سالها پیش از وارن بافت پرسیدند که رمز زندگی موفق چیست؟
او پاسخ داد: «باید شور و شوق خود را پیدا کنید. من خوششانس بودم که در هفت یا هشت سالگی شور و شوق خودم را پیدا کردم.»
کشف لذت در کار کردن درونمایه کتاب «پایکوبان بهسوی کار» بود که بافت آن را در سال ۲۰۱۲ منتشر کرد. توصیه «دانای اوماها» در این اثر به سخن مارکوس اورلیوس شباهت دارد. امپراتور روم در کتاب «تأملات» نوشته که کشف شور و شوق در کارهای روزانه حیاتی است.
مارکوس اورلیوس میگوید: «همیشه بر انجام کاری که در دست دارید تمرکز کنید و با دقت و جدیت پیش بروید. کارها را چنان انجام دهید که گویی آخرین کار زندگیتان است.»
کریسمس سال گذشته کتاب «تأملات» را برای خواهرزادهها و برادرزادههایم خریدم. این کتاب دربردارنده حکمتی است که شاید آن را در دانشگاه نیاموزند. (ایده این کار به یکی از نزدیکانم تعلق دارد که این کتاب را در دوران دانشجویی برایم خریده بود.) در ادامه به ۹ اصل دیگر از متفکران باستان میپردازیم که در زندگی امروز ما نیز به کار میآیند.
کلمه قدردانی ۱۵۷ مرتبه در کتاب مقدس تکرار شده و بیدلیل هم نیست. مارکوس تولیوس سیسرون، سخنور و دولتمرد رومی، قدردانی را «بزرگترین فضیلت انسان و مادر تمام فضیلتها» میدانست.
با اینحال، کتاب مقدس میگوید قدردانی برای انسان دشوار است، حتی اگر مورد لطف و عنایت خداوند قرار گرفته باشد. با اینحال، فواید قدردانی برکسی پوشیده نیست. مطالعه محققان دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۲۴ نشان داد که قدردانی نهتنها به ارتقای سلامت روان و شادی کمک میکند، بلکه باعث طول عمر انسان نیز میشود.
تایلر وندرویل، از مدرسه بهداشت عمومی هاروارد، میگوید: «تلاش برای قدردانی حتی در روزهای سخت زندگی نیز ارزشمند است.»
هرکسی که فیلم «انجمن شاعران مرده» را تماشا کرده باشد، احتمالاً عبارت لاتین کارپه دیِم را به خاطر دارد که یعنی «دم را غنیمت بشمار.» رابرت هریک، شاعر انگلیسی (۱۶۷۴-۱۵۹۱)، میگوید: «گلی که امروز میشکفد، فردا میپژمرد.»
ما در دنیای مدرن و آسان امروزی خیلی راحت فراموش میکنیم که زمان زودگذر است. مارکوس اورلیوس در یادداشتهای روزانهاش به خود یادآوری میکرد که زمان ارزشمند است: «چنان رفتار نکن که گویی قرار است دههزار سال زندگی کنی. مرگ در کمین توست.» کارپه دیِم معنی سادهای دارد: فرصتها را در لحظه غنیمت بشمارید و تعلل نکنید که زندگی کوتاه است. به ظاهر ساده است، اما اوضاع در عصر دیجیتال عوض شده است.
تحقیقات اخیر نشان میدهند که از هر ۱۰ آمریکایی ۹ نفر گوشی هوشمند دارند و بهطور متوسط ۱۴۴ مرتبه در روز سراغ گوشیشان میروند و روزانه ۴ ساعت و نیم از آن استفاده میکنند. گوشی را کنار بگذارید و از روزتان استفاده کنید. پشیمان نمیشوید.
شخصیت کشیش در کتاب «حکایتهای کنتربری»، نوشته جفری چاوسر، حسادت را بدترین گناه انسان میداند، زیرا سبب میشود که «از مواجهه با نعمتهای همسایه اندوهگین شوید.» متفکران مسیحی از جمله سی. اس. لوئیس و دانته دیدگاه مشابهی داشتند و مارکوس اورلیوس نیز حسادت را برخلاف عقل و منطق میدانست: «چرا باید از موفقیت دیگران آزردهخاطر شوم؟»
متأسفانه حسادت در دنیای امروز شدت گرفته است. محققان بر این باورند که بسیاری از زشتیهای دنیا از این احساس ناپسند نشأت میگیرند. در عینحال، تحقیقات بسیاری نشان میدهند که حسادت برای سلامت روان ضرر دارد. سنکا بیش از ۲ هزار سال پیش نوشت که «کمبودها دلیلِ نارضایتی نیستند، بلکه انسان به دلیل تمایل به داشتن چیزهایی که از آنها بینصیب مانده احساس نارضایتی میکند.» در برابر این تمایل مقاومت کنید.
اگر از دیگران از جمله مدیران عامل شرکتهای بزرگ یا صاحبان کسبوکارهای کوچک بپرسید، به شما خواهند گفت که «پیدا کردن افراد قابل اطمینان دشوار است.» تحقیقات نشان میدهند که درصد قابلملاحظهای از افراد حتی نمیتوانند در یک مصاحبه شغلی حاضر شوند، چه برسد به اینکه کار پیدا کنند.
میگویند نصف زندگی در همین «حاضرشدنها» خلاصه میشود که مترادف «قابل اعتماد بودن» است. اگر قول انجام کاری را دادهاید، انجامش دهید. مردم درک میکنند. سیسرون گفت: «هیچ چیزی برای انسان برازندهتر از پایبندی به قول و قرارها و عمل به وعدههایش نیست.»
وقتی به وعدههای خود عمل میکنید، نهتنها از نگاه دیگران قابل اعتماد خواهید بود، بلکه به لحاظ شخصی نیز رشد میکنید.
وارن بافت میگوید در کارکنان مورد نیاز خود به دنبال سه ویژگی میگردد: هوش، انرژی و درستکاری. مسئولیتپذیری مبنای درستکاری است و بزرگان ما نیز به آن معتقد بودند. متفکرانی مانند کنفوسیوس، لائوتسه، اپیکتتوس و مارکوس اورلیوس همگی بر این باور بودند که هرکسی مسئول اعمال و رفتارهای خود است و این مسئله ارتباطی با دیگران ندارد.
این روزها سریال «سوپرانوها» را تماشا میکنم. مهمترین مضمون این سریال عجز شخصیتها در حیطه مسئولیتپذیری است. آنها تقصیر همه چیز را به گردن مواد مخدر، الکل، مادر، رئیس یا مشتریها میاندازند. همه در زندگی اشتباه میکنند، اما وقتی مرتکب اشتباه میشوند، دیگران را سرزنش نمیکنند و درعوض میپرسند: «چاره دیگری هم داشتم؟» اگر یاد بگیرید و اینطور رفتار کنید، مسیر موفقیت را در ادامه زندگیتان هموار خواهید کرد.
گروه بیتلز در یکی از ترانههای معروف خود میگوید «بهترین چیزهای زندگی مجانی هستند.» اما همه چیز را با گفتن اینکه «فقط به دنبال پول هستند» خراب کردند. البته پول هیچ اشکالی ندارد و وسیله مبادله محسوب میشود. اما سنکا معتقد است که ثروت حقیقی از خوشحالشدن بابت چیزهایی نشأت میگیرد که اکنون دارید، نه از تمایل به چیزهایی که از آنها بینصیب هستید. آگوستوس مککری، شخصیت اصلی رمان «لونسام داو» نوشته لری مکمرتری، که برنده جایزه پولیتزر هم شده، چنین دیدگاهی داشت.
«اگر چیزی را بیش از اندازه طلب کنید، ناامیدتان خواهد کرد. تنها راه سالم برای زندگی کردن این است که یاد بگیرید از چیزهای کوچک و روزمره مثل نوشیدن یک نوشیدنی خوب در شب، تختخواب نرم یا یک لیوان دوغ لذت ببرید…»
تمایل به یافتن گنج یک میل انسانی است، اما بسیاری از متفکران باستان معتقد بودند که زندگی رضایتبخش از لذتهای ساده نشأت میگیرد، نه داراییهای بیپایان؛ باوری که در جنبشهای مینیمالیستی مدرن دوباره در مرکز توجه قرار گرفته است. اگر بتوانید قدردانِ شگفتیهای طبیعت باشید- از جمله ستارگان شب، که به قول امرسون حتی اگر «هرهزار سال یکبار ظاهر شوند»، انسان تا ابد شیفتهشان خواهد بود- در عمق وجودتان احساس رضایت خواهید کرد.
این روزها به بچهها آموزش میدهند که «دنیا را دگرگون کنید.» افلاطون معتقد بود که «انسان دانا ابتدا به خانه و کاشانه خود سروسامان میدهد و افسار زندگی خود را به دست میگیرد.» شاید این عقیده متواضعانه به نظر برسد، اما از نگاه افلاطون ضرورت دارد. او در کتاب «قوانین» میگوید: «اولین و بزرگترین پیروزی این است که بر خودتان چیره شوید.»
جردن پیترسون، روانشناس و نویسنده، نیز چنین دیدگاهی دارد و مردم را تشویق میکند که اول به زندگی خودشان سروسامان بدهند و بعد سراغ تغییر جهان بروند. اینکه اتاقتان را مرتب کنید، شاید بیاهمیت به نظر برسد، اما اینطور نیست. تنها وقتی میتوانیم به دیگران کمک کنیم که کنترل امور را به دست بگیریم و به زندگیمان سروسامان بدهیم.
یک اصل حقوقی کهن وجود دارد که میگوید «عدالت همه را به حق خود میرساند.» سیسرون از این عبارت در یادداشتهای فلسفی خود استفاده کرده و روی اصل «هرکسی را داشتهاش» مانور داده است. این اصل بدین معنی است که هرکسی حق دارد به چیزی که شایسته آن است دست پیدا کند که مال و اموال را هم شامل میشود.
داگلاس سی. نورث، برنده جایزه نوبل اقتصاد، معتقد است که تضمین حق مالکیت «مهمترین تحول نهادی جامعه خواهد بود.» اهمیت مالکیت خصوصی در کتاب مقدس و آثار ارسطو نیز مورد تأکید قرار گرفته است.
فلسفههای امروزی حق مالکیت را نفی میکنند، اما حق مالکیت باعث پیشرفت تمدن میشود. من به فرزندانم میآموزم که اسراف نکنند. مسئله این نیست که خانواده بیپولی هستیم، مسئله این است که منابع ما براساس علم اقتصاد محدود هستند. اینکه یاد بگیرید به حق مالکیت خود و دیگران احترام بگذارید، جزو دروس پایه مسئولیتپذیری است.
روزی پدربزرگم توصیهای کرد که بهترین نصیحت عمرم بود: «هیچ اتفاق خوبی بعد از نیمهشب رخ نمیدهد.» دومین نصیحت عالی او این بود که «دوستانت را عاقلانه انتخاب کن.»
دوستانی که در طول زندگی پیدا میکنیم، تنها بازتاب شخصیت درونی ما نیستند، بلکه به شکلگیری شخصیت ما نیز کمک میکنند. ارسطو در کتاب «اخلاق نیکوماخوسی» میگوید: «همنشینی با انسانهای ناشایست از شما شیطان میسازد (این افراد به دلیل بیثباتی شخصیتیشان در امور ناشایست با شما همراهی میکنند و این همراهی باعث میشود که شما هم شبیه آنها شوید)، اما دوستی با انسانهای شایسته نیکوست، چرا که همنشینی با این افراد باعث شکوفایی شما خواهد شد.»
کمتر چیزی در زندگی به اندازه روابط انسان اهمیت دارد. اگر دوستان خود را عاقلانه انتخاب کنید، در دایره افرادی قرار میگیرید که حقیقت را به شما میگویند، از شما پاسخ میخواهند و باعث رشد و پیشرفتتان میشوند. در دوستی صرفاً به فکر مادیات نباشید، بلکه با عقل و تدبیر عمل کنید؛ چرا که عادتها، ارزشها و نگرشهای آنها بر شما و شخصیتتان اثر میگذارد.
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.
نویسنده: جان میلتیمور
درباره نویسنده: جان میلتیمور، سردبیر ارشد مؤسسه تحقیقات اقتصادی آمریکا و سردبیر سابق FEE.org است. نوشتهها و گزارشات او موضوع مقالات مجله تایم، والاستریت ژورنال، سیانان، فوربس، فاکس نیوز، واشینگتن اگزمینر و استار تریبیون بودهاند.
منبع: اپک تایمز