از آغاز تمدن، زبانهای بیشماری به تاریخ پیوستهاند. بر خلاف «زبان مرده» (زبانی که هنوز توسط کاربران غیرمستقیم یا دست دوم مطالعه و صحبت میشود)، «زبان منقرضشده» زبانی است که دیگر هیچ گویندهی زندهای (اولیه یا دست دوم) ندارد.
به گزارش فرادید، این زبانهای منقرضشده زمانی توسط جوامع باستانی استفاده میشدند و تصویری از تنوع فرهنگی، جامعه و سبک زندگی مردمی که به آنها سخن میگفتند بودند.
۱. زبان آکا-بو (Aka-Bo)

درختان حرا در جزیره هَولاک
زبان آکا-بو بخشی از خانواده زبانی موسوم به گروه «زبانهای بزرگ آندمانی» بود. این زبان در سواحل غربی جزیره نورث آندمان و جزیره نورث ریف در هند مدرن صحبت میشد. اگرچه آکا-بو شباهتهایی با زبان دیگری از آندمان به نام آکا-جرو دارد، زبانشناسان آن را زبانی کاملاً متمایز میدانند. آکا-بو بیشتر توسط قبیله بو صحبت میشد که در آغاز قرن بیستم کمی بیش از دویست نفر جمعیت داشتند. به محض اینکه این قبیله با مستعمرهنشینان غربی تماس پیدا کرد، پس از تأثیر ویرانگر بیماریها و از دست دادن سرزمین، دچار کاهش شدید شد. تا پایان قرن بیستم، آخرین گوینده زنده آکا-بو درگذشت و سال ۲۰۱۰، این زبان به شکل رسمی منقرض اعلام شد.
آخرین گوینده زنده آکا-بو، بوآ سنیور بود، یکی از بازماندگان قبیله که تلاش کرد دانش اجدادش را حفظ کند. بوآ در اواخر زندگی خود با آنویتا آبی زبانشناس همکاری کرد و مجموعه چشمگیری از ضبطها حاوی آهنگها و داستانهای سنتی آکا-بو را به جای گذاشت.
۲. زبان آپر چینوک (Upper Chinook)

لوئیس و کلارک در پایین رودخانه کلمبیا، اثر چارلز ماریون راسل، ۱۹۰۵
زبان آپر چینوک که به نامهای کیکشای یا چینوک کلمبیایی هم شناخته میشد، گویشی متمایز بود که بیشتر در بخش شمال غربی اقیانوس آرام ایالات متحده صحبت میشد. تا دهه ۱۹۹۰، کمتر از هفتاد نفر به شکل روان به این زبان صحبت میکردند و تا آغاز هزاره جدید، تنها پنج گوینده باقی مانده بودند. آخرین گوینده زنده آپر چینوک، گلادیس تامپسون بود که سال ۲۰۱۲ درگذشت. تامپسون سال ۲۰۰۷ از سوی ایالت اورگان به خاطر تلاشهایش برای حفظ زبان بومیاش تقدیر شد.
زبان آپر چینوک شامل چندین گویش منطقهای مرتبط با مناطق جغرافیایی شمال غرب اقیانوس آرام میشد، از جمله گویش مالتنوما در پورتلند و جزیره سُوی تا گویش وایت سالمون در امتداد رودخانه کلمبیا. امروزه، این زبان منقرض شده و هیچ گوینده زندهای از هیچ گویش آن باقی نمانده است.
۳. زبان و تمدن عیلامی (Elamite)

حکاکی تزئینی عیلامی بین ۹۰۰ تا ۶۰۰ قبل از میلاد
زبان عیلامی که توسط تمدن عیلامی صحبت میشد، حدود ۲۷۰۰ پیش از میلاد در ایران کنونی پدید آمد. فرهنگ عیلامی یکی از نخستین تمدنهای خاور نزدیک به شمار میرود. این تمدن بیشتر حول شهر شوش شکل گرفت و همزمان با تمدنهای مشهور بینالنهرین توسعه یافت. عیلامیها زبانی کاملاً متفاوت از زبانهای سامی و هندواروپایی همسایه داشتند و تنها بخشی از آن ترجمه شده است. آنها خطی منحصر به فرد اختراع کردند که طی چندین قرن تکامل یافت و برای مستندسازی امور اداری، آیینهای مذهبی و اقدامات سلطنتی استفاده میشد.
فرهنگ عیلامی به هنر، معماری و شهرسازی متمایز خود مشهور بود. آنها زیگوراتهای وسیع و شبکههای جادهای پیچیده ساختند و در فلزکاری مهارتهای پیشرفتهای داشتند. با وجود درگیریهای مکرر با همسایگان بینالنهرین، عیلامیها هویت فرهنگی خودشان را حفظ کردند تا اینکه در نهایت با امپراتوری پارس ادغام شدند. زبان عیلامی تا مدتی برای اهداف مذهبی و اداری محدود استفاده میشد تا اینکه به تدریج جای خود را به زبان فارسی داد.
۴. پادشاهیهای نوبی و زبان مِروئیتیک (Meroitic)

معبدی وقف آمون-رع در مروه
پادشاهیهای نوبی دولتهای قدرتمندی با فرهنگهای متمایز بودند که در دره نیل، جنوب مصر، در سودان کنونی وجود داشتند. پادشاهی مرواه، یکی از فرهنگهای برجسته نوبی بر تجارت و تبادل فرهنگی با مصر همسایه متکی بود و بسیاری از آیینها و نمادهای نوشتاری و مذهبی را از آنها اقتباس کرد. با این حال، فرهنگی که در دوره مِرواه شکل گرفت کاملاً متمایز بود و خط ویژهای که داشت، معروف به مِروئیتیک، تنها بهشکل جزئی توسط زبانشناسان رمزگشایی شده است.
نوبیها اهرام، کاخها و معابد عظیمی ساختند که مهارتهای معماری پیشرفته آنها را نشان میداد. پایتخت آنها یعنی مرواه، یک مرکز تجاری پررونق بود که نیل را به فرهنگهای مدیترانه و خاورمیانه متصل میکرد. با کاهش تجارت و رقابت با امپراتوری روم، پادشاهی مرواه فروپاشید و زبان مروئیتیک هم از بین رفت. بازمانده فرهنگ نوبی تحت تأثیر مسیحیت و بعدها اسلام قرار گرفت. ویرانههای اهرام مروئیتیک هنوز موجود است و نوشتههای نیمهرمزگشایی شده آنها کلید فهم میراث غنی این تمدن آفریقایی هستند.
۵. زبان پونیک و فرهنگ کارتاژ (Punic)

تصویر مدرن کارتاژ پونیک
تمدن پونیک حول شهر کارتاژ در تونس کنونی شکل گرفت. این شهر توسط فینیقیها در قرن نهم پیش از میلاد بنا شد و خیلی زود به قدرت دریایی و مرکز تجاری بزرگی تبدیل شد که شبکههای گستردهای از تجارت در مدیترانه را کنترل میکرد. زبان پونیک که از فینیقی مشتق شده بود، رایجترین گویش در کارتاژ بود و با مطالعه دقیق نوشتهها و منابع تاریخی یونانی و رومی رمزگشایی شده است.
فرهنگ کارتاژ بیشتر به دلیل رقابت شدیدش با روم شناخته میشود. پس از جنگ سوم پونیک، کارتاژ تقریباً نابود شد و زبان و فرهنگ پونیک به تدریج از بین رفت و بازماندگان در جامعه رومی ادغام شدند. با وجود بازسازی کارتاژ توسط رومیان، زبان و سنتها میان خرابهها باقی ماندند. اما میراث دریانوردی، تجارت و استراتژی نظامی پونیک همچنان مورد مطالعه و توجه محققان است.
۶. تمدن میسنی و خط ب (Linear B)

گنجینه آتریوس، ۲۰۱۶
میسنیها فرهنگی جنگجو بودند که بین ۱۶۰۰ تا ۱۱۰۰ پیش از میلاد در سرزمین اصلی یونان میزیستند. آنها الهامبخش افسانهها و اساطیر یونان باستان بودند. زبان میسنی شکل اولیهای از زبان یونانی بود که با خطی به نام Linear B یا خط ب نوشته میشد و اغلب روی لوحهای گلی ثبت میشد که دادههای ارزشمندی برای زبانشناسان و تاریخنگاران فراهم میکرد.
دلایل فروپاشی این تمدن حدود ۱۱۰۰ پیش از میلاد هنوز ناشناخته است، اما فرضیههایی همچون حمله خارجی، بلایای طبیعی یا درگیری داخلی مطرح شدهاند. از دست رفتن چنین تمدنی منجر به دورهای شد که به «عصر تاریک یونان» معروف است، دورهای که اسناد تاریخی بسیار کمی تولید شد و خط ب تقریباً ناپدید شد تا زمانی که فرهنگهای باقیمانده الفبای فنیقی را پذیرفتند.
۷. زبانها و فرهنگ تُخار (Tocharian)

لوح سنگی با تصویر خانواده سلطنتی تخار، قرن ششم پیش از میلاد
تخارها گروهی از مردم هندواروپایی بودند که در حوضه تاریم (در سینکیانگ کنونی چین) میزیستند. فرهنگ آنها از هزاره نخست پیش از میلاد تا حدود قرن نهم میلادی وجود داشت. زبان آنها، یعنی تخار، دو گویش متمایز داشت: تخار A و B. این زبانها در دستنوشتههای بودایی حفظ شده و ریشههای هندواروپایی آن را نشان میدهند. تخارها هویت فرهنگی منحصر به فردی داشتند که سنتهای هندواروپایی را با تأثیرات بودایی از طریق جاده ابریشم ترکیب میکرد.
در قرن نهم میلادی، فرهنگ تخار با مهاجرت اقوام ترکزبان و گسترش اسلام به تدریج کاهش یافت و زبان تخار به تاریخ پیوست. با این حال، هنوز دستنوشتههای بودایی به زبان تخار باقی مانده که دیدگاهی منحصر به فرد از ریشههای زبانی این تمدن ارائه میدهند.
۸. زبانها و فرهنگهای بومی تاسمانی (Tasmanian Aboriginal)

هُراس واتسون و فَنی کوچرن اسمیت، آخرین گوینده روان یکی از گویشهای تاسمانی، ۱۹۰۳
مردم بومی تاسمانی حدود سی هزار سال در این جزیره زندگی کردند و در این مدت زبانها، سنتها و روشهای شکار کاملاً متمایزی ایجاد کردند که با محیط سخت جزیره سازگار بود. به دلیل انزوای جغرافیایی طولانی، آنها جامعهای پیچیده ایجاد کردند که بر مهاجرتهای منطقهای و ساخت ابزارهای پیشرفته متکی بود.
تاسمانیهای محلی در طول تاریخ سی هزار سالهشان، حدود ۱۲ زبان بومی مختلف ایجاد کردند. متأسفانه هیچ یک از این زبانها پیش از ورود استعمارگران بریتانیایی در قرن نوزدهم ثبت نشده بود. زبانشناسان بعدها دریافتند این زبانها ساختار، دستور زبان و واژگان متمایزی داشتند که تحت تأثیر محیط منزوی تاسمانی شکل گرفته بود. ورود استعمارگران، خشونت، جابهجایی اجباری و بیماری را به همراه آورد که منجر به کاهش سریع جمعیت بومی شد. تا سال ۱۸۷۶، آخرین بومی تاسمانی درگذشت و تاریخ سی هزارساله این جامعه فرهنگی منحصر به فرد به پایان رسید.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر