به گزارش فوتبال 360، تیم ملی فوتبال ایران در دیداری تدارکاتی مقابل روسیه 2 بر یک شکست خورد تا نتایج ضعیفش همچنان ادامهدار باشد. لحظاتی پیش از به ثمر رسیدن گل دوم تزارها 2 تعویض ابتدایی امیر قلعهنویی انجام شد که یکی از آنها ورود علیرضا جهانبخش به جای امیرحسین حسینزاده بود. تغییری که به هیچوجه جواب نداد و انتقادات زیادی را به همراه داشت.
حوالی دقیقه 84 بود که علیرضا جهانبخش خطای عجیب و خشنی را روی ویکتور مِلِخین انجام داد. او با کف استوک و در شرایطی که پایش بیش از حد بالا آمده بود، به صورت مدافع روسیه ضربه سختی وارد کرد که نتیجه آن پارگی گوش سمت چپ این بازیکن بود.
وقتی صحنههای آهسته به نمایش درآمد بر کسی پوشیده نبود که کاپیتان تیم ملی به جای کارت زرد، باید با کارت قرمز روبرو میشد و مشخص نیست داور بازی متوجه شدت خطا را نشد و یا تصمیم گرفت در دیداری دوستانه بازیکنی را از زمین اخراج نکند.
اگر این خطا در رقابتی رسمی رخ داده بود نهتنها شماره هفت تیم ملی از زمین اخراج میشد، بلکه محرومیتی فراتر از یک جلسه را به همراه میداشت.
پس از پایان مسابقات والری کارپین، سرمربی تزارها و آندری آرشاوین، اسطوره فوتبال روسیه، نسبت به خطای «AJ» واکنش نشان دادند و اعلام کردند که داور باید به او کارت قرمز میداد. ستاره اسبق آرسنال پا را فراتر گذاشت و معتقد بود که جهانبخش از عمد چنین خطایی را مرتکب شده است.
از زمانی که امیر قلعهنویی مجددا سکاندار تیم ملی شده، هفت مرتبه بازیکنان ایران با کارت قرمز داور مواجه شدهاند که آخرینِ آن در فینال تورنمنت کافا بود.
جایی که آریا یوسفی در دقایقی ابتدایی با بیاحتیاطی زمین بازی را ترک کرد. حالا هم اگر مدارا و یا اشتباه واضح داور نبود، علیرضا جهانبخش اخراج شماره هشت را به خود اختصاص میداد و به جمع حسین کنعانیزادگان، مهدی طارمی، شجاع خلیلزاده (2بار)، صالح حردانی، میلاد محمدی و آریا یوسفی اضافه میشد.
باید دید علت این میزان بیاحتیاطی و کارت قرمزهای متعدد چیست؟ با این حال هر چه هست ماجرا فراتر از اتفاق و حادثه است.
اتفاق عجیب و بیسابقهای نیست اگر یک بازیکن بدون تیم باشگاهی برای یک اردو به تیم ملی کشورش دعوت شود. معمولا سرمربیان سعی میکنند در قبال مهرههای ثابت خود چنین تصمیمی را اتخاذ کنند تا نشان دهند در روزهای سخت بدون باشگاه بودن، از ستارههایشان حمایت میکنند.
حال اگر دوران بدون تیم بودن به درازا بینجامد و بازیکن مدنظر نیز علاقهای به تیمدار شدن از خود نشان ندهد تکلیف چیست؟ آیا همچنان باید به این حمایت ادامه داد؟ پیامی که از این تصمیم به دیگر نفرات و همچنین به رسانهها و فوتبالدوستان منتقل میشود چیست؟
علیرضا جهانبخش برای دومین پنجره متوالی دیدارهای ملی بدون اینکه تیم باشگاهیای داشته باشد سر از اردوی تیم ملی درآورد و در مسابقات مختلف به کار گرفته شد.
او در جدال با روسیه نیز حدود 30 دقیقه در زمین حاضر بود و کار خاصی انجام نداد و اگر خوششانس نبود، از زمین نیز با خطایی خشن و بیدلیل اخراج میشد.
او در سال 1404، 6 بازی در رده ملی و چهار بازی در سطح باشگاهی داشته است و مشخص نیست تا چه زمانی میخواهد بدون تیم کارش را پیش ببرد و همچنان یکی از نفرات دعوت شده به تیم ملی باشد.
خلاف بزرگنمایی احساسی صورت گرفته در فضای مجازی طی سالیان اخیر، علیرضا جهانبخش مهره مهمی برای تیم ملی در زمان کارلوس کیروش، دراگان اسکوچیچ و امیر قلعهنویی بوده است.
شاید نمایش او در حد انتظاراتی که در سطح باشگاهی ایجاد کرده بود، نبود اما بارها با گلها و پاس گلهایش جزو ارکان اصلی تیم ملی به حساب میآمده است.
اما در این روزها آیا آقای گل اسبق اردیویزه اثری از آن بازیکن سابق را همراه خود دارد؟ طبیعی است که کاپیتان تیم ملی با 32 سال سن و همچنین کولهباری از تجربه چنین خطای بچهگانهای را مرتکب شود؟
مشخصا او از تمرکز بالایی برخوردار نبود و بازی کردنش در این شرایط که تیم باشگاهیاش را انتخاب نکرده، به وجههاش ضربه میزند.
با این حال گویا شرایط اینطور پیش رفته که تیم ملی قرار است مجددا برای این بازیکن باشگاه انتخاب کند و کادر فنی نیز که پنج بازی بیشتر بازیکنان روس را نسبت به نفرات لیگ برتری جزو دلایل شکست ملیپوشان قلمداد کرد، ترجیح داد بازیکنی را به میدان بفرستد که همان 6 بازی باشگاهی را انجام نداده است. با این تناقضات چه باید کرد آقای قلعهنویی؟