روزنامه فرهیختگان در گزارشی به طرح مناظره حسن روحانی و سعید جلیلی پرداخت.
در بخشی از این گزارش آمده است: در فضای سیاست داخلی ایران، تنها یک دوقطبی وجود دارد، طیفی از سیاستمداران که نگرانی و تمرکز اصلی را بر صیانت از منافع و امنیت ملی در شرایط بحرانی جهان متمرکز کردند، اما بهنظر میرسد برای طیف دیگر، جلب رضایت یک بخش خاص از جامعه و تثبیت چهره سیاسیشان در اولویت اول قرار دارد. این طیف با اشتباهات راهبردی در اولویتبندیها، در نقطه مقابل دغدغه اصلی کشور قرار میگیرند.
در حال حاضر با توجه به کلان مسئلههایی که کشور با آن مواجه است، تاخت و تاز به رقبا و عقدهگشاییهای سیاسی اقدام سختی بهنظر نمیرسد، هر فردی که فرصتطلبی را اصل قرار دهد، میتواند از این آب گلآلود ماهی بگیرد. چراکه دشمنان ایران از هر ابزاری برای اعمال فشار و ضربهزدن به کشور استفاده کردهاند.
براین اساس تنها عاملی که میتواند بازدارنده باشد تا سیاستمداران از عقدهگشاییهای سیاسی فاصله بگیرند این است که آنها برآورد دقیقی از فضای فعلی کشور داشته باشند و در متن و بطن بحران قرار گیرند. جنجال مناظره اما هیچ بخشی از این منافع ملی را در برنمیگیرد، نه چیزی بیش از آنچه در ۱۰ سال گذشته بیان شده به آنها اضافه میکند، نه نگرانیهای اصلی مردم را برطرف میکند، تنها یک قبر کهنه را میشکافد که تنها دستاورد آن وایرال شدن دعوا و کنایههایی است که بیشتر از ۱۰ سال گذشته، در سیاست ایران خاک میخورد. بازنده اصلی آن هم مردم ایران هستند.
چه در روزهای شروع جنگ، چه پس از پایان آن، سیاستمداران و چهرههای رسانهای به این موضوع تأکید کردند که دشمنان ایران روی ایجاد یک آشوب خیابانی حساب ویژه باز کردند. بعد از فعالسازی ماشه نیز این موضوع با جدیت بیشتری مطرح شد که طرحریزی دشمن این است که با اثر روانی ماشه روی اقتصاد و بازار ایران، نارضایتیهای اجتماعی افزایش پیدا کند و جامعه در آستانه یک آشوب خیابانی قرار گیرد.
در موقعیتی که دست دشمن رو شده و روشن شده که دشمنان ایران چه برنامهای دارند، ایجاد اختلاف میان سیاستمداران، راه انداختن دعوای «بگمبگم» و «دیدی گفتمها»، تنها به این طراحی کمک میکند. چراکه یک مسیر ایجاد آشوب در کشور از راه ایجاد اختلاف میان سیاستمداران و دامن زدن به این اختلافات میگذرد، نزاع میان هواداران دو طرف بالا میگیرد و به مثابه جرقهای برای نارضایتیهای اجتماعی عمل میکند.
بیتوجهی به اثرات راه افتادن یک دعوای بیهوده جز آنکه پازل دشمن را تکمیل کند نتیجه دیگری به همراه ندارد. اما نکته عجیب آن است که افرادی بیتوجه به اثرات این جدال بیمعنی به دوقطبیسازی در فضای سیاسی مشغولند که در طیف جریان انقلابی قرار میگیرند، طبیعتاً انتظار این است که این اشخاص توجه ویژهتری به منافع ملی داشته باشند تا تأمین منافع جناحیشان و به جای پیروی از نگاههای رادیکالها و گوش دادن به مشورتهای اشتباه با سنجه مصالح ملی در کشور رفتار کنند. این اشتباه راهبردی در موضعگیری موجب میشود که آنها خواسته یا ناخواسته پازل دشمنان را تکمیل کنند.