اتفاقات اخیر در مستطیل سبز و اعتراض هواداران به مدیران تیمهای بزرگ و البته متمول این روزهای فوتبال یکبار دیگر مدیریت ورزشی را به چالش کشیده، مدیریتی که نه عملکرد موفقی داشته و نه خود را برابر مردم و افکار عمومی پاسخگو میداند.
به گزارش ایرنا، هرچند تنها ۶ هفته از رقابتهای لیگ برتر فوتبال ایران میگذرد اما در همین روزها صدای اعتراض هواداران و البته پیشکسوتان تیمهای بزرگی چون استقلال و پرسپولیس بلند شده که از نحوه مدیریت این تیم به شدت گلایه دارند.
وقتی صدای حیا کن، رها کن در ورزشگاه شنیده میشود یعنی هوادار راضی نیست. وقتی کالبد بیرمق یک طرفدار که کیلومترها را طی کرده تا خود را با ورزشگاه برساند و بازی تیم مورد علاقهاش را از نزدیک تماشا کند را در گوشهای مات و مبهوت میبینیم، یعنی یک جای کار مشکل دارد.
متاسفانه سالهاست فوتبال ما با یک پدیده نامبارک عجین شده است، از یک سو مدیران ورزشی خلاق و خوشفکر را در چرخه مدیریت نمیبینیم و از سویی دیگر به واسطه اشتباهات و تصمیمهای عجیبوغریب مدیران کنونی، کسی بازخواست نمیشود و در این میان باید شاهد نابودی دو چیز باشیم، پولهای بیزبانی که از بیتالمال هدر شده و عمر هوادارانی که پای این فوتبال غیرحرفهای، سوخت میشود. متاسفانه علیرغم شاهکارهای مدیریتی در چند سال اخیر هیچ مدیری بازخواست نشده تا شاید امیدوار به بهبود این روند باشیم. مدیریت ورزشی هرچند در دنیا جایگاهی ویژه دارد اما حداقل در فوتبال ما بیشتر بازی با کلمات است. در این فوتبال تا دلتان بخواهد تصمیمهای غیرکارشناسی و به دور از علم و منطق میبینیم و خروجی آن بدهیو زیانهای انباشته، مشکلات شدید مالی، بحران و چالشهایی است که تیمهای فوتبالی ما در آن غوطهور هستند که دود آن در نهایت به چشم ورزش کشور و فوتبالدوستانی میرود که این ورزش را از نان شب واجبتر میدانند.
ساختار مدیریت ورزش در ایران هرچند مستقل به نظر میرسد اما در عمل اینگونه نیست و اگر حمایت دولت را از ورزش برداریم، چالشهای بیشتری را شاهد هستیم. متاسفانه به دلیل حمایتهای دولت از ورزش، سالهاست این عرصه جولانگاه برخی مدیران بیکیفیت و البته بدون تخصص شده چراکه هزینهکرد از جیب دولت، کار سختی نیست و به قول معروف خرج که از کیسه مهمان بود، حاتم طایی شدن آسان بود.
در این سالها تا دلتان بخواهد شاهد ریختوپاشهایی از جیب بیتالمال بودهایم که نه تنها سودی به همراه نداشته بلکه در مواقعی با ضرر و زیان نیز مواجه شده که اثرات مخربی را هم به همراه داشته است. وقتی ورزش به معنای واقعی نتواند خصوصی اداره شود و پول و هزینهکردها بر اساس علم تجارت صورت نمیگیرد، همین میشود که امروز میبینیم. تیمهایی مانند استقلال و پرسپولیس در این فصل از بودجههایی که در اختیارشان گذاشته شد هرچه خواستند هزینه کردند اما خروجی آنها چه شد؟
مدیران بیکیفیتی که در جذب و جابجایی بازیکنان اثرگذار بودند، الان چه پاسخی برای هواداری دارند که به دلیل فقر مالی و تنگدستی، همه آرزوهای خود را در زمین بازی و ساق پای بازیکنان تیم محبوب خود دنبال میکند؟ تعارف ندارد اما تا وقتی ورزش زیرسایه دولت باشد، همین میشود که امروز میبینیم. وقتی برای پولی که هزینه شده و به نتیجه هم نرسیده، بازخواستی وجود نداشته باشد این چرخ معیوب به درستی نمیچرخد و اثرات و خساراتی که در ذهن و روح یک جوان دارد شاید به مراتب، بدتر یک آسیب اجتماعی قلمداد شود.
در روزگاری که برای یک لقمه نان باید زحمت کشیده و عرق ریخت، یک فوتبالیست با هزار بهانه و باند بازی، رقمی را در داخل کشور میگیرد که به مراتب فراتر و بالاتر از رقم واقعی اوست. هرچند برخی از آنها بازار گرمی کرده و به نوعی چند باشگاه را به عنوان طرف قرارداد معرفی میکنند اما خود آنها هم خوب میدانند هیچ عقل سلیمی برای کیفیت پائین بازی این افراد، چنین رقمهایی را پرداخت نکرده و نخواهد کرد چراکه در علم تجارت، پول و هزینهکرد، حساب و کتاب دارد و کسی این گونه و بدون برنامه و تفکر، هزینه نمیکند.
درآمدهای ناپایدار، عدم انتشار گزارشهای حسابرسی و وابستگی به بودجههای دولتی، مبالغ زیرمیزی یا پرداختهای غیرنقدی به جای پول نقد، موجب شده تا باشگاهها مدل اقتصادی مشخصی برای بقا نداشته باشند و هر مدیری تنها به دوره مدیریتی کوتاه خود فکر کند. در فوتبالی که بدهیهای انباشته و قراردادهای غیرشفاف فراگیر شود، نمیتوان به آینده امیدوار بود و این بر خلاف منطق روز فوتبال دنیاست.
دورههای مدیریتی کوتاه مدت و عدم تخصص و تبحر در صنعت فوتبال باعث شده هر روز، چند سال از فوتبال حرفهای دنیا عقب بمانیم و حتی توان رقابت با کشورهای منطقه را هم نداشته باشیم. وقتی پول باشد اما از نماینده امارات ۷ گل دریافت میکنیم و از دیگر تیم بحرینی میبازیم، یعنی یک جای کارمان ایراد دارد، آن هم ایراد اساسی. صحبت استقلال یا پرسپولیس نیست، موضوع عدم مدیریت در فوتبالی است که این همه آن را در بوغ و کرنا کرده و به اصطلاح پوزش را میدهیم.
عدم توجه به زیرساختهای ورزشی، نادیده گرفتن استعدادهایی که میتوانند در آینده مشکلگشا باشند، عدم فعالیت مدیران تخصصی در حوزههای مربوطه، اجازه ندادن به افراد خلاق و مستعد برای حضور و فعالیت و مواردی از این دست باعث شده ورزش به ویژه فوتبال در چالشی جدی گرفتار شود. فوتبال، به عنوان محبوبترین ورزش کشور، در واقع تصویری کامل از مدیریت ورزش ایران را به تصویر میکشد. باشگاههای لیگ برتری، علیرغم حمایت پرشور هواداران خود، همچنان با ساختارهایی نیمهدولتی و غیرشفاف اداره میشوند و جالب اینجاست که به هیچ فرد و نهادی هم پاسخگو نیستند.
فوتبال ما تا دلتان بخواهد در بیثباتی غوطهور بوده و در بحران و چالش گرفتار است. هیچ مدیری چه در زمان مسوولیت و چه بعد از آن، برای تصمیمهای اشتباهی که گرفته، بازخواست نمیشود و برای پولهایی که به باد داده، تحت پیگیرد قرار نمیگیرد. چرا بررسی نمیشود که چه کسانی در این میان دخیل بوده و چه افرادی از آن منتفع شدهاند؟ چرا نهادهای نظارتی در قراردادهای میلیاردی بازیکنان ورود نمیکنند تا اگر حقی، ناحق شده به آن بپردازند.
بدون شک نمیتوان انتظار داشت در یک دوره کوتاه تمامی مشکلات را بررسی و برطرف کرد اما میتوان حداقل به مواردی دست یافت تا راه را برای اصلاح و بهبود وضعیت موجود، باز کند. حضور به موقع نهادهای نظارتی مهمترین عامل در این میان است، چراکه وقتی نظارت دقیق و درست باشد بسیاری از مشکلات به صورت سیستمی برچیده شده و کسی جرات تخطی از قانون را به خود نمیدهد.
فوتبال نیاز پاکسازی دارد و در این میان نباید هیچ عنوان و نامی مهم باشد. فوتبال و ورزش ما نیازمند یک ساختار هدفمند است تا طی آن عملکرد مدیران ورزشی بر اساس شاخصهای علمی و نه روابط شخصی ارزیابی شود. شاید در این میان بهتر باشد از الگوهای خارجی بهره برده شود هرچند این مورد هم نیازمند مواردی است که رعایت صحیح آن شاید در کشور ما با چالشهایی همراه باشد.
نکته مهم این است که ورزش ایران بارها ثابت کرده با وجود استعدادهای فراوان، هنوز در مرحلهای قرار دارد که بیش از هر چیز، به اصلاحات مدیریتی نیاز دارد. شاید علیرضا دبیر به عنوان یک مدیر ورزشی با برخی نقدها مواجه باشد اما نتایج و عملکرد او نشان داد این فدراسیون حداقل خود را از بسیاری چالشهای موجود جدا کرده و در مسیر درست گام برمیدارد و میتوان آن را به عنوان یک نمونه داخلی، الگو قرار داد.
اگر در یک فدراسیون یا مجموعهای موفقیتی رقم نمیخورد، چه اصراری بر ادامه فعالیت تیم مدیریتی آن مجموعه است. فراموش نکنیم تا زمانی که تصمیمگیریها در سایه روابط و تعاملهای پشت پرده است، توسعه واقعی ورزش تنها یک شعار باقی خواهد ماند.