۰۴ مهر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۴ مهر ۱۴۰۴ - ۰۲:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۳۲۱۰۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۶ - ۲۶-۰۶-۱۳۹۱
کد ۲۳۲۱۰۸
انتشار: ۰۹:۲۶ - ۲۶-۰۶-۱۳۹۱

تزریق خون

سالها پیش که من به عنوان داوطلب در بیمارستان کار می کردم، دختری به بیماری عجیب و سختی دچار شده بود و تنها شانس زنده ماندنش انتقال کمی از خون خانواده اش به او بود.

او فقط یک برادر ۵ ساله داشت. دکتر بیمارستان با برادر کوچک دختر صحبت کرد.

پسرک از دکتر پرسید: آیا در این صورت خواهرم زنده خواهد ماند؟

دکتر جواب داد: بله و پسرک قبول کرد.

او را کنار تخت خواهرش خواباندیم و لوله های تزریق را به بدنش وصل کردیم، پسرک به خواهرش نگاه کرد و لبخندی زد و در حالی که خون از بدنش خارج می شد، به دکتر گفت: آیا من به بهشت می روم؟!

پسرک فکر می کرد که قرار است تمام خونش را به خواهرش بدهند!


پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha