ماندند