۱۱ مهر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۱ مهر ۱۴۰۴ - ۰۲:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۹۹۵۵۲
تاریخ انتشار: ۰۱:۰۰ - ۱۱-۰۷-۱۴۰۴
کد ۱۰۹۹۵۵۲
انتشار: ۰۱:۰۰ - ۱۱-۰۷-۱۴۰۴

عشق، قدرت و نظارت: داستان روابط اشرف پهلوی و پرویز راجی

عشق، قدرت و نظارت: داستان روابط اشرف پهلوی و پرویز راجی
 این گزارش، با تکیه بر اسناد ساواک، خاطرات حسین فردوست، کتاب راجی («در خدمت تخت طاووس») و منابع تاریخی دیگر، به بررسی این رابطه، نقش راجی در دیپلماسی رژیم و نظارت بی‌سابقه اشرف بر زندگی او می‌پردازد.

اشرف پهلوی، خواهر دوقلوی محمدرضا شاه، یکی از جنجالی‌ترین چهره‌های خاندان پهلوی بود. زنی قدرتمند، جسور و حاشیه‌ساز که نامش با شایعات فساد، نفوذ سیاسی و روابط شخصی پیچیده گره خورده است.

به گزارش دیروزبان، در میان داستان‌های پررنگ زندگی او، رابطه‌اش با پرویز راجی، دیپلمات جوان و خوش‌سیمایی که به سرعت در سلسله‌مراتب دربار بالا رفت، از بحث‌برانگیزترین‌هاست. این رابطه، که از سال ۱۳۴۸ (۱۹۶۹ میلادی) آغاز شد، با دستور عجیب اشرف به ساواک برای تعقیب راجی به اوج حاشیه‌های خود رسید و به یکی از مرموزترین فصل‌های تاریخ دربار پهلوی تبدیل شد.

 این گزارش، با تکیه بر اسناد ساواک، خاطرات حسین فردوست، کتاب راجی («در خدمت تخت طاووس») و منابع تاریخی دیگر، به بررسی این رابطه، نقش راجی در دیپلماسی رژیم و نظارت بی‌سابقه اشرف بر زندگی او می‌پردازد.

پرویز راجی: از اقتصاد تا قلب دربار

پرویز راجی در آذرماه ۱۳۲۵ (دسامبر ۱۹۴۶) در تهران به دنیا آمد، هرچند برخی منابع به اشتباه سال ۱۳۱۵ را ذکر کرده‌اند. او فرزند دکتر عبدالحسین راجی، وزیر بهداری در کابینه منوچهر اقبال و چهره‌ای شناخته‌شده در محافل فراماسونری، بود. راجی تحصیلات متوسطه را در آمریکا گذراند و در سال ۱۳۳۸ مدرک لیسانس اقتصاد را از دانشگاه کمبریج انگلستان دریافت کرد.

 در سال ۱۳۳۹ به استخدام وزارت نفت درآمد و به دلیل هوش، جذابیت و ظاهر آراسته‌اش، توجه امیرعباس هویدا، از اعضای هیئت مدیره شرکت نفت، را جلب کرد. این توجه به ارتقای او به سمت منشی مخصوص هویدا منجر شد.

با صعود هویدا به نخست‌وزیری در سال ۱۳۴۴، راجی به نخست‌وزیری منتقل شد و به سرعت به مقام رئیس دفتر اختصاصی نخست‌وزیر و سپس مدیرکل رسید. اما نقطه عطف زندگی او در سال ۱۳۴۸ رخ داد، زمانی که در کمیته بین‌المللی حقوق بشر سازمان ملل در آمریکا با اشرف پهلوی آشنا شد.

اسدالله علم، وزیر دربار، به دستور شاه، راجی را به دفتر اشرف معرفی کرد و او از سال ۱۳۴۹ به مدت سه ماه همراه اشرف در سازمان ملل بود. خدماتش چنان مورد توجه اشرف قرار گرفت که در همان سال با فرمان شاه به سفیری ایران در سازمان ملل منصوب شد، با وظیفه‌ای خاص: «انجام کلیه امور مربوط به والاحضرت اشرف پهلوی، به نحوی که ایشان ارجاع فرمایند.»

رابطه اشرف و راجی به سرعت از همکاری حرفه‌ای به وابستگی عاطفی عمیق تبدیل شد. حسین فردوست، یار نزدیک شاه و قائم‌مقام ساواک، در کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» می‌نویسد که اشرف، با روحیه تنوع‌طلبانه‌اش، معمولاً مردان را پس از مدتی کنار می‌گذاشت، اما راجی «استثنایی» بود که او را نگه داشت.

 این رابطه در دربار زبانزد شد و اسناد ساواک آن را «بیمارگونه» توصیف می‌کنند. اشرف، که به گفته فردوست از نفوذش برای ارتقای مردان مورد علاقه‌اش استفاده می‌کرد، راجی را در سال ۱۳۵۲ به مقام مشاور نخست‌وزیر بازگرداند و در سال ۱۳۵۵، با حمایت او و هویدا، او را به سفارت ایران در لندن فرستاد.

این رابطه علنی و جنجالی بود. فردوست نقل می‌کند که اشرف در میهمانی‌های درباری گاهی راجی را کتک می‌زد یا از او طلب عفو می‌کرد، رفتارهایی که به گفته او راجی از آن‌ها لذت می‌برد. گزارش‌های ساواک نیز به مکالمات عاشقانه و غیرمعمول اشرف با راجی، گاهی در ساعات ۴ صبح، اشاره دارند. اشرف در این تماس‌ها با عباراتی مانند «عزیزم، قربانت بروم» یا «خواب بی‌خواب، آمدم» صحبت می‌کرد و بی‌توجه به نظارت ساواک، رابطه‌اش را پنهان نمی‌کرد.

دستور عجیب اشرف به ساواک

یکی از عجیب‌ترین و بی‌سابقه‌ترین جنبه‌های این داستان، دستور مستقیم اشرف به ساواک برای تعقیب راجی بود. حسین فردوست می‌نویسد که اشرف از او خواست برای یک ماه راجی را تحت نظر قرار دهد: شنود مکالمات تلفنی، عکاسی از او در کنار زنان دیگر و گزارش دقیق رفت‌وآمدهایش. هدف اشرف روشن بود: اطمینان از وفاداری راجی و شناسایی هرگونه رابطه احتمالی او با زنان دیگر. این دستور چنان غیرمعمول بود که فردوست را شگفت‌زده کرد، زیرا اجرای آن به معنای درگیر شدن صدها نفر از پرسنل ساواک و افشای روابط اشرف در سطحی گسترده بود.

فردوست گزارش مفصلی برای محمدرضا شاه نوشت و هشدار داد که این عملیات می‌تواند به آبروی دربار لطمه بزند، اما شاه با دست‌خط خود نوشت: «انجام دهید!» این تصمیم نشان‌دهنده بی‌اعتنایی محمدرضا به حاشیه‌های خواهرش بود. در نتیجه، اداره کل پنجم ساواک (بخش فنی) روزانه گزارش‌های ۲۰۰ تا ۳۰۰ صفحه‌ای شامل مکالمات تلفنی، عکس‌ها و جزئیات زندگی راجی تهیه می‌کرد و به اشرف تحویل می‌داد. این اسناد، که فردوست آن‌ها را «بی‌نظیر» می‌خواند، شامل مکالماتی عاشقانه و حتی دعواهای تلفنی بود که اشرف بی‌محابا ادامه می‌داد، گویی پرسنل ساواک برای او اهمیتی نداشتند.

مأموریت راجی در لندن: دیپلماسی و حاشیه

راجی در سال ۱۳۵۵، پس از رسوایی مالی امیرتیمور، سفیر پیشین ایران در لندن که ثروتش را در قمار باخت، به سفارت ایران در لندن منصوب شد. این انتصاب با توصیه مستقیم اشرف و هویدا انجام شد. مأموریت اصلی راجی تقویت روابط ایران و انگلستان بود، به‌ویژه در زمینه خریدهای تسلیحاتی و تجارت. او با مهارتش در جذب افراد، از روش‌هایی مانند پرداخت وام‌های سنگین، رشوه‌های نقدی و جنسی، و برگزاری میهمانی‌های مجلل در سفارت استفاده می‌کرد تا رجال سیاسی و وکلای پارلمان انگلستان را به رژیم پهلوی نزدیک کند. اسناد ساواک و گزارش‌های CIA تأیید می‌کنند که او در کاهش انتقادات سازمان‌هایی مانند عفو بین‌الملل از رژیم شاه موفق بود.

راجی همچنین وظیفه داشت با مخالفان رژیم در خارج از کشور ارتباط برقرار کند و با همدردی و امتیازدهی، از شدت انتقادات آن‌ها بکاهد. او با گردآوری «رجال واخورده» و «ورشکستگان سیاسی» ایرانی در لندن، تلاش کرد آن‌ها را از پیوستن به گروه‌های ضد رژیم بازدارد. این نقش، که ترکیبی از دیپلماسی و تطمیع بود، نشان‌دهنده مهارت راجی در بازی‌های سیاسی دربار بود، اما او را به هدف شایعات و انتقادات تبدیل کرد.

یکی از حاشیه‌های پررنگ این رابطه، درگیری اشرف با زنی انگلیسی بود که راجی با او ارتباط داشت. اسناد ساواک گزارش می‌دهند که اشرف، پس از اطلاع از این رابطه، به لندن سفر کرد و در یک مواجهه علنی، با این زن درگیر شد و حتی به او سیلی زد. این ماجرا رابطه را موقتاً مختل کرد، اما اشرف و راجی بعداً آشتی کردند. سفرهای هفتگی اشرف به لندن برای دیدار راجی، که گاهی صرفاً برای ملاقات‌های شخصی بود، در اسناد ساواک و خاطرات راجی (با اشاره به ویلای اشرف در ژوان لپن یا سفرهای مشترک به رامسر) تأیید شده است.

دیدگاه راجی و اشرف: دفاع در برابر شایعات

راجی در کتاب «در خدمت تخت طاووس» رابطه را انکار نمی‌کند، اما آن را به «تعلق خاطر عمیق» و «وفاداری» تقلیل می‌دهد. او اشرف را «نماد قدرت و زیبایی» می‌خواند و می‌نویسد: «رابطه ما فراتر از حرفه‌ای بود، اما در خدمت ایران بود.» در مصاحبه‌های پس از انقلاب، او شایعات را «تهمت‌های سیاسی» خواند و از اشرف دفاع کرد. اشرف نیز در کتاب «چهره‌ها در آینه» (۱۳۵۲) راجی را «همکار وفادار» نامید و شایعات را رد کرد، اما در خاطرات خصوصی (نقل‌شده توسط فردوست)، او را «عشق استثنایی» خواند که «وفاداری‌اش را ثابت کرد.»

با نزدیک شدن به انقلاب ۱۳۵۷، شایعات درباره روابط اشرف و راجی به نمادی از فساد دربار تبدیل شد. محمدرضا، تحت فشار افکار عمومی، از اشرف خواست ایران را ترک کند، زیرا او به «سمبل فساد» شهرت یافته بود. راجی تا دی ۱۳۵۷ سفیر لندن باقی ماند و پس از انقلاب به خارج از کشور رفت. او تا زمان مرگش در فروردین ۱۳۹۳ همچنان از رژیم پهلوی و اشرف دفاع می‌کرد.

رابطه اشرف پهلوی و پرویز راجی، ترکیبی از عشق، قدرت و حاشیه بود که با نظارت بی‌سابقه ساواک به اوج رسید. دستور اشرف برای تعقیب راجی، که صدها صفحه گزارش و عکس تولید کرد، نه تنها عمق وابستگی او را نشان داد، بلکه بی‌اعتنایی دربار به آبروی خود را آشکار کرد. راجی، با مهارتش در دیپلماسی و تطمیع، نقش مهمی در پیشبرد اهداف رژیم ایفا کرد، اما این رابطه او را به هدف شایعات و انتقادات تبدیل کرد. داستان آن‌ها، که در اسناد ساواک، خاطرات فردوست و روایت‌های خود راجی مستند شده، تصویری از پیچیدگی‌های دربار پهلوی و تأثیر روابط شخصی بر سیاست ارائه می‌دهد.

ارسال به دوستان