۳۰ مهر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۳۰ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۴۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۰۶۲۷۵
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۷ - ۳۰-۰۷-۱۴۰۴
کد ۱۱۰۶۲۷۵
انتشار: ۱۶:۴۷ - ۳۰-۰۷-۱۴۰۴
یک چهره- یک روایت

هوشنگ نهاوندی؛ روشنفکر حکومتی که اندرز داد و شاه نشنید

هوشنگ نهاوندی؛ روشنفکر حکومتی که اندرز داد و شاه نشنید
شامگاه دوشنبه 28 مهر 1404 یکی از معدود رجال باقی ماندۀ عصر پهلوی در 93 سالگی چشم از جهان بست؛ دکتر هوشنگ نهاوندی با شهرت غالب دانشگاهی و روشنفکری تا سیاسی و البته نماد روشنفکری راست و حلقه اتصال حلقۀ روشنفکران گرداگرد فرح با مناصب بالا که به رغم آن که اواخر بی مهری دید اما در دوران تبعید و آوارگی هم با شاه ارتباط داشت و شاه به سه دلیل از او شرمسار بود
 
      عصر ایران؛ مهرداد خدیر-  شامگاه دوشنبه 28 مهر 1404 خورشیدی یکی از معدود رجال باقی ماندۀ عصر پهلوی در 93 سالگی چشم از جهان بست؛ دکتر هوشنگ نهاوندی با شهرت غالب دانشگاهی و روشنفکری تا سیاسی و البته نماد روشنفکری راست و حلقه اتصال حلقۀ روشنفکران گرداگرد فرح با مناصب بالا که به رغم آن که اواخر بی مهری دید اما در دوران تبعید و آوارگی هم با شاه ارتباط داشت و شاه به سه دلیل از او شرمسار بود:
 
     نخست این که به گزارش های او اعتنا نکرد. دوم این که چاپلوسی های هویدا را بر گزارش های او ترجیح داد و سوم این که برای نجات خود کاسه کوزه ها را بر سر برخی رجال شکست از جمله وفاداری چون او!
 
    هر چند او در عصر پهلوی رییس دانشگاه تهران و شیراز شد و کوتاه زمانی به وزارت علوم هم رسید و یک سالی هم رییس دفتر فرح بود اما اشتهار اصلی او به روشنفکریِ حکومتی بود چرا که باور داشت نه روشنفکران از حکومت بی نیازند و نه شاه از روشنفکران و چون می‌دانست شاه به کلمۀ روشفکر حساسیت دارد و کلمۀ "انتلکتوئل" در مقام تحقیر یا تمسخر با تأکید به صورت "ان/تلکتوئل" تلفظ می‌کرد به جای روشنفکر می گفت "اندیشمند" تا تلقی گرایش چپ نداشته باشد و البته خود شاه هم در نطق خود واژۀ "اندیشمند" را به کار برده بود.
 
    نهاوندی گروهی تشکیل داد به نام " بررسی مسایل ایران" متشکل از شماری از صاحبان فکر و نظر با این هدف که دیدگاه های خود را با شخص شاه در میان گذارند تا جلوی انقلابی که نشانه‌های آن مشهود بود گرفته شود. منتها از آنجا که بخشی از راهکارهای پیشنهادی را باید دولت هویدا اجرایی می‌کرد و برای این که خشم شاه و دربار را برنینگیزانند انتقاد خود را بیشتر متوجه دولت می ساختند هویدا پنداشت قصد نهاوندی این است که زیرآب او را بزند و خود جای او بنشیند و از این رو بی هیچ توجهی به آن گزارش ها  کوشید نظر شاه را برگرداند و یک بار هم گفت من اینها را بهتر از شما می‌شناسم یک مشت گُه‌تلکتوئل‌اند!
 
(از خاطرات اسدالله علم هم برمی آید که هویدا از این گروه که به گروه اندیشمندان هم شهرت داشت بدگویی می کرده است.)
 
  این در حالی بود که هویدا در جمع رفقای روشنفکر خود به روشنفکری می‌بالید و حتی یک بار از مسعود بهنود خواسته بود برای ژان پل سارتر پیام ببرد. در این که هویدا اهل کتاب و رُمان خوان بود البته تردیدی نیست اما هرهری مذهبی بود که احساس می کرد با پول نفتی که وارد کشور شده مشکلی نیست و شاه با همان دست فرمان می تواند ادامه دهد و حتی یک بار گفته بود من نمی دانم چرا به اعلی‌حضرت می گویند شخص اول مملکت؟ اصلا مگر مملکت شخص قابل ذکر دیگری هم دارد که ایشان شخص اول باشد و دیگران دوم و سوم؟
 
  نهاوندی باید در این فضا آلارم ها را برای شخص شاه روشن می کرد و گزارش های او حاوی نکات مختلقی بود که می توانست شاه را از مخمصه ای که بعدتر بدان گرفتار شد نجات دهد اما یا با روحیه خود او سازگار نبود یا هویدا مانع شد.
 
    نگاهی به آنچه هوشنگ نهاوندی و گره اندیشمندان برای شاه نوشته بودند نشان می‌دهد اگر به نصایح این گروه و توصیه های آنان عمل می‌کرد چه بسا انقلابی درنمی‌گرفت تا طومار سلطنت را در هم بپیچد  کما این که گفته‌اند انقلاب‌ها وقتی گریز ناپذیر می‌شوند که اصلاحات غیر ممکن شده باشد.
 
    دربارۀ هوشنگ نهاوندی این نکته هم قابل ذکر است که یکی از رجالی بود که در آبان 57 برای خاموش کردن آتش انقلاب و امیدوار ساختن مردم بازداشت شد (‌مانند هویدا نخست وزیر سابق  و نصیری رییس پیشین ساواک و همایون وزیر اطلاعات و جهانگردی و به عنوان متهم متن موهن علیه امام خمینی در روزنامه اطلاعات) ولی مشخص نیست که نهاوندی درست در آستانۀ پیروزی انقلاب آزاد شد یا همان شب 22 بهمن گریخت؟ خود او البته بر روایت دوم مصر است در حالی که برخی معتقدند زودتر و بنا به سفارشی آزاد شده بود منتها فرصت خروج از کشور را نیافت تا انقلاب به پیروزی رسید و اما برخی از آن نصیحت‌ها که گروه اندیشمندان کردند و شاه نشنیداز دو منبع خواندنی است: یکی روایت گفت‌و‌گوی او با شاهرخ مسکوب  و دیگری کتاب "آخرین روزها". آقای نهاوندی البته کتاب مشهور دیگری هم دارد با عنوان " محمد رضا پهلوی آخرین شاهنشاه" که در دوران تدریس در دانشگاه پاریس به اتفاق یک محقق فرانسوی نوشته که متاسفانه عاری از اغراض شخصی نیست ولی آنچه دربارۀ گزارش ها گفته چون دیگران هم تأیید کرده اند و در خاطرات علم و اسناد رسمی هم بعضا موجود است و مخاطب او - مسکوب- هم روشنفکری منتد - بوده قابل اعتماد است. با این توضیح که منظور او از ارجاع به سخنان شاه نطقی است که در دهمین سالروز اصلاحات ارضی یا انقلاب سفید ایراد کرده و در آن گفته بود: چرا گروهی از اندیشمندان جمع نشوند و مسایل مملکت را بررسی نکنند؟ نهاوندی که با هویدا دچار اختلاف و رییس دانشگاه تهران شده بود همین سه کلمه را گرفت و گروه اندیشمندان تشکیل داد و به پیشنهاد برخی از استادان مدعو نام آن را گروه بررسی مسایل گذاشتند تا هم عین کلمات خود شاه باشد و هم شاه خیال نکند قصد فخرفروشی دارند و البته دور از تواضع هم بود که گروهی خودشان به خودشان بگویند اندیشمند و اما آنچه هوشنگ نهاوندی گفته بود:
 
 
*بعد از سخنان اعلی حضرت و همان شب بعضی از دوستان و بنده دور هم جمع شدیم و گفتیم این یک فرصتی خواهد بود تا ما واقعاً گفت‏ وشنودی را با شاه برقرار کنیم و به‏ خصوص این نقاری را که خوب همیشه وجود داشت بین طبقه روشنفکر و اعلی‏ حضرت به یک ترتیبی از بین ببریم. نامه ‏ای بنده نوشتم به دفتر مخصوص با قید فوری و محرمانه که دانشگاه تهران حاضر است که این کار را بکند و اگر اعلی‏ حضرت اجازه می‏فرمایند ما اولین جلسه این را با همکاری همه دانشگاه ‏های کشور در دو سه هفته آینده ترتیب بدهیم. عکس ‏العمل اعلی‏ حضرت نسبت به این پیشنهاد بسیار خوب بود؛ برای اینکه فکر نمی‏ کرد که ما به این سرعت بتوانیم این کار را اقدام بکنیم و دو روز بعد جواب دفتر مخصوص آمد که تصویب فرمودند اقدام بکنید و خودشان هم این عده را خواهند پذیرفت. 
 
*  بلافاصله دعوت کردیم تا اواخر فروردین ۱۳۵۲، این جلسه تشکیل شود و در این میان مرحوم هویدا که از مکاتبات بنده با اعلی‏ حضرت خبر نداشت شرف یاب می‏‏شود نزد ایشان و می ‏گوید که خوب است که این کار را بدهیم دانشگاه ملی بکند و پروفسور پویان را مأمور این کار بکنیم. اعلی‏ حضرت گفتند، ای بابا دیر شده و برنامه را نهاوندی دارد ترتیب می‏دهد؛ که خیلی مرحوم هویدا خوشش نیامد. به‏ هرحال دانشگاه تهران این کار را کرد و ما از همه دانشگاه‏ های کشور عده‏ای را دعوت کردیم و زحمت همه آن جلسه را هم دکتر شریفی که آن موقع رئیس دانشسرای عالی بود و بنده به ‏عهده گرفتیم و بیشتر از سیصد نفر یا پانصد نفر، در کمیته ‏های مختلفی جمع کردیم. کمیته مسائل روحانیت، کمیته اقتصاد، کمیته دادگستری و نخستین گزارش ‏های گروه بررسی مسائل ایران در آن کمیته‏ ها تهیه شد. از همین‌جا «گروه اندیشمندان» پا گرفت و چون نمی‏ شد به خودمان بگوییم اندیشمند، نام آن را «گروه بررسی مسائل ایران» گذاشتیم اما تا آخر نام «گروه اندیشمندان» روی ما ماند.
 
    *بعد از اینکه این گروه تشکیل شد یک روزی اعلی‏ حضرت مرا خواستند و گفتند که  خیلی ما گزارش نارضایتی می‏ شنویم. یک گزارش بدون هیچ‏ گونه پرده‌پوشی از علل نارضایتی مردم به ما بدهید. ولی اشخاص مطمئنی این را تهیه کنند و این درز نکند. ما گروهی را تشکیل دادیم کمیته‏ ای را تشکیل دادیم عبارت از اشخاصی که اسم می‏ برم؛ خود بنده، فرهاد ریاحی معاون دانشگاه آریامهر، کاظم بدیعی رئیس مؤسسه تعاون دانشگاه تهران، جمشید بهنام معاون دانشگاه تهران، دکتر محمدرضا حریری استاد دانشکده پزشکی دانشگاه ملی و مرد بسیار وارد در مسائل سیاسی، پروفسور عباس صفویان رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه ملی، دکتر محمدرضا جلیلی دبیرکل مؤسسه روابط بین ‏المللی دانشگاه تهران، شاهرخ امیرارجمند دانشیار دانشگاه تهران و یکی دوبار هم از آقای رضا قطبی که با ما همکاری نداشت ولی به‏ خاطر اینکه هم او را قابل اعتماد می ‏دانستیم و هم اینکه می‏ خواستیم راجع به مسائل روابط عمومی از عقایدش استفاده بکنیم. به ‏هرحال نشستیم و ساعت‏ های متمادی با همدیگر بحث کردیم و گزارشی را نوشتیم که این گزارش در تابستان ۱۳۵۳به روی کاغذ آمد در سی و چند صفحه و برای اینکه ما مشخص بکنیم که مسئولیت همه ما هرکدام [چیست] زیر هر ورق این کاغذ را امضاء کردیم. انشای گزارش قسمتی‏ از بنده بود و قسمت اندکی از کاظم بدیعی بود. قسمت نسبتاً زیادش از جمشید بهنام بود و قسمت اندکی‏ اش هم از فرهاد ریاحی. 
 
 *در این گزارش حسب ‏المعمول و طبیعی هم بود چنین باشد شرحی نوشته شده بود از ترقیات ایران که چه مطالبی اتفاق افتاد ولی گفته شده بود که این ترقیات خود‏به‏ خود مسائلی را هم ایجاد کرده، نارضایتی‏ هایی در میان مردم هست که اگر این نارضایتی ‏ها مرتفع نشود این ممکن است به یک بحران‏ های عمده ‏ای منتهی بشود و دلایلش را هم شرح داده بودیم. حادثه توتون و تنباکو، مشروطیت، جریان جمهوری در آخر قاجار و غیره، در ابتدای امر ممکن است که جنبه مذهبی داشته باشد ولی خطر در این است که بعداً عوامل چپ افراطی به‏ تدریج کنترل این را دست بگیرند.
 
*در حقیقت کلمه انقلاب را نگفته بودیم ولی گفته بودیم که خطر برای سلطنت و برای مملکت در پیش است. علل نارضایتی چیست؟ علل نارضایتی بسیاری را با نهایت صراحت و با نهایت ادب ذکر کرده بودیم. 
 
* در درجه اول فساد. گفته بودیم که اکثر مأموران دولت در رده‏ های بالا درست کار هستند اما کسانی هستند در رده‏ های بالا و متاسفانه در اطراف خانواده سلطنت، اینها همه نوشته شده بود که به صحیح یا به غلط شهرت به فساد دارند و متأسفانه این شهرت به فسادشان باعث می‏‏ شود که اعتماد عمومی نسبت به دستگاه‏ ها از بین برود و امثال این. دروغ‏ گویی رجال دولت، وعده دادن، وعده‏ هایی که می‏ دهند و عمل نمی ‏کنند و آبروی دولت و حکومت را در نزد مردم می‏ برند. فقدان یک ارتباط میان دولت و روحانیت. وضع بسیار دل خراش شهر تهران که بعداً اولین گزارش گروه بررسی مسائل ایران هم درباره شهر تهران بود، گفتیم این شهر تهران خود‏به‏ خود ممکن است یک علت انقلاب در ایران بشود. 

  *تورم، بالا رفتن قیمت ‏ها که هنوز محسوس نبود و بعد شرح مفصلی هم گفته شد درباره اشتباه ‏کاری‏ های سازمان امنیت که موجب نارضایتی مردم می‏ شود. شرح بسیار مفصلی گفته شده بود درباره این که خیلی از برنامه‏ های عمرانی جنبه تجملی و نمایشی ‏اش بیشتر است و به‏ هرحال طول می‏ کشد درحالی‏ که برنامه ‏های مفیدی هست با پول‏ های کمتر می ‏‏شود به مرحله انجام درآورد. من‌جمله مقایسه کرده بودیم که البته جزیره کیش حتماً پروژه خوبی است؛ نمی‏ شد گفت بد است. ولی آیا این سؤال را می‏‏ شود مردم مطرح بکنند، همه با این لحن نوشته شده بود ناچار، مردم می‏ توانند مطرح بکنند که آیا با این اعتبارات نمی‏ شد جاده شمال ایران را گشود و تمام منطقه ساحلی بحر خزر را آباد کرد که میلیون‏ ها نفر بتوانند آنجا تعطیلات بروند نه یک گروه کوچک، که البته برای ایران ارز هم خواهند آورد و پروژه‏ های نمایشی را باید از آن اجتناب کرد و غیره و غیره و بعد گفته بودیم که باید تجدیدنظر در برنامه ‏ها بشود. مبارزه با فساد بشود. افرادی که بدنام هستند از کار برکنار بشوند. بر کارهای ساواک نظارت خیلی شدید بشود. با روحانیت دیالوگ برقرار بشود. آزادی روابط، وسایل ارتباط جمعی آزادی بیشتری داشته باشند و به همین خاطر بود که از رضا قطبی مشاوره کرده بودیم. او هم البته امضا کرد پای همه را برای اینکه به‏ هرحال عملاً در آخر دیگر به ما پیوسته بود و این گزارش را بنده بردم به اعلی‏ حضرت تقدیم کردم در نوشهر. 
 
* شنیدم از طریق شهبانو، اعلی‏ حضرت با قلم قرمز از این قلم ‏های ماژیک قرمز یک بعدازظهر تمام بعد از ناهار تا نزدیک غروب این را خواندند و هی علامت‏ گذاری کردند و بعضی جاهایش را خط کشیدند. دو روز بعد آقای هویدا شرف یاب می‏‏ شود به نزد اعلی‏ حضرت، این را باز هم من همه را از شهبانو شنیدم بنابراین دلیلی ندارد دروغ باشد، همان موقع هم شنیدم. اعلی ‏حضرت به ایشان می ‏گوید که یک همچین گزارشی اینها دادند و بخوانید خیلی جالب است و مطالب مهمی را نوشتند و یک کاری بکنیم. مرحوم هویدا این مطالب را به خودش می‏ گیرد یک مقداری و خیال می‏ کرد که یک مانوری است برای اینکه باعث سقوط حکومت ایشان بشویم؛ به‏ خصوص که با کمال تأسف یعنی با کمال تأسف نه، بعضی از اشاره به وعده ‏هایی که مأموران بلندپایه دولتی می ‏دهند یا به ایشان برمی‏ گشت چون مثال زده شده بود. یا به وزیران خیلی عزیز ایشان. مثلاً اینکه هشتاد هزار خانه پیش ساخته‌ شده از اروپا حرکت داده شده به‏ طرف ایران یا هشتصد میلیون تومان صرف عمران جنوب خواهد شد یا در فلان شماره روزنامه کیهان، فلان شماره روزنامه اطلاعات، در فلان‏ جا فلان چیز ساخته خواهد شد که اصلاً نه اعتبارش بود نه طرحش بود نه هیچی. یک حرف ‏هایی در هوا ایشان می‏گفت و به ‏هرحال کم‏ کم در ذهنیات مردم باقی می‏ ماند.
 
 *دو سه روز گذشت گویا از این جریان و مرحوم هویدا باز می ‏گردد به نوشهر و به اعلی ‏حضرت می‏ گوید که اینها یک عده گه‏ تلکتوئل هستند که می‏ خواهند تعطیلات اعلی‏ حضرت را خراب بکنند و بیندازید دور اینها را. این کلمه گه‏ تلکتوئل هم از آنجا کم ‏کم مرسوم شد که خیلی مرحوم هویدا از آن استفاده می‏ کرد. اعلی‏ حضرت هم در ته فکر خودشان لابد دل شان می‏ خواست که یک کسی به شان بگوید که اینها بی‏ خود می‏گویند و دیگر هرگز به این گزارش اشاره ‏ای نکردند جز در کوارناواکا در مکزیک که گفتند حق داشتید! 
ارسال به دوستان
سارا عسگری تاریخ‌ساز شد؛ نخستین زن ایرانی در کادر رسانه‌ای لیگ قهرمانان آسیا گفت و گو با دختر ایرانی که قربانی تجاوز شد: از توقعات غیراخلاقی در ایران تا بردگی جنسی در اتریش! مفتی اعظم عربستان تعیین شد کنست اسرائیل قانون اعمال حاکمیت بر کرانه باختری را تصویب کرد تصویب نوزدهمین بسته تحریمی اتحادیه اروپا علیه روسیه پزشکیان: بنزین که ۱۵۰۰ تومان نمی‌شود، اصلا آب را به این قیمت می‌دهند؟ بازگشت مسی به بارسلونا با طعم جدید (+عکس) انتقادات و چالش های نسل زد با آموزش سنتی آمریکا/ بازداشت دوباره مردی که ۴۳ سال به اشتباه در زندان بود رضایت کامل ساپینتو از استقلال؛ «این همان تیمی است که می‌خواهم» فارس: خبر ممنوعیت پرواز در مناطقی از ایران، کذب است طلای ایمان محمدی و برنز محسن‌نژاد؛ فرنگی‌کاران ایران فاتح ۴ وزن دوم قهرمانی جهان زیر ۲۳ سال احتمال سفر «پوتین» به تهران مرداد ماه سال آینده رضاییان به جشن پیروزی استقلال نرفت؛ ناراحتی ستاره باتجربه از نیمکت‌نشینی ادامه دارد اعتراف سرمربی الوحدات: بازیکنانم مقابل استقلال ترسیده و عقب‌نشینی کردند