دماغهٔ بسیار کشیده و زاویهدار:
سیلوئت دماغهای بلند و شیشهٔ جلو با زاویهای بسیار تند داشت، طوری که شیشه تقریباً با کاپوت یکی میشد. این طراحی برای کاهش مقاومت هوا (درَگ) و بهبود آیرودینامیک بود، اما باعث شد ظاهرش بیشتر شبیه بشقاب پرنده یا فضاپیما شود تا یک مینیون خانوادگی.
استفاده از مواد کامپوزیتی و پلاستیکی در بدنه:
بدنه از کامپوزیت پلاستیکی (SMC) ساخته شده بود، نه ورق فولادی معمول. این تصمیم باعث شد خطوط بدنه نرمتر و جریان هوا روانتر شود، اما در آن زمان مردم به این جنس و فرمهای منحنی بیاعتماد بودند.
طراحی «یکپارچه و تخممرغی» شکل:
طراحان به دنبال دستیابی به ضریب درگ پایین (حدود 0.32 Cd) بودند، که برای یک مینیون عالی بود. ولی نتیجه، ظاهری غیرعادی و «غیرآمریکایی» داشت. مردم به شوخی به آن لقب "Dustbuster" (جاروبرقی دستی برند بلک اَند دِکِر) دادند چون از پهلو شبیه آن بود!
تضاد با ذائقهٔ مشتریان دههٔ 90:
در آن زمان، خریداران مینیونها به دنبال ظاهر سنتیتر، مربعیتر و «مینیتراک»گونه بودند مانند داج کاروان. طراحی بیشازحد آیرودینامیک سیلوئت باعث شد بسیاری آن را زشت یا عجیب بدانند.
اگرچه از نظر مهندسی، آیرودینامیک سیلوئت واقعاً پیشرفته بود، اما از نظر ذائقهٔ بازار و درک عمومی از زیبایی خودرو، جلوتر از زمان خود بود. به همین دلیل طراحی آن هم تحسین شد (در میان مهندسان) و هم تمسخر (در میان مشتریان).