عصر ایران ؛ حسن ظهوری ــ منشور کوروش یکی از مهمترین و مشهورترین آثار باستانی جهان است که به آن لقب «نخستین منشور حقوق بشر» نیز دادهاند. این اثر، استوانهای گِلی به طول ۲۳ سانتیمتر و عرض ۱۱ سانتیمتر است که در سال ۱۸۷۹ میلادی، در جریان کاوشهای باستانشناسی در بابل (واقع در عراق امروزی و در نزدیکی بغداد) کشف شد. کاوشگر این اثر، «هرمزد رسام» باستانشناس ایرانی-بریتانیایی بود. از آنجا که تیم کاوش بریتانیایی بود، استوانه به لندن منتقل شد و اکنون در موزه بریتانیا نگهداری میشود. حدود پانزده سال پیش، در سال ۱۳۸۹، این منشور به مدت هفت ماه به ایران امانت داده شد و طبق آمار، نزدیک به دو میلیون نفر از آن در موزه ملی ایران بازدید کردند.
کوروش بزرگ در سال ۵۳۹ پیش از میلاد، بابل را فتح کرد. گفته میشود این فتح بدون جنگ و خونریزی انجام شد. پس از ورود به بابل، کوروش دستور داد متنی را بر روی یک استوانه گِلی بنویسند و آن را در معبد اِساگیلا (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلیها) قرار دهند. متن منشور به خط میخی اکدی نوشته شده و در آن آمده است که مردوک از پادشاه پیشین بابل، «نَبونید»، به دلیل ظلم و آزار مردم خشمگین بود و در جستوجوی پادشاهی نیکنهاد برآمد تا مردم را نجات دهد. در ادامه کوروش میگوید که مردوک او را برگزید، بابل را بدون جنگ فتح کرد، مردم را آزاد نمود، معابد را بازسازی کرد و خدایان را به شهرها و معابد خود بازگرداند تا هر قوم بتواند خدای خود را آزادانه پرستش کند.
سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۱ میلادی، منشور کوروش را به عنوان نماد تسامح و احترام به حقوق انسانها به رسمیت شناخت و آن را به شش زبان رسمی سازمان ملل ترجمه کرد. همچنین، یک نسخهٔ برنزی از آن در مقر سازمان ملل در نیویورک نگهداری میشود. در کتاب مقدس یهودیان، بهویژه در کتاب «اشعیای نبی»، از کوروش به عنوان «مسیحِ خداوند» یاد شده و یهودیان هنوز هم هر سال در جشن «پوریم» از او به نیکی یاد میکنند. در بسیاری از ادیان و فرهنگها، کوروش به عنوان نجاتدهنده و پادشاهی دادگر شناخته شده است.
منشور کوروش شامل ۴۵ سطر است، اما به دلیل آسیبهای وارده به بخش آغازین، معمولاً تنها به ۴۱ سطر آن اشاره میشود. سطرهای ۱ تا ۳ تقریباً بهکلی پاک شده و سطرهای ۳۶ و ۳۷ نیز بهشدت مخدوشاند. از دقیقترین ترجمههای این منشور، برگردان دکتر عبدالمجید ارفعی است که مبنای بسیاری از پژوهشهای علمی قرار گرفته است.
در سطر چهارم منشور، پس از بخشهای ناقص آغازین، اشاره شده است که «او که گناهانش سنگین بود»؛ پژوهشگران بر این باورند که منظور از این فرد همان «نَبونید» پادشاه پیشین بابل است. در ادامه آمده که او آیینهای مذهبی را نابود کرد و مردوک، خدای بابل، از او بهشدت خشمگین شد. تا سطر دوازدهم، متن بهگونهای است که گویی کاهنان معبد مردوک سخن میگویند، اما از سطر سیزدهم به بعد، روایت از زبان کوروش بیان میشود. در آنجا کوروش خود را چنین معرفی میکند: «منم کوروش، پادشاه جهان، پادشاه بزرگ، پادشاه نیرومند، پادشاه بابل، پادشاه سومر و اَکَد...» و شرح میدهد که چگونه بابل را فتح کرده و چه اقداماتی در جهت آزادی مردم و بازسازی معابد انجام داده است.
منشور کوروش آخرین نمونه از سنتی دیرینه در بابل است که به «استوانههای بنیادی» شهرت داشت. از حدود ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد، پادشاهان بابلی هنگام ساخت معابد، استوانههای گِلی تهیه میکردند و بر آنها اطلاعاتی دربارهٔ نام خود، بنایی که ساخته بودند و نیایش به خدایان مینوشتند. سپس استوانهها را در پی یا دیوار معبد دفن میکردند تا آیندگان در صورت یافتن آنها بدانند که سازندهٔ بنا چه کسی بوده و با چه نیتی آن را ساخته است.
کوروش آخرین پادشاهی بود که این سنت دوهزارساله را ادامه داد. منشور او که در سال ۵۳۹ پیش از میلاد نگاشته شد، واپسین استوانهٔ بنیادی بابلی بهشمار میآید. پس از او، پادشاهان هخامنشی دیگر چنین استوانههایی ننوشتند و به جای آن، به کتیبههای سنگی روی آوردند. از میان استوانههای مشابهِ پیش از کوروش، میتوان به استوانه «اِنلیل» (۱۸۵۰ پیش از میلاد)، «نَبونَصِرِ اوّل» (۱۱۲۵ پیش از میلاد)، و استوانه «نَبونید» (۵۵۵ پیش از میلاد) اشاره کرد. نکته جالب این است که در استوانه نَبونید، او میگوید خدایان را از شهرهای دیگر به بابل آورده است، اما کوروش دقیقاً برعکس او عمل میکند و در منشور خود میگوید: «من خدایان را به شهرهایشان بازگرداندم تا مردم بتوانند آزادانه خدای خود را بپرستند.»
همین اندیشهٔ بازگرداندن خدایان به سرزمینهای خود و احترام به باورهای اقوام گوناگون، جوهره و نقطهٔ درخشان منشور کوروش است؛ اصلی که سبب شده این اثر تا امروز به عنوان نمادی جهانی از تسامح، آزادی و عدالت شناخته شود.