۰۶ مهر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۶ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۹۷۹۵۹
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۰ - ۰۶-۰۷-۱۴۰۴
کد ۱۰۹۷۹۵۹
انتشار: ۰۸:۴۰ - ۰۶-۰۷-۱۴۰۴

درباره روان‌درمانی با هوش مصنوعی و آسیب‌هایش

درباره روان‌درمانی با هوش مصنوعی و آسیب‌هایش
گران بودن جلسات روان‌درمانی و دسترسی نداشتن آنلاین به متخصصان باعث شده است بسیاری از مردم به‌جای اینکه در جلسات مشاوره شرکت کنند، ترجیح دهند با هوش مصنوعی مشکلات خود را مطرح کنند و رایگان ویزیت شوند!
بهره‌گیری از هوش مصنوعی در روانشناسی می‌تواند به تحولی اساسی در زمینه تشخیص و درمان اختلال‌های روانی منجر شود. با این حال و از دید کارشناسان، ورود این فناوری برکنار از چالش نخواهد بود.
 
هوش مصنوعی به‌دلیل امکاناتی که دارد، در سال‌های اخیر توانسته است جای خود را در زندگی بشر باز کند، به‌طوری‌که مردم تصمیم می‌گیرند بسیاری از فعالیت‌های روزمره خود را با هوش مصنوعی انجام دهند.
 
ازسوی دیگر، طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی (WHO) در سال۲۰۲۴، بیش از ۷۰درصد افراد در کشور‌های در حال توسعه به‌دلایل مختلف ازجمله گران بودن جلسات روان‌درمانی و دسترسی نداشتن آنلاین به متخصصان، به خدمات روان‌شناختی دسترسی ندارند و شاید همین موضوع باعث شده است بسیاری از مردم به‌جای اینکه در جلسات مشاوره شرکت کنند، ترجیح دهند با هوش مصنوعی مشکلات خود را مطرح کنند و رایگان ویزیت شوند!
 
موضوع وقتی عجیب‌تر می‌شود که سم آلتمن در جایگاه مدیرعامل «اوپن اِی آی» و خالق «چت جی‌پی‌تی»، اخیرا در اظهارنظری جنجالی اعلام کرده است: «با وجود اینکه چت جی‌پی‌تی گاهی تشخیص‌های بهتری از پزشکان می‌دهد، هرگز سرنوشت درمان خود را بدون حضور یک پزشک انسانی به این ابزار نمی‌سپارم.»
 
در حالی که هوش مصنوعی ممکن است تهدیدات خاصی برای حریم خصوصی ایجاد کند که باید مورد توجه قرار گیرد (قانون HIPAA در سال ۱۹۹۶ با فکر دستگاه های فکس نوشته شده بود، نه اینترنت) آیا ممکن است درمان با هوش مصنوعی واقعاً روان درمانی را بهبود بخشد، نه فقط از یک نقطه دسترسی، بلکه از مکان وفاداری به مدل‌های درمانی، فرصتی برای سازگاری، و توانایی جمع‌آوری «داده‌های بزرگ» در مورد اینکه چه چیزی در روان‌درمانی مؤثر است و چه چیزی مؤثر نیست؟
 
مطالعه درمان از نظر تاریخی به دلیل تفاوت در روش ارائه آن در بین پزشکان چالش برانگیز بوده است. اغلب گفته می شود آنچه مهمتر از نوع درمان ارائه شده است تناسب بین درمانگر و مراجع است. آیا یک مدل پیشرفته هوش مصنوعی می تواند خود را با نیازهای مراجع به گونه ای تنظیم کند که یک درمانگر انسانی نمی تواند؟ حتی با تصور چنین سناریویی احساس ناراحتی می کنم. یک دره عجیب و غریب از خودم درمان در طول تاریخ یکی از تجربیات انسان به انسان بوده است.
 
در درون آن رابطه بین فردی، تجربیاتی مانند انتقال یا تحریف های شناختی را می توان نام برد، بررسی کرد، و با ظهور در رابطه درمانی تغییر داد. علاوه بر این، عصب‌شناسی مدرن کشف کرده است که انسان‌ها سیستم‌های عصبی خودمختار خود را از طریق نزدیکی تنظیم می‌کنند و از طریق حالات چهره ارتباط برقرار می‌کنند. در حالی که به نظر می رسد این کار از طریق تله درمانی چالش برانگیزتر می شود، به نظر می رسد که تنظیم مشترک با یک الگوریتم هوش مصنوعی غیرممکن است.

تیغی دولبه برای درمان روان

اگر چه ورود هوش مصنوعی به حوزه روانشناسی به تغییر رویکردهای درمانی و در عین حال تغییر نحوه کار روانشناسان با بیماران، بهبود ابزارهای تشخیصی و ارائه درمان‌های مجازی می‌انجامد، ولی سوژگی روان بشر در علم روانشناسی در کنار پیچیدگی‌های روانشناختی انسان، تردیدها و نگرانی‌هایی را در خصوص کارآمدی به کارگیری هوش مصنوعی در این حوزه به دنبال داشته است.
 
در کنار امکان‌هایی چون دسترسی عمومی راحت‌تر و کم هزینه‌تر به خدمات روانشناسی، تشخیص سریع‌تر و دقیق‌تر اختلال‌های روانی، تحول موثر و کارآمدتر در حوزه درمان اختلال‌ها و ...، چالش‌هایی چون نبود شواهد علمی قابل اتکا در حوزه اثربخشی مداخله هوش مصنوعی در درمان اختلال‌های روانی در بلندمدت، جای خالی تعامل انسانی و حس همدلی به عنوان بخش‌هایی مهم از فرآیند درمان در الگوریتم‌های هوش مصنوعی و نگرانی در مورد حریم خصوصی و مسایل اخلاقی هم وجود دارد.
 
برای اینکه بدانیم آیا هوش مصنوعی در جایگاه یک متخصص می‌تواند به درمان اختلالات روانی افراد کمک کند یا خیر و همچنین شنیدن پاسخ دیگر سؤال‌هایمان، به‌سراغ دو نفر از روان‌شناسان و درمانگرانی رفته‌ایم که این موضوع، دغدغه جدی‌شان است و می‌خواهند به شهروندان در این زمینه آگاهی بیشتری بدهند.

فرصتی برای تحول تشخیص به هنگام و دقیق

اختلال در علم روانشناسی، بخش مهمی از پروسه درمان است و هوش مصنوعی می‌تواند تحول بزرگی در تشخیص و درمان اختلالات روانی ایجاد کند. «مرضیه شهرکی» کارشناس حوزه روانشناسی عمومی در گفت‌وگو با پژوهشگر ایرنا با اشاره به توانایی هوش مصنوعی در شناسایی علایم اولیه و پیشگیری از اختلال‌های روانی می‌گوید: با توجه به الگوهای طراحی شده و تست‌های ایجاد شده از طریق هوش مصنوعی، می‌توان از این فناوری در تسریع فرآیند درمان بهره برد. این فناوری با طراحی تست‌ها و با در نظر گرفتن پیشینه افراد، می‌تواند فرآیند درمان توسط درمانگر را به طور قابل توجهی کوتاه‌تر کند. هوش مصنوعی می‌تواند با در نظر گرفتن سوابق و پرونده افراد، پایگاه داده‌ای دقیق و اطلاعات جامع‌تری برای تصمیم‌گیری در اختیار درمانگر قرار دهد.

هوش مصنوعی؛ ناجی یا نسخه‌پیچ بی‌تجربه؟

الهام اعلمی‌دوست در جایگاه کارشناس‌ارشد روان‌شناسی به سؤالاتمان پاسخ می‌دهد. او با تأکید بر اینکه قطعا هوش مصنوعی نمی‌تواند جایگزین کامل درمانگر انسانی شود، اما می‌تواند یک مکمل بسیار خوب باشد، درباره مزایای استفاده از هوش مصنوعی برای درمان اختلالات روانی افراد می‌گوید: یکی از مزایای مهم آن، دردسترس بودن بیست‌وچهارساعته است. فرد هر لحظه که دچار مشکل شود، می‌تواند آن را با هوش مصنوعی درمیان بگذارد و راهنمایی بگیرد، این درحالی است که برای یک جلسه مشاوره، معمولا باید ۴۸ساعت قبل، وقت گرفت و هماهنگ کرد.
 
او با اشاره به اینکه افراد حتی می‌توانند نیمه‌شب مشکل خود را با هوش مصنوعی مطرح و از آن راهنمایی دریافت کنند، یادآوری می‌کند: این امر می‌تواند تاحدودی مشکل آنها را کم کند و حس تنهایی‌شان را بهبود ببخشد.
 
اعلمی‌دوست با تأکید بر اینکه درمان، کاری بسیار تخصصی است و نیاز به همدلی کاملا انسانی و تجربیات تخصصی روان‌درمانگری دارد، ادامه می‌دهد: هوش مصنوعی به‌خاطر محدودیت‌هایی که در پردازش شخصیت فرد دارد، از شناخت دقیق اختلالات شخصیتی فرد، بسیار ناتوان است و نمی‌تواند او را به‌خوبی درک کند.
 
روان‌شناس کشورمان با اشاره به تفاوت‌های مهم میان درمانگر و هوش مصنوعی در درمان اختلالات روانی افراد، بیان می‌کند: واقعیت این است که شاید هوش مصنوعی بتواند یک راه درمانی را به افراد پیشنهاد دهد، اما فقط یک مشاور آموزش‌دیده می‌تواند بستر فرهنگی‌اجتماعی و شرایط خاص فرد را شناسایی و براساس مشکلاتش، او را درمان کند.
 
روان‌درمانی با هوش مصنوعی
 
او ادامه می‌دهد: همچنین، هوش مصنوعی نمی‌تواند در شرایط بحرانی مانند جنگ، افراد را به‌خوبی درک کند و بداند چه اتفاقاتی هم‌زمان برای افراد در چنین شرایط بحرانی در حال رخ دادن است، بنابراین نه‌تنها شرایط را برای رفع یا کاهش اختلالات روانی افراد بهتر نمی‌کند، بلکه حتی مشکل مخاطب را پیچیده‌تر می‌کند.
 
به گفته اعلمی‌دوست، هوش مصنوعی وقتی با مسائل ساده مانند افسردگی و اضطراب روبه‌رو باشد، قابل اعتمادتر است، اما بیشتر مواقع مشکل مراجعه‌کننده بسیار پیچیده‌تر از آن است که به‌نظر می‌رسد و برای تصمیم‌گیری‌های مهمی مانند ازدواج یا خودکشی، هوش مصنوعی نمی‌تواند به‌راحتی شرایط و حالات افراد را تحلیل و آنها را به‌درستی راهنمایی کند.
 
این روان‌شناس تأکید می‌کند: احتمال اشتباهات تحلیلی هوش مصنوعی وجود دارد و این مسئله به‌خاطر اعتماد بیش از حد مردم به آن، ممکن است تشدید شود.
 
اعلمی‌دوست بیان می‌کند: هوش مصنوعی درک عمیق و همه‌جانبه‌ای از جامعه ایران ندارد و ممکن است توصیه‌های نادرستی به کاربر بکند؛ به‌عنوان مثال به او بگوید که با اعضای خانواده خود ترک رابطه کند که این راهکار با شرایط فرهنگی و سبک زندگی ایرانی‌اسلامی -که خانواده و اهمیت به جایگاه آن در جامعه در صدر این سبک زندگی قرار دارد- قابلیت اجرایی ندارد.

هوش مصنوعی هرگز جایگزین جلسات روان‌درمانی نمی‌شود

دکتر مرضیه ذبیحی، روان‌شناس، مشاور و درمانگر روان، تحلیلگر دیگری است که وقتی به‌سراغش می‌رویم، تلاش می‌کند نقش و جایگاه هوش مصنوعی در حوزه روان‌شناسی را بررسی کند.
 
او با تأکید بر اهمیت روابط انسانی در روند درمان، اظهار می‌کند: هوش مصنوعی هرگز نمی‌تواند جایگزین جلسات روان‌درمانی شود.
 
به‌گفته ذبیحی، با وجود ظرفیت چشمگیر شهر مشهد برای انجام تحقیقات در این زمینه، تاکنون پژوهش جامعی درباره بررسی مزایا و معایب استفاده از هوش مصنوعی در روان‌شناسی، در این شهر انجام نشده است.
 
این روان‌شناس یادآوری می‌کند: همه ما از مزایای هوش مصنوعی، دردسترس بودن و ارزان بودن آن، آگاه هستیم؛ زیرا فرد از نظر زمانی و هزینه‌ای لازم نیست شرایط خاصی داشته باشد، کافی است این نرم‌افزار را روی تلفن‌همراهش نصب کند و هر زمان و در هر موقعیتی که باشد، از هوش مصنوعی کمک بگیرد و هوش مصنوعی نیز می‌تواند اطلاعاتی را که فرد از او می‌خواهد، دراختیارش قرار دهد.
 
او تأکید می‌کند: روان‌درمانی صرفا انتقال اطلاعات نیست، بلکه وقتی موضوع روان‌درمانی و جلسات مشاوره آنلاین یا حضوری مطرح می‌شود، درواقع می‌خواهیم درباره رابطه انسانی انسان‌ها، احساسات، افکار و نوع انتخاب کلمات با توجه به موقعیتی که در آن قرار دارند و همچنین توجه به بیوگرافی و نوع ارتباط فرد با خانواده و محیط‌های اجتماعی دیگر، صحبت کنیم؛ یعنی این‌گونه نیست که فقط پاره‌ای اطلاعات تحویل بدهیم و پاره‌ای اطلاعات دریافت کنیم، بلکه قرار است با شناسایی موضوعاتی که درمان‌جو در این جلسات مطرح می‌کند و توجه و تمرکز به جلسات گذشته، به‌دنبال شناسایی دقیق مشکل و درنهایت درمان آن باشیم.
 
به گفته او، یکی از موضوعات مهم دیگر این است که ما در جلساتمان با پدیده‌هایی ازجمله زبان بدن، لغزش‌های کلامی و دفاع‌های روانی فرد مواجه هستیم که باتوجه‌به تخصص درمانگر در جلسات، به این موضوعات پرداخته می‌شود، ولی هوش مصنوعی فقط قادر به دریافت کلمات است بدون اینکه بتواند معنای عمیق آنها را درک کند.
 
ذبیحی با اشاره به مراجعه افرادی که به‌دلیل کمبود وقت یا مشکلات روحی، از هوش مصنوعی برای تشخیص و درمان مشکلات خود استفاده می‌کنند، هشدار می‌دهد: این امر می‌تواند عوارض بسیاری برای فرد به‌دنبال داشته باشد؛ زیرا با اطلاعات کمی که فرد به هوش مصنوعی می‌دهد، هوش مصنوعی نیز درمان اشتباهی به او پیشنهاد می‌دهد و اگر فرد از دارو‌هایی که هوش مصنوعی پیشنهاد کرده است استفاده کند، احتمال بازگشت بیماری یا افزایش شدت آن، بیشتر می‌شود یا حتی فرد دچار مشکلات بیشتری خواهد شد.
 
این روان‌شناس می‌گوید: روان‌پزشک در فرایند ویزیت، با بررسی علائم، افکار، احساسات و سوابق بیمار، به تشخیص دقیق‌تری می‌رسد و درمان مناسب را تجویز می‌کند. درمقابل، هوش مصنوعی نمی‌تواند تشخیص دقیقی داشته باشد، از این‌رو به‌عنوان مرجع تشخیصی، قابل استناد نیست.
 
او یکی از چالش‌های بزرگ هوش مصنوعی را نداشتن حافظه می‌داند و توضیح می‌دهد: وقتی اطلاعاتی را وارد هوش مصنوعی می‌کنید، کافی است آن صفحه بسته شود و اگر دوباره بخواهید به آن رجوع کنید که علامتی بگذارید یا نکته جدیدی اضافه کنید، دیگر حافظه‌ای وجود ندارد که اطلاعات قبلی را به شما نشان دهد، اما درمقابل، درمانگر و هوش انسانی قادر است خاطرات و موضوعات مطرح‌شده توسط بیمار در جلسات متعدد را در ذهن خود نگه دارد تا بتواند درمان مناسبی را برای او در پیش بگیرد.
 
ذبیحی می‌افزاید: یکی دیگر از مشکلاتی که هوش مصنوعی دارد، این است که اگر خطایی در مطرح کردن پیشنهاد‌های درمانی‌اش به افراد از او سر بزند، افراد هیچ‌گاه نمی‌توانند پیگیر شکایت از او شوند، اما اگر به یک روان‌شناس یا روان‌پزشک مراجعه کنند و خطایی در پروسه درمان رخ دهد، می‌توانند به سازمان‌های مرتبط، مراجعه و شکایت خود را مطرح و پیگیری کنند، از این‌رو هوش مصنوعی شاید در برخی مواقع بتواند یک کمک محسوب شود، اما هیچ‌گاه نمی‌تواند به‌عنوان یک مرکز تشخیصی، قابل استناد و اعتماد محسوب شود.

مراقب هوش مصنوعی باشید

در همین زمینه، پژوهش جدید «دانشگاه استنفورد» درباره خطر‌های درخورتوجه استفاده از چت‌بات‌های درمانی هوش مصنوعی هشدار داده است. نتایج این پژوهش نشان داد که چت‌بات‌های درمانی مبتنی‌بر هوش مصنوعی، اگرچه در برخی مواقع توانسته‌اند پاسخ‌هایی مشابه درمانگران انسانی بدهند، در مواجهه با موقعیت‌های بحرانی مانند افکار خودکشی، اختلالات شدید روانی یا خشونت خانگی، عملکردی نگران‌کننده داشته‌اند.
 
این مطالعه که در کنفرانس عدالت و شفافیت در هوش مصنوعی ارائه شد، تأکید می‌کند که استفاده از این ابزارها، تنها در نقش مکمل و با نظارت متخصصان روان‌درمانی قابل توصیه است، نه به‌عنوان جایگزین جلسات درمانی.
 
به‌گفته پژوهشگران، هوش مصنوعی می‌تواند در مرحله غربالگری اولیه یا آموزش عمومی سلامت روان مفید باشد، اما درک پیچیدگی‌های روان انسان، نیازمند تعامل انسانی، همدلی و تحلیل چندلایه‌ای است که از توان الگوریتم‌ها خارج است.
 
با در نظر گرفتن تمامی این جوانب، به نظر می‌رسد کلید بهره‌مندی ایمن از هوش مصنوعی در حیطه سلامت روان، درک دقیق مرز بین «کمک‌رسانی اولیه» و «درمان تخصصی» است. هوش مصنوعی می‌تواند مانند یک کتابخانه غنی یا یک دستیار همیشه‌دردسترس عمل کند، اما نمی‌تواند رابطه درمانی عمیق، همدلی انسانی و قضاوت بالینی یک متخصص را جایگزین کند.
 
مسئولیت نهایی برنامه‌ریزی برای یک نظام سلامت روان که در آن فناوری به‌صورت ایمن و مؤثر ادغام شده باشد، برعهده سیاست‌گذاران، توسعه‌دهندگان و متخصصان سلامت است تا از تبدیل شدن این فرصت بزرگ به یک تهدید جدی جلوگیری کنند.

جمع‌بندی

هوش مصنوع به عنوان ابزاری نوین در روانشناسی، ظرفیت‌های قابل توجهی را برای بهبود فرایندهای تشخیصی و درمانی فراهم آورده است. این فناوری با تحلیل داده‌های بزرگ و شناسایی الگوهای پیچیده، می‌تواند به متخصصان روان، روان‌درمانگران و مشاوران کمک کند تا به درک عمیق‌تری از رفتارها و احساسات انسان‌ها دست یابند.
 
همچنین استفاده از هوش مصنوعی در ارائه مشاوره‌های آنلاین و برنامه‌های درمانی شخصی‌سازی شده، امکان دسترسی به خدمات روانشناختی را برای افراد بیشتری فراهم می‌آورد. اگرچه ترکیب هوش مصنوعی با روانشناسی می‌تواند به ارتقای کیفیت خدمات درمانی و بهبود سلامت روان افراد کمک کند، اما نظارت و بررسی‌های اخلاقی و اجتماعی در این زمینه نیز ضروری است.
 
درمان همیشه بیشتر در مورد صحبت هایی است که در داخل اتاق انجام می شود. برای فرد مبتلا به اضطراب اجتماعی یا آگورافوبیا، ترک خانه و تعامل با فرد دیگری ممکن است نوعی مواجهه درمانی باشد که می‌تواند ارزشمندترین بخش برخورد باشد. به طور مشابه، سفر به کلینیک ممکن است فعال سازی رفتاری مورد نیاز یک بیمار مبتلا به افسردگی باشد. در حالی که تله درمانی و هوش مصنوعی ممکن است موانع درمان را کاهش دهند، اما نمی توانند این فرالایه های اساسی روان درمانی را ارائه دهند. همانند بسیاری از فناوری‌ها، شروع به کار اغلب سوالات بیشتری را به همراه دارد تا پاسخ. همانطور که در مورد سایر فناوری‌هایی که برای ساده‌سازی زندگی کاری بالینی ما دیده‌ایم من به شما نگاه می‌کنم، پرونده الکترونیک سلامت این فناوری توسط غیرپزشکان برای بهبود زندگی بیماران و پزشکان تصور می‌شود.  
 
در همین ارتباط، همکاری میان محققان هوش مصنوعی و متخصصان بهداشت روان برای اطمینان از حفظ حریم خصوصی و رفاه عاطفی بیماران ضروری است.
 
منبع: شهرآرانیوز
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha