۲۳ مهر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۳ مهر ۱۴۰۴ - ۱۶:۳۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۰۳۸۸۰
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۴ - ۲۳-۰۷-۱۴۰۴
کد ۱۱۰۳۸۸۰
انتشار: ۱۳:۴۴ - ۲۳-۰۷-۱۴۰۴

معامله‌ای که تاریخ را عوض کرد: چرا هلندی‌ها منهتن را با جزیره‌ای کوچک در اندونزی عوض کردند؟

معامله‌ای که تاریخ را عوض کرد: چرا هلندی‌ها منهتن را با جزیره‌ای کوچک در اندونزی عوض کردند؟
وقتی عطر جادویی جوز هندی، آیندهٔ نیویورک را فروخت.

در قرن هفدهم، جهان کشف شده نسبت به اکنون کوچک‌تر بود، اما جاه‌طلبی انسان‌ها از دریاها را شکافت. در زمانی که نقشه‌های جغرافیایی نیمه‌کامل بودند و نام بسیاری از جزایر در اقیانوس هند حتی بر کاغذ نیامده بود، دو امپراتوری بزرگ اروپا، بریتانیا و هلند، در رقابتی خاموش اما بی‌رحم برای تصاحب گنجینه‌ای معطر به نام جوز هندی (Nutmeg) درگیر بودند.

به گزارش یک پزشک، در آن دوران این ادویهٔ کوچک چیزی فراتر از چاشنی غذا بود. پزشکان باور داشتند که می‌تواند از طاعون و تب‌های مرگبار جلوگیری کند و اشراف اروپا حاضر بودند برای چند دانه از آن به اندازهٔ وزنش طلا بپردازند. درست در همین دوران بود که در سال ۱۶۶۷، در قالب پیمان برِدا (Treaty of Breda)، هلندی‌ها و بریتانیایی‌ها تصمیم گرفتند مرزهای امپراتوری‌های استعماری خود را بازتعریف کنند.

در ظاهر، توافقی منطقی انجام شد: هلند جزیرهٔ کوچک و دورافتاده‌ای به نام ران (Run Island) را در مجمع‌الجزایر باندِا (Banda Islands) در اندونزی به دست آورد و در مقابل، مستعمرهٔ کوچک بریتانیا در قارهٔ جدید – شهری به نام نیویورک (New York) که تا آن زمان با نام نیواَمسْتِردام (New Amsterdam) شناخته می‌شد، به بریتانیا واگذار شد.

اما آنچه در آن زمان معامله‌ای سودآور به نظر می‌رسید، بعدها به یکی از شگفت‌انگیزترین اشتباهات اقتصادی تاریخ بدل شد.

۱. جوز هندی؛ ادویه‌ای که جهان را تغییر داد

در قرن هفدهم میلادی، جوز هندی حکم طلای سفید را داشت. این ادویه از درختی گرمسیری در جزایر باندِا در دریای ملوک به دست می‌آمد و بومیان آن را برای درمان بیماری‌ها و معطر کردن خوراک به کار می‌بردند. اما وقتی کشتی‌های پرتغالی و سپس هلندی به آن منطقه رسیدند، جهان ناگهان به ارزش واقعی این محصول پی برد.

اروپایی‌ها باور داشتند جوز هندی قادر است از مرگ جلوگیری کند. در دوران شیوع طاعون، قیمت آن چندین برابر شد و تجارتش به یکی از رقابت‌برانگیزترین عرصه‌های اقتصادی قرن تبدیل شد. هر پوند جوز هندی در لندن می‌توانست به اندازهٔ چند ماه حقوق یک کارگر ارزش داشته باشد.

برای کمپانی هند شرقی هلند (Dutch East India Company) یا همان VOC، تسلط بر منابع تولید جوز هندی معادل کنترل نبض اقتصاد ادویه در جهان بود. بنابراین، جزایر کوچک باندِا، به‌ویژه جزیرهٔ ران، اهمیتی استراتژیک یافتند. در مقابل، سرزمینی سرد و نیمه‌متروک در دنیای جدید – منهتن – به چشم بازرگانان هلندی چندان ارزشی نداشت.

۲. نیواَمسْتِردام؛ شهری گمنام در دنیای جدید

در دههٔ ۱۶۲۰، هلندی‌ها در دهانهٔ رودخانهٔ هادسون، مستعمره‌ای کوچک تأسیس کردند که «نیواَمسْتِردام» نام گرفت. جمعیت آن تنها چند هزار نفر بود، و ساکنانش عمدتاً مهاجرانی از اروپا و بازرگانانی ماجراجو بودند که به دنبال زمین‌های کشاورزی و فرصت‌های تجاری می‌گشتند.

در این دوران، بریتانیایی‌ها نیز مستعمرات خود را در امتداد سواحل شرقی آمریکای شمالی گسترش داده بودند. درگیری میان دو قدرت بر سر مرزها اجتناب‌ناپذیر بود. در سال ۱۶۶۴، نیروهای بریتانیایی بدون درگیری جدی نیواَمسْتِردام را تصرف کردند و نام آن را به نیویورک تغییر دادند، به افتخار دوک یورک (Duke of York).

چهار سال بعد، هلندی‌ها در جریان جنگ دوم انگلستان و هلند موفق شدند کنترل جزیره را دوباره به دست آورند، اما پس از مذاکرات طولانی، تصمیم گرفتند در پیمان برِدا رسماً از ادعای خود بر نیویورک صرف‌نظر کنند. در ازای آن، بریتانیا جزیرهٔ ران را به هلند واگذار کرد. از دید آن دوران، این معامله کاملاً منطقی بود.

۳. جزیرهٔ ران؛ بهشت کوچک و طلای معطر

ران جزیره‌ای کوچک به طول تنها دو کیلومتر است که در قلب مجمع‌الجزایر باندِا قرار دارد. در قرن هفدهم، خاک آتشفشانی حاصل‌خیز آن پوشیده از درختان جوز هندی بود. تولید سالانهٔ این جزیره برای تجارت جهانی اهمیت حیاتی داشت، زیرا جوز تنها در این منطقه از جهان می‌رویید.

برای کمپانی هند شرقی هلند، کنترل کامل بر جزایر باندِا به معنای حذف رقبای بریتانیایی و انحصار بازار جهانی ادویه بود. همین موضوع باعث شد هلندی‌ها حاضر شوند هر بهایی، حتی از دست دادن سرزمینی در نیم‌کرهٔ دیگر را بپردازند.

بریتانیایی‌ها که در آن زمان درگیر گسترش مستعمرات خود در قارهٔ آمریکا بودند، چندان اعتراضی نداشتند. از نگاه آنان، ارزش بلندمدت زمینی وسیع در دنیای جدید به‌مراتب بیشتر از جزیره‌ای دورافتاده در شرق بود. اما هلندی‌ها نمی‌توانستند این آینده را پیش‌بینی کنند.

۴. پیمان برِدا؛ توازن قدرت در سایهٔ ادویه

پیمان برِدا در سال ۱۶۶۷، به‌منظور پایان دادن به جنگ دوم میان هلند و انگلستان امضا شد. در این توافق، هر دو کشور تصمیم گرفتند مناطقی را که در طول جنگ تصرف کرده بودند، میان خود تقسیم کنند.

انگلستان کنترل نیویورک را حفظ کرد و هلند در مقابل، مالکیت جزایر باندِا، از جمله ران، را تثبیت کرد. در ظاهر، هر دو طرف راضی بودند. در کوتاه‌مدت، هلند به سودی فوری دست یافت، زیرا تجارت جوز هندی همچنان سودآور بود.

اما در واقع، این پیمان نه‌تنها مرزهای استعماری را تغییر داد، بلکه مسیر آیندهٔ اقتصاد جهانی را نیز رقم زد. آنچه در آن زمان تصمیمی تجاری به نظر می‌رسید، بعدها به استعاره‌ای از دیدگاه محدود کوتاه‌مدت در برابر چشم‌انداز بلندمدت تبدیل شد.

۵. ارزش جوز هندی در اقتصاد جهانی قرن هفدهم

برای درک اهمیت این تصمیم، باید دانست که جوز هندی در آن دوران چه جایگاهی داشت. اروپا در قرون وسطی و رنسانس، شیفتهٔ ادویه‌ها بود. غذاهای سرد و بی‌نمک شمال اروپا با طعم ادویه‌هایی مانند فلفل، میخک و جوز هندی جان می‌گرفتند.

اما جوز هندی فقط ادویه نبود، بلکه به عنوان دارو و نماد ثروت نیز شناخته می‌شد. اشراف‌زادگان آن را در گردن‌بندهای نقره‌ای نگه می‌داشتند تا بوی خوشش از بیماری جلوگیری کند. پزشکان باور داشتند که خاصیت ضدعفونی‌کننده دارد.

در چنین فضایی، هر کشوری که منبع تولید آن را کنترل می‌کرد، صاحب ثروت عظیمی می‌شد. بنابراین، جزیرهٔ ران با چند هزار درخت جوز، از دید تاجران هلندی گنجینه‌ای بی‌نظیر بود. در مقابل، نیواَمسْتِردام جز مستعمره‌ای دورافتاده و پرهزینه چیزی به نظر نمی‌رسید.

۶. اشتباه محاسبه؛ وقتی آیندهٔ یک شهر دیده نشد

اما تاریخ همیشه با نگاه کوتاه‌مدت قضاوت نمی‌شود. اگرچه تجارت ادویه در قرن هفدهم سود سرشاری داشت، اما این بازار در قرن هجدهم به‌تدریج اشباع شد. درختان جوز هندی به مناطق دیگری نیز منتقل شدند و انحصار هلند شکست.

در مقابل، شهر نیویورک در طول دو قرن بعد به مرکز بازرگانی و مالی جهان تبدیل شد. موقعیت جغرافیایی عالی در دهانهٔ رودخانهٔ هادسون، مهاجرت گسترده، و رشد اقتصادی ایالات متحده، از این بندر کوچک شهری ساخت که امروز قلب نظام مالی دنیا است.

در نهایت، سود کوتاه‌مدت هلندی‌ها در برابر ارزش بلندمدت نیویورک ناچیز بود. این مبادله به یکی از نمادهای تاریخی درسی تبدیل شد که نشان می‌دهد ثروت واقعی همیشه در منابع طبیعی آنی نیست، بلکه در چشم‌انداز و آینده اقتصادی هم باید آن را جستجو کرد.

۷. میراث تاریخی و نمادین معامله

امروز، جزیرهٔ ران هنوز وجود دارد، اما کمتر کسی نامش را شنیده است. خانه‌های چوبی، نخلستان‌های جوز، و بقایای استحکامات هلندی یادآور زمانی است که این نقطهٔ کوچک، قلب تجارت جهانی بود.

در سوی دیگر، منهتن به پایتخت اقتصادی، رسانه‌ای و فرهنگی جهان تبدیل شده است. برج‌های شیشه‌ای وال‌استریت، تماشاخانه‌های برادوی، و دفاتر سازمان ملل در همان سرزمینی قرار دارند که روزگاری تنها مزرعه‌های کوچک و خانه‌های سنگی داشت.

این تضاد تاریخی یادآور این واقعیت است که انسان گاه آینده را فدای سود امروز می‌کند. هلندی‌ها آن روز چیزی را فروختند که نمی‌توان با طلا سنجید: موقعیت جغرافیایی، پویایی جمعیت، و امکان رشد تمدن شهری در مقیاس جهانی.

اما همین اشتباه، به شکلی طنزآمیز، خود بخشی از میراث فرهنگی بشریت شد؛ داستانی از تصمیمی که با منطق اقتصادی گرفته شد و با طنز تاریخ به افسانه تبدیل گشت.

۸. رقابت امپراتوری‌ها و معنای استعمار در پس این معامله

نباید فراموش کرد که این مبادله تنها نتیجهٔ منافع اقتصادی نبود، بلکه در بطن آن رقابت سیاسی امپراتوری‌ها جریان داشت. قرن هفدهم، دوران سرمایه‌داری استعماری (Colonial Capitalism) بود؛ دوره‌ای که دولت‌ها برای انباشت ثروت و منابع طبیعی، جهان را تکه‌تکه میان خود تقسیم می‌کردند.

برای بریتانیا، گسترش قلمرو در قارهٔ جدید به معنای نفوذ سیاسی و اقتصادی در قاره‌ای بکر بود. برای هلند، تمرکز بر آسیا و تجارت ادویه ادامهٔ منطقی امپراتوری دریایی‌اش به حساب می‌آمد.

اما استعمار نه‌فقط اقتصاد، بلکه هویت ملت‌ها را نیز شکل داد. نیویورک با فرهنگ مهاجرانش به نماد تنوع و نوآوری تبدیل شد، در حالی که جزایر باندِا زیر سایهٔ استثمار طولانی و انزوای اقتصادی فرو رفتند. این دو مسیر متضاد، معنای متفاوتی از پیشرفت را به نمایش گذاشتند.

۹. از ادویه تا دلار؛ دو مسیر متفاوت از ثروت

در قرن هفدهم، ارزش اقتصادی جهان بر مبنای کالاهای طبیعی سنجیده می‌شد. ادویه، طلا و ابریشم معیار قدرت بودند. اما با آغاز عصر صنعتی و رشد تجارت جهانی، محور ثروت از مواد اولیه به سرمایه و خدمات مالی (Financial Capital) تغییر کرد.

در همین دوران، نیویورک با بهره‌گیری از موقعیت جغرافیایی ممتاز خود در دهانهٔ رودخانهٔ هادسون به بندری اقیانوسی تبدیل شد. ورود مهاجران اروپایی، شکل‌گیری زیرساخت‌های بانکی و تأسیس بازار بورس نیویورک در قرن نوزدهم، این شهر را از یک بندر استعماری به قلب سرمایه‌داری مدرن بدل کرد.

در مقابل، جزیرهٔ ران و سایر جزایر باندِا با کاهش تقاضا برای جوز هندی و ظهور رقبای جدید در آسیا، اهمیت اقتصادی خود را از دست دادند. امپراتوری هلند اگرچه در کوتاه‌مدت از تجارت ادویه سود هنگفتی برد، اما در بلندمدت این مدل اقتصادی بر پایهٔ منابع طبیعی فرسوده شد.

تضاد میان مسیر این دو سرزمین، تصویری روشن از گذار تاریخ از «ثروت طبیعی» به «ثروت فکری و مالی» ارائه می‌دهد.

۱۰. استعمار و بهای انسانی ادویه

در پشت ظاهر معطر تجارت جوز هندی، خشونتی تلخ پنهان بود. هلندی‌ها برای حفظ انحصار خود در تولید و صادرات ادویه، سیاستی خشن در جزایر باندِا به کار بستند. هزاران نفر از ساکنان بومی کشته یا تبعید شدند تا کنترل کامل زمین‌ها به دست شرکت هند شرقی هلند بیفتد.

این سیاست‌ها یکی از نخستین نمونه‌های «انحصار استعماری» در تاریخ اقتصاد محسوب می‌شود، که بعدها الگویی برای استعمار سایر مناطق آسیا و آفریقا شد. از دید امروزی، معاملهٔ منهتن و ران تنها مبادلهٔ دو خاک نبود، بلکه نماد دو نوع نگاه به انسان و ثروت بود: نگاه ابزاری و نگاه توسعه‌محور.

در حالی که نیویورک با جذب مهاجران و آزادی نسبی رشد کرد، جزایر باندِا به نمادی از بهره‌کشی و رکود بدل شدند. تاریخ در اینجا نشان می‌دهد که ثروت بدون عدالت اجتماعی، عمر کوتاهی دارد.

۱۱. جغرافیای سرنوشت؛ موقعیت منهتن و قدرت آینده

چرا منهتن بعدها چنین رشدی کرد؟ پاسخ در جغرافیا نهفته است. این جزیره در محل تلاقی رودخانه‌های هادسون و ایست ریور قرار دارد و به بندری طبیعی با عمق مناسب تبدیل شده است. این موقعیت باعث شد تا از اواخر قرن هجدهم، کشتی‌های تجاری از سراسر جهان به آنجا بیایند.

در دهه‌های بعد، با احداث کانال ایری (Erie Canal) و اتصال نیویورک به دریاچه‌های بزرگ، مسیر اصلی تجارت داخلی آمریکا از همین شهر عبور کرد. این زیرساخت‌ها نیویورک را به دروازهٔ اقتصادی ایالات متحده و سپس جهان بدل کرد.

در واقع، حتی اگر هلندی‌ها جزیره را حفظ می‌کردند، احتمالاً تاریخ اقتصادی‌شان متفاوت می‌شد، اما ارزش ذاتی موقعیت جغرافیایی منهتن دیر یا زود آشکار می‌گشت. معامله‌ای که بر مبنای سود لحظه‌ای ادویه انجام شد، در عمل چشم‌انداز طبیعی و جغرافیایی را نادیده گرفت.

۱۲. میراث فرهنگی و نمادین معامله

داستان مبادلهٔ منهتن و جزیرهٔ ران در فرهنگ عمومی جهان نیز به استعاره‌ای تاریخی تبدیل شده است؛ استعاره‌ای از کوتاه‌نگری اقتصادی (Short-Termism). مورخان و اقتصاددانان اغلب از آن به عنوان نمونه‌ای یاد می‌کنند که نشان می‌دهد تمرکز بر سود کوتاه‌مدت می‌تواند منجر به از دست دادن فرصت‌های تمدنی شود.

در سینما، ادبیات و مقالات مدیریتی نیز از این روایت برای بیان ارزش دید بلندمدت استفاده می‌شود. هلند با وجود تاریخ درخشان دریانوردی و بازرگانی، در این معامله نمادی از خطای محاسبه شد، در حالی که بریتانیا بدون آنکه بداند، بذری کاشت که بعدها به پایتخت اقتصادی جهان بدل شد.

این روایت درسی است از اینکه در عرصهٔ تاریخ و اقتصاد، ارزش آینده همیشه به‌سادگی در ترازنامه‌ها قابل سنجش نیست.

۱۳. ارزش اقتصادی امروز؛ مقایسه‌ای نمادین

اگر ارزش امروز زمین‌های منهتن را با جزیرهٔ ران مقایسه کنیم، اختلافی نجومی به چشم می‌خورد. ارزش کل املاک و دارایی‌های ثبت‌شده در منهتن از ۱.۵ تریلیون دلار فراتر می‌رود، در حالی که تولید ناخالص سالانهٔ جزیرهٔ ران کمتر از چند میلیون دلار است.

اما این مقایسه صرفاً عددی نیست. در حقیقت، نشان می‌دهد که چگونه دانش، مهاجرت و زیرساخت‌های مالی (Financial Infrastructure) در طول زمان به سرمایه‌ای پایدارتر از منابع طبیعی تبدیل می‌شوند.

نیویورک با تبدیل‌شدن به مرکز تصمیم‌گیری اقتصادی، فرهنگی و رسانه‌ای جهان، سودی به دست آورده که هیچ انحصار ادویه‌ای نمی‌توانست فراهم کند. همین قیاس تاریخی، ذهن تحلیل‌گران را وادار می‌کند تا بپرسند: آیا در دنیای امروز نیز ما منابع دیجیتال و دانشی را به بهای اندک واگذار نمی‌کنیم؟

۱۴. آیا هلندی‌ها پشیمان شدند؟

در نگاه امروزی، پاسخ مثبت به نظر می‌رسد، اما از دید تاریخی باید منصف بود. در قرن هفدهم، هیچ‌کس نمی‌توانست آیندهٔ یک بندر دورافتاده در قاره‌ای ناشناخته را پیش‌بینی کند. در آن زمان، اروپا مرکز جهان بود و آسیا محل اصلی تجارت.

با این حال، بسیاری از تاریخ‌نگاران هلندی بعدها این معامله را «درس فروتنی» برای سیاست‌گذاران کشور دانستند. آن‌ها اذعان کردند که تمرکز افراطی بر سود کوتاه‌مدت باعث شد از فرصت‌های توسعهٔ انسانی و فرهنگی در مستعمرات غفلت شود.

در واقع، پشیمانی هلند نه از دست دادن منهتن، بلکه از نداشتن دوراندیشی بود؛ همان چیزی که اقتصاد مدرن آن را سرمایهٔ استراتژیک (Strategic Capital) می‌نامد.

۱۵. استعمار، اخلاق و نگاه امروز

بازخوانی این رویداد در قرن بیست‌ویکم تنها از منظر اقتصادی کافی نیست. باید به جنبهٔ اخلاقی آن نیز توجه کرد. معاملهٔ منهتن و ران، نماد نگرشی استعماری بود که در آن سرزمین‌ها و مردمان، ابزار سود تلقی می‌شدند.

امروز مفهوم عدالت تاریخی (Historical Justice) تلاش می‌کند تا این زخم‌ها را بازشناسی کند. جزایر باندِا هنوز از تبعات استعمار رنج می‌برند و بخش‌هایی از جمعیت آن با فقر و محرومیت مواجه‌اند. در مقابل، نیویورک به نمادی از موفقیت تبدیل شده، اما این موفقیت ریشه در همان نظام جهانی دارد که نابرابری را گسترش داد.

این تضاد، یادآور ضرورت بازنگری در معنای پیشرفت است: آیا پیشرفت واقعی تنها در رشد اقتصادی خلاصه می‌شود، یا در توزیع عادلانهٔ فرصت‌ها میان ملت‌ها؟

۱۶. درس‌هایی برای جهان امروز

داستان منهتن و ران، صرفاً گذشته‌ای دور نیست. در جهان معاصر، تصمیم‌های مشابهی هر روز گرفته می‌شوند؛ وقتی شرکت‌ها منابع طبیعی را به بهای اندک می‌فروشند یا دولت‌ها آیندهٔ محیط زیست را برای رشد اقتصادی سریع قربانی می‌کنند.

این رویداد نشان می‌دهد که آیندهٔ تمدن‌ها نه در تصمیم‌های فوری، بلکه در توانایی پیش‌بینی ارزش‌های ناپیدا نهفته است. درست همان‌طور که هلندی‌ها ارزش فرهنگی و جغرافیایی نیویورک را ندیدند، ممکن است نسل امروز نیز ارزش واقعی دانش، فناوری یا محیط‌زیست را نادیده بگیرد.

تاریخ به ما هشدار می‌دهد: هر تصمیم کوتاه‌مدتی ممکن است سرنوشت قرن‌ها را تغییر دهد.

جمع‌بندی

معاملهٔ ۱۶۶۷ میان هلند و بریتانیا یکی از پرمعناترین داستان‌های اقتصاد جهانی است. هلندی‌ها با واگذاری نیواَمسْتِردام در ازای جزیرهٔ ران، ثروت زودگذر ادویه را بر آیندهٔ شهری انتخاب کردند که بعدها پایتخت اقتصاد مدرن شد.
این تصمیم بر پایهٔ منطق زمان خود درست بود، اما از دید امروز، مثالی از کوتاه‌نگری استراتژیک است.

در طول قرن‌ها، نیویورک به مرکزی برای بازرگانی، فرهنگ و مهاجرت تبدیل شد، در حالی که جزایر باندِا در سکوتی تاریخی فرو رفتند. این ماجرا نه‌تنها دربارهٔ ادویه و سرزمین، بلکه دربارهٔ مفهوم زمان، چشم‌انداز و انسان است. هلندی‌ها شاید بردند، اما آینده را باختند؛ آینده‌ای که امروز به نام منهتن شناخته می‌شود.

❓ سؤالات متداول (FAQ)

۱. آیا واقعاً هلندی‌ها منهتن را با جزیرهٔ ران معامله کردند؟
بله، در پیمان برِدا (۱۶۶۷) هلند رسماً از ادعای خود بر نیویورک صرف‌نظر کرد و در مقابل، کنترل جزیرهٔ ران در اندونزی را به دست آورد.

۲. چرا جزیرهٔ ران تا این حد ارزشمند بود؟
زیرا در قرن هفدهم تنها منبع تولید جوز هندی (Nutmeg) در جهان بود، کالایی که گاه هم‌وزن طلا ارزش داشت.

۳. آیا این تصمیم برای هلندی‌ها سودمند بود؟
در کوتاه‌مدت بله، اما در بلندمدت با گسترش تولید ادویه در سایر مناطق، ارزش آن کاهش یافت و سود از بین رفت.

۴. چرا نیویورک برای بریتانیا اهمیت داشت؟
به دلیل موقعیت جغرافیایی ممتاز، دسترسی به آب‌های آزاد و ظرفیت تبدیل‌شدن به مرکز تجارت قارهٔ جدید.

۵. آیا امروز جزیرهٔ ران هنوز محل تولید جوز هندی است؟
بله، اما در مقیاسی بسیار محدود و بیشتر به عنوان مقصد گردشگری تاریخی شناخته می‌شود.

برچسب ها: معامله ، ادویه ، تاریخ ، هلند
ارسال به دوستان