عصر ایران ؛ علی نجومی ــ «پس از جنگ جهانی اول، اردشیر ریپورتر بهعنوان مشاور شرقی سفارت بریتانیا در ایران فعالیت میکرد. ژنرال آیرونساید، فرمانده نیروهای نظامی بریتانیا در ایران، از لندن دستوری دریافت کرد که بر اساس آن میبایست شاه وقت را خلع و فرمانروای جدیدی را که بهطور واقعیتر منویات بریتانیا را منعکس کند، پیدا کند. ژنرال برای مشورت به اردشیر ریپورتر مراجعه کرد و او گفت تنها یک نفر را میشناسد که چنین ویژگیهایی دارد: رضاخان، افسر ایرانی بریگاد قزاق. آیرونساید پس از دیدار با رضاخان بلافاصله به او علاقهمند شد، او را وارد دولت کرد و بهزودی رضاخان به مقام رئیسالوزرایی رسید. در سال ۱۳۰۴، رضاخان خود را شاه ایران اعلام کرد و نام پهلوی را برای خود برگزید. اکنون این فرزند اوست که بر تخت سلطنت نشسته است. سر شاپور ریپورتر، همانند شاه ایران، معتقد است که دوستی و همکاری رو به گسترش بریتانیا و ایران یکی از تحولات بسیار هیجانانگیز در سیاست بینالملل است.
در جریان جنگ جهانی دوم، شاپور ریپورتر بهعنوان کارشناس جنگ روانی بریتانیا در هندوستان فعالیت داشت. در دهه ۱۳۳۰، هنگام بحران نفت ایران و ملی شدن صنعت نفت توسط محمد مصدق که به وخامت روابط دیپلماتیک ایران و بریتانیا و قطع روابط منجر شد، او رایزن سیاسی سفارت آمریکا در تهران بود.»
این بخش از مقالهای است که در اول فروردین ۱۳۵۲ خورشیدی (مطابق با ۲۱ مارس ۱۹۷۳) در روزنامه دیلی اکسپرس لندن منتشر شد. میتوان حدس زد که انتشار این مقاله برای محمدرضا شاه پهلوی، که خود را «عقاب خاورمیانه» مینامید، تا چه حد دردناک بوده است. اما چرا چپمن پینچر، روزنامهنگار برجسته بریتانیایی که ارتباطات گستردهای با محافل امنیتی و اطلاعاتی بریتانیا داشت، این مقاله را نوشت؟ چرا بریتانیاییها قصد داشتند به شاه ایران یادآوری کنند که پدرش، و در نتیجه خود او، سلطنت را مدیون آنها هستند؟ و ارتباط این ماجرا با خاندان ریپورتر چه بود؟
تا سال ۱۳۵۰، انحصار خرید شکر ایران در دست فلیکس آقایان، نماینده ارامنه در مجلس شورای ملی و از نزدیکان محمدرضا شاه، بود. اما در همان سال، شاپور ریپورتر، که از نقش برجسته خود در دولت بریتانیا مغرور شده بود، به معاملات شکر دستاندازی کرد و بدون موافقت شاه، قرارداد خرید شکر ایران را با یک شرکت بریتانیایی منعقد نمود. فلیکس آقایان پس از آگاهی از این ماجرا، خشمگین شد و گزارش این قرارداد را بهعنوان معاملهای متقلبانه در نشریات ایران منتشر کرد.
در پی این رویداد، شاپور جی ریپورتر به دیدار ارتشبد فردوست رفت و با اشاره به فساد اطرافیان شاه، تهدید کرد که اسناد مربوط به تأسیس سلسله پهلوی توسط بریتانیا و فساد دربار پهلوی را افشا خواهد کرد. اما محمدرضا شاه به این تهدیدات بیتوجهی کرد. تا اینکه هوشنگ دولو قاجار، از یاران نزدیک شاه، در سوییس به جرم حمل مواد مخدر دستگیر شد. گرچه با وساطت شاه بهطور موقت آزاد شد و بلافاصله همراه او به ایران بازگشت، اما اندکی بعد مقاله چپمن پینچر در دیلی اکسپرس منتشر شد. شاه سرانجام عقبنشینی کرد و برای جبران ماجرا، قرارداد خرید ۱۲۵ دستگاه تانک چیفتن را با واسطهگری شاپور جی ریپورتر به بریتانیا واگذار کرد که کمیسیون قابلتوجهی نصیب ریپورتر شد.
بهتدریج، حجم خریدهای نظامی ایران از بریتانیا چنان افزایش یافت که در سال ۱۳۵۶، یک سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، روزنامه تایمز لندن در حاشیه خبر قرارداد ۷۵۰ میلیون پوندی احداث مجتمع نظامی اصفهان نوشت: «ایران هماکنون بزرگترین خریدار تکنولوژی نظامی بریتانیا است.» تمامی این خریدهای نظامی با واسطهگری شاپور جی ریپورتر انجام میشد. نفوذ او بهحدی بود که وقتی ارتشبد فریدون جم، رئیس ستاد بزرگ ارتشداران، با قرارداد خرید تانک چیفتن مخالفت کرد و آن را برای شرایط زمینی ایران نامناسب دانست، ریپورتر با بدگویی از جم نزد شاه، او را مجبور به استعفا کرد.
شاپور جی ریپورتر در مهرماه ۱۳۵۷ برای همیشه ایران را ترک کرد و به بریتانیا رفت. او که اصالتاً زرتشتی بود، در سال ۱۳۹۲ درگذشت.