۰۶ مهر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۶ مهر ۱۴۰۴ - ۱۹:۱۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۴۵۲۷۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۸ - ۲۷-۱۲-۱۴۰۳
کد ۱۰۴۵۲۷۸
انتشار: ۱۰:۲۸ - ۲۷-۱۲-۱۴۰۳

دردسرهای دیدار پنهانی شهناز پهلوی و خسرو و استعمال ال.اس.دى (+عکس)

دردسرهای دیدار پنهانی شهناز پهلوی و خسرو و استعمال ال.اس.دى (+عکس)
به هر حال تصمیم گرفتم مطلب را به شاه عرض نکنم، ولی به رئیس گارد بگویم خسرو را اخراج کند. او هم فوری اقدام کرد و به والاحضرت تلفن زد که یا خسرو خارج شود یا (خودش می‌آید) به زور او را ‌می‌برد. والاحضرت‌ هم بر طبق پیش‌بینی من، فرمودند اگر او را ببرید، من هم از کاخ می‌روم.

بخش‌هایی از خاطرات اسدالله، علم‌ ‌مرداد ۱۳۴۸: خدایا چه شب بدی است، دارم دیوانه می‌شوم. امشب شهناز وارد شد. خودم به فرودگاه رفتم و او را برداشته به کاخ سعدآباد بردم. در راه چقدر صحبت و دلالت و خواهش کردم که تو را به خدا تا شاهنشاه را زیارت نکرده‌اید، خسرو را نبینید. ایشان قولی به من دادند. بعد هم مباحث فلسفی صحبت کردیم که آیا استعمال ال.اس.دى‌ (L.S.D.) خوب است یا نه؟

عرض کردم، جان من، این دوای پدرسگ سلول‌های دماغ شما را از بین می‌برد و قابل تحمل نیست. ایشان معتقدند که مثل سیگار یا قلیان است! یاللعجب در تأثیر این پسر پدرسگ، روی این دختر. به هر صورت به منزل آمده و به پدر خسرو، سپهبد جهانبانی، تلفن کردم که اگر می‌خواهید کار خسرو به سامان برسد، نگذارید امشب پیش والاحضرت برود. بیچاره به من گفت خسرو پیش پرنس علی پسر مرحوم علیرضاست و یک هفته است از پیش ما فرار کرده‌‌.

دردسرهای دیدار پنهانی شهناز پهلوی و خسرو و استعمال ال.اس.دى

تمام امیدهایم مبدل به یأس شد. بعد به رئیس گارد دستور دادم امشب هیچ کس را به کاخ والاحضرت راه ندهید. گفت چشم. پس از چند دقیقه اطلاع داد که خسرو قبل از ورود والاحضرت، وارد کاخ شده است. خدایا چه کنم؟ آیا دستور بدهم بیرونش کنند؟ آیا بگذارم باشد؟ آیا به شاهنشاه عرض کنم و شاه را در این وقت شب ناراحت کنم؟ اگر عرض کردم و شاه فرمودند بیرونش کنید و دختر سختگیری کند و افتضاحی راه بیفتد، چه خاکی بر‌سر بریزم؟

به هر حال تصمیم گرفتم مطلب را به شاه عرض نکنم، ولی به رئیس گارد بگویم خسرو را اخراج کند. او هم فوری اقدام کرد و به والاحضرت تلفن زد که یا خسرو خارج شود یا (خودش می‌آید) به زور او را ‌می‌برد. والاحضرت‌ هم بر طبق پیش‌بینی من، فرمودند اگر او را ببرید، من هم از کاخ می‌روم.

فوری رئیس گارد به من اطلاع داد. آن وقت خودم تلفن کردم. آنقدر خواهش و تمنا کردم تا قول دادند خسرو یک ساعت دیگر می‌رود. من هم قبول کردم و منتظر شدم. البته بعد از دو ساعت رفت، ولی به هر صورت رفت و من راحت شدم. چه باید کرد: عشق شیری‌ست قوی پنجه و می‌گوید فاش / هر که از جان گذرد، بگذرد از بیشه ما.

منبع: هفت صبح

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
برچسب ها: شهناز پهلوی ، خسرو
ارسال به دوستان
ممنوعیت واردات پسته ایران به این کشور تایید شد وزیر دفاع عراق: روابط دفاعی ما با آمریکا ادامه دارد امیرحسین قیاسی : بیش از ۱۰ پیشنهاد جدی بازیگری داشتم همه را رد کردم ؛ 5 مورد سریال نوروزی بود علم درباره «دعا» چه می‌گوید؟ حمایت یا هشدار؟ پای وحید هاشمیان هم به جلسه هیئت‌مدیره پرسپولیس کشیده شد اولین مدال کاروان ایران به دست آمد؛ امان‌الله پاپی برنز پارادوومیدانی جهان را کسب کرد واردات نفت روسیه را متوقف نکنید از کاهش تعرفه‌ها خبری نیست! معرفی تیم رؤیایی والیبال قهرمانی جهان؛ میکلتو، ارزشمندترین بازیکن تورنمنت استایل جدید و خاص الهام پاوه نژاد، بازیگر، در گفتگوی فرهنگی (عکس) تمجید کشتی‌گیر روس از قهرمان المپیک ایران؛ «ساروی یکی از بهترین‌های وزن ۹۷ است» صعود در رنکینگ جهانی؛ تیم ملی والیبال ایران هشتم جهان شد ظرفیت تولید برق تا تابستان آینده ۱۱ هزار مگاوات افزایش پیدا می‌کند کوچک‌زاده: علیرغم اصرار ما، موضوع خروج از NPT توسط قالیباف امکان طرح نیافت حملات پهپادی اوکراین به زیرساخت‌های انرژی روسیه توصیه جدی سیدورف به بازیکنان استقلال؛ ممنوعیت پست و استوری در فضای مجازی