پس از ماهها کشمکش نهادی، مجلس با تصویب تشکیل «شورای ملی راهبری هوش مصنوعی» تلاش دارد سردرگمی در سیاستگذاری این حوزه را پایان دهد؛ تصمیمی که در ظاهر گامی رو به جلوست اما در عمل بازتابی از سالها فرصتسوزی و جنگ قدرت میان نهادهاست.
به گزارش خبرآنلاین؛ در تاریخ ۲۳ مهر ماه ۱۴۰۴، مجلس شورای اسلامی سرانجام به تشکیل «شورای ملی راهبری هوش مصنوعی» رأی داد؛ مصوبهای که قرار است به ماهها سردرگمی، کشمکشهای نهادی و موازیکاری در حیاتیترین حوزه فناوری آینده پایان دهد. اما این تصمیم، بیش از آنکه سرآغاز یک حرکت پرشتاب باشد، شاید پایانی بر یک داستان طولانی و پرهزینه از فرصتهای از دست رفته باشد.
داستان از تیر ماه ۱۴۰۳ آغاز شد، زمانی که «سازمان ملی هوش مصنوعی» با امیدهای فراوان افتتاح شد تا به عنوان یک نهاد مستقل زیر نظر رئیسجمهور، فرماندهی این حوزه را بر عهده بگیرد. هدف، ایجاد همگرایی، پایان دادن به چندصدایی و ترسیم یک نقشه راه واحد برای قرار گرفتن ایران در میان ۱۰ کشور برتر جهان بود. اما این رویا خیلی زود به کابوس تبدیل شد. سازمانی که قرار بود «متولی اصلی» باشد، خود قربانی اصلیترین بیماری نظام اداری ایران شد:«تضاد منافع نهادی و جنگهای قدرت.»
این نهاد نوپا، بدون بودجه مشخص و حمایت سیاسی قدرتمند، عملاً در یک «حیات نباتی» فرو رفت. هر دستگاه و وزارتخانهای خود را صاحبنظر و مدعی میدانست و سازمانی که برای ایجاد هماهنگی تأسیس شده بود، خود در مرکز ناهماهنگی قرار گرفت. این کشمکشها تا جایی پیش رفت که در اردیبهشت ۱۴۰۴، هیئت دولت تصمیم به توقف فعالیت این سازمان مستقل گرفت و امور را به یک «ستاد» ذیل معاونت علمی ریاستجمهوری واگذار کرد؛ تصمیمی که آینده این ساختار را در هالهای از ابهام فرو برد و بر سردرگمیها افزود. این چرخه معیوبِ «تأسیس، انحلال و بلاتکلیفی»، ماهها زمان ارزشمند را از کشور گرفت؛ زمانی که رقبای منطقهای صرف سرمایهگذاریهای میلیارد دلاری و اجرای پروژههای کلان میکردند.
ساختمان سازمان ملی هوش مصنوعی
در حالی که بدنه اجرایی کشور درگیر این آشفتگی بود، در سطوح بالاتر، جنگ قدرتی پنهان میان نهادهای سیاستگذار جریان داشت. از یک سو، شورای عالی انقلاب فرهنگی که «سند ملی هوش مصنوعی» را تصویب کرده بود، خود را متولی اصلی این حوزه میدانست. از سوی دیگر، مجلس شورای اسلامی با «طرح ملی هوش مصنوعی» به میدان آمده بود تا چارچوب قانونی و نظارتی خود را بر این عرصه حاکم کند.
اوج این کشمکش زمانی بود که تنها یک روز پیش از تصویب نهایی طرح در مجلس، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی طی نامهای رسمی به رئیس مجلس، خواستار خروج موقت این طرح از دستور کار شد تا از «تعدد و تکثر اسناد» جلوگیری شود. این درخواست، اعتراف تلویحی به وجود یک ناهماهنگی عمیق در بالاترین سطوح تصمیمگیری کشور بود. مجلس اما راه خود را ادامه داد و با تصویب نهایی «شورای ملی راهبری»، عملاً به این جدال پایان داد و ابتکار عمل را برای قانونگذاری و نظارت در دست گرفت. این یک پیروزی برای مجلس بود، اما هزینه آن، ماهها تأخیر و ارسال سیگنالهای متناقض به اکوسیستم فناوری کشور بود که بیش از هر چیز به ثبات و شفافیت نیاز داشت.
در تمام این مدت که کشور درگیر دعواهای داخلی بر سر نام و ساختار نهاد متولی هوش مصنوعی بود، کشورهای منطقه با سرعتی خیرهکننده در حال پیشروی بودند. امارات متحده عربی سالهاست که وزیر هوش مصنوعی دارد و استراتژی ملی خود را با پروژههایی عظیم مانند شهر هوشمند دبی به پیش میبرد. عربستان سعودی با سرمایهگذاریهای هنگفت، در حال تبدیل شدن به یک قطب جهانی در این حوزه است و شرکتهای بزرگ فناوری را برای ایجاد مراکز داده و تحقیق و توسعه به خاک خود جذب میکند.
این کشورها دریافتهاند که در عصر هوش مصنوعی، زمان یک متغیر استراتژیک است و هر روز تأخیر، به معنای از دست دادن جایگاه در رقابت جهانی است. آنها به جای درگیر شدن در بوروکراسیهای پیچیده، ساختارهای چابک و متمرکز با اختیارات کامل ایجاد کردهاند. در مقابل، داستان ما، داستان شوراهای متعدد، سازمانهای بیاختیار و طرحهایی بود که پیش از اجرا، در نبردهای بیننهادی متوقف میشدند. این تعللها ما را از پیشرفت جهانی در فناوریهای نوین عقب انداخته است.
اکنون، با تشکیل «شورای ملی راهبری هوش مصنوعی» به ریاست شخص رئیسجمهور، به نظر میرسد که سرانجام یک نقطه واحد برای فرماندهی ایجاد شده است. این ساختار متمرکز، حداقل بر روی کاغذ، پتانسیل آن را دارد که به آشفتگیها پایان دهد و منابع ملی را در یک جهت واحد بسیج کند.
اما این تازه آغاز راه است. چالش اصلی، جبران زمان گرانبهایی است که از دست رفته. آیا این شورای جدید با ساختار سنگین و عمدتاً دولتی خود میتواند چابکی لازم برای رقابت در این عرصه پرشتاب را داشته باشد؟ آیا میتواند از یک نهاد صرفاً سیاستگذار به یک توانمندساز واقعی برای بخش خصوصی و نخبگان تبدیل شود؟
پاسخ به این پرسشها، آینده ایران را در یکی از مهمترین عرصههای تمدنی پیش رو مشخص خواهد کرد. ضروری است که تمام ارکان حاکمیت درک کنند که دیگر فرصتی برای آزمون و خطا، موازیکاری و جنگهای بوروکراتیک وجود ندارد. قطار هوش مصنوعی با سرعتی سرسامآور در حال حرکت است و ما برای رسیدن به آن، نه تنها باید بدویم، بلکه باید بال در بیاوریم. هرگونه تعلل بیشتر، به معنای پذیرفتن نقشی حاشیهای و مصرفکننده در آیندهای خواهد بود که توسط دیگران نوشته میشود.