عصر ایران؛ دکتر مریم سلیمی(نویسنده و پژوهشگر فرهنگ و هنر)- جشنوارههای بینالمللی فیلم کودک و نوجوان در نگاه نخست، ویترینی برای نمایش آخرین آثار سینمایی در حوزهی کودکان به نظر میرسند. اما اگر اندکی عمیقتر بنگریم، درمییابیم که این جشنوارهها صرفاً عرصهای برای سرگرمی یا رقابت هنری نیستند؛ بلکه میتوانند به مثابهی یک «آزمایشگاه فرهنگی» و حتی «مدرسهی غیررسمی جهانی» عمل کنند. پرسش این است: چگونه جشنوارههای بینالمللی فیلم کودک میتوانند در فرآیند تعلیم و تربیت اثرگذار باشند؟
در جهان امروز، تعلیم و تربیت دیگر محدود به کلاسهای سنتی، کتابهای درسی یا نظامهای آموزشی رسمی نیست. یونسکو در گزارش سالانهی خود (UNESCO, 2021) تأکید میکند که یادگیری در قرن بیستویکم باید «چندبعدی، میانرشتهای و بینفرهنگی» باشد. در این میان، سینمای کودک ــ و بهویژه جشنوارههایی که این آثار را گرد هم میآورند ــ بستری بیبدیل برای تحقق این چشمانداز فراهم میکند.
فیلمهای کودک به دلیل ماهیت داستانمحور و تصویریشان، زبان مشترکی را شکل میدهند که کودکان سراسر جهان میتوانند آن را بفهمند. روانشناسان تربیتی همچون "جروم برونر" بر نقش روایت در یادگیری تأکید کردهاند.
روایتها نه تنها مفاهیم را منتقل میکنند، بلکه هویت و ارزشها را نیز شکل میدهند. جشنوارههای بینالمللی با گردآوردن روایتهای متنوع فرهنگی، به کودکان امکان میدهند تا در یک «کلاس درس جهانی» شرکت کنند و فراتر از مرزهای جغرافیایی و زبانی، یاد بگیرند.
در چنین فضایی، کودک ایرانی با تجربهی سینمای کودک ژاپن یا مکزیک، و کودک اسپانیایی با آثار سینمایی ایران یا هند، مواجه میشود. این مواجههی میانفرهنگی، در واقع تمرینی برای درک تنوع و پذیرش تفاوت است؛ همان چیزی که نظریهپردازانی چون "جیمز بنکس" در مباحث تعلیم و تربیت چندفرهنگی بر آن تأکید دارند.
یکی از تحولات مهم در آموزش امروز، توجه به مهارتهای اجتماعی-هیجانی است. مطالعات نشان دادهاند کودکانی که این مهارتها را میآموزند، نه تنها در مدرسه موفقترند، بلکه در زندگی اجتماعی نیز عملکرد بهتری دارند.
سینمای کودک، بهویژه زمانی که در بستر جشنوارهها ارائه میشود، میتواند به آموزش این مهارتها کمک کند. تماشای فیلمهایی که دوستی، همدلی، مواجهه با تفاوتها یا حل تعارض را به تصویر میکشند، تجربهای آموزشی فراهم میآورد که کتابهای درسی به سختی قادر به انتقال آن هستند. وقتی جشنوارهها فضایی برای گفتوگو و کارگاههای جنبی فراهم میکنند، این تجربهی هیجانی به یک یادگیری تعاملی بدل میشود. در واقع، پردهی سینما به سکوی تمرین برای کلاس زندگی بدل میگردد.
امروزه تربیت جهانی یا "آموزش شهروندی جهانی" یکی از اهداف کلیدی یونسکو و بسیاری از نظامهای آموزشی است. هدف آن، پرورش کودکانی است که خود را نه فقط شهروند کشور خویش، بلکه بخشی از جامعهی جهانی بدانند. جشنوارههای بینالمللی فیلم کودک دقیقاً چنین نقشی را ایفا میکنند.
وقتی کودکان در جشنوارهها فیلمهایی از فرهنگهای مختلف میبینند، یاد میگیرند که جهان متکثر است و باید برای زندگی در این جهان آماده شوند. آنها با مسائلی آشنا میشوند که شاید در زندگی روزمرهی محلیشان هرگز تجربه نکنند: تغییرات اقلیمی، مهاجرت، فقر جهانی یا عدالت جنسیتی. بدین ترتیب، جشنوارهها بستر تربیتی منحصربهفردی فراهم میکنند که آموزش رسمی اغلب از آن غفلت میکند.
فیلسوف تربیت، "جان دیویی" ، بر اهمیت یادگیری از طریق تجربه تأکید داشت. جشنوارهها دقیقاً چنین تجربهای را فراهم میکنند. کودک صرفاً شنونده یا خوانندهی یک موضوع نیست؛ او تماشاگر، مشارکتکننده و گاهی هم داور است.
بسیاری از جشنوارههای معتبر دنیا مانند برلیناله بخشGeneration یا جیفونی ایتالیا، از کودکان و نوجوانان بهعنوان هیئت داوران استفاده میکنند. این مشارکت فعال، نه تنها حس مسئولیت اجتماعی آنان را تقویت میکند، بلکه فرصتی است برای تمرین تفکر انتقادی و قضاوت مستقل. این جریانی است که خوشبختانه در سال های اخیر در جشنوارهی بین المللی فیلم کودک و نوجوان ایران نیز شاهد هستیم.
در نهایت آیا جشنوارهها میتوانند نقشی در نظامهای آموزشی رسمی ایفا کنند؟ پاسخ بسیاری از پژوهشگران مثبت است. مطالعات اخیر نشان دادهاند که ادغام فیلمهای کودک در برنامههای درسی، نه تنها انگیزهی یادگیری را افزایش میدهد، بلکه به درک عمیقتر مفاهیم نیز کمک میکند. جشنوارهها میتوانند به عنوان «بانک محتوای تربیتی» عمل کنند و تولیدات برگزیدهی خود را در اختیار مدارس و نهادهای آموزشی قرار دهند.
به بیان دیگر، جشنوارهها نه در حاشیهی تعلیم و تربیت، بلکه در متن آن قرار دارند. آنها میتوانند میان دنیای آموزش رسمی و فرهنگ جهانی پیوند برقرار کنند؛ پلی میان کلاسهای درس و سالنهای سینما.
البته باید پذیرفت که تحقق این ظرفیتها نیازمند سیاستگذاری و حمایت نهادی است. دسترسی نابرابر به فیلمها، محدودیتهای زبانی، یا کمبود برنامههای آموزشی مکمل میتواند اثرگذاری جشنوارهها را کاهش دهد.
از اینرو، نهادهای فرهنگی و آموزشی باید راهکارهایی برای ترجمه، بومیسازی و ادغام آثار جشنوارهای در فرآیندهای تربیتی بیابند. همچنین نباید فراموش کرد که کیفیت فیلمها نیز اهمیت حیاتی دارد. همهی آثار تولیدشده برای کودکان واجد ارزش تربیتی نیستند. اینجاست که جشنوارهها با نظام داوری و انتخاب دقیق، میتوانند «غربالگری تربیتی» انجام دهند و محتوای مناسب را به دست مخاطبان برسانند.
جشنوارههای بینالمللی فیلم کودک، چیزی فراتر از گردهماییهای هنریاند. آنها به یک عرصهی تربیتی جهانی بدل شدهاند؛ جایی که روایتها آموزش میدهند، تجربهها پرورش میدهند و فرهنگها گفتوگو میکنند.
اگر تعلیم و تربیت را فرآیندی مادامالعمر، میانرشتهای و بینفرهنگی بدانیم، جشنوارههای کودک یکی از ابزارهای کارآمد تحقق آن هستند. پردهی سینما شاید تنها چند ساعت کودک را از واقعیت روزمره جدا کند، اما تجربهای که از این طریق میآفریند میتواند سالها در تربیت او باقی بماند. در جهانی که روزبهروز به هم پیوستهتر میشود، جشنوارههای فیلم کودک شاید یکی از جدیترین کلاسهای درسی باشند که آیندهی آموزش به آنها گره خورده است.
جهت مطالعه ی بیشتر:
- UNESCO. (2021). Reimagining our futures together: A new social contract for education. UNESCO Publishing.
- Banks, J. A. (2015). Cultural diversity and education: Foundations, curriculum, and teaching. Routledge.
- Bruner, J. (1996). The culture of education. Harvard University Press.
- Fisch, S. M. (2020). Children’s learning from educational television: Sesame Street and beyond. Routledge.
- Dewey, J. (1938). Experience and education. Macmillan.