۰۸ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۸ آبان ۱۴۰۴ - ۱۸:۴۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۰۸۷۵۱
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۸ - ۰۸-۰۸-۱۴۰۴
کد ۱۱۰۸۷۵۱
انتشار: ۱۱:۵۸ - ۰۸-۰۸-۱۴۰۴
واژه‌خانۀ عصر ایران

نوموکراسی چیست؟

نوموکراسی چیست؟
نوموکراسی یا حکومت قانون، یک مفهوم بنیادین در سیاست و حقوق است که قدرت را به جای افراد، بر قانون متمرکز می‌کند. از روم باستان تا نظام‌های حقوقی مدرن، نوموکراسی نشان داده است که ثبات، عدالت و پاسخگویی سیاسی بدون چارچوب قانونی ممکن نیست.
عصر ایران - نوموکراسی (Nomocracy)، واژه‌ای که ریشه در زبان یونانی دارد  (nomos = قانون، cracy = حکومت) به معنای حکومت قانون است. در این نظام، قدرت سیاسی نه بر اساس خواست فرد یا طبقه، بلکه بر اساس قانون و مقررات نوشته شده اعمال می‌شود. نوموکراسی به عنوان یک مفهوم بنیادین در فلسفۀ سیاسی و حقوقی، یکی از ابزارهای کلیدی برای تضمین عدالت، ثبات و پاسخگویی در حکومت‌ها محسوب می‌شود.

ویژگی‌های کلیدی نوموکراسی

1. حاکمیت قانون بر افراد: هیچ فرد یا گروهی نمی‌تواند بر اساس قدرت شخصی یا موقعیت اجتماعی، قوانین را نادیده بگیرد یا خودسرانه تغییر دهد. حتی حاکمان عالی‌رتبه موظف به رعایت قانون هستند.
 
2. ثبات و پیش‌بینی‌پذیری: تصمیمات سیاسی و حقوقی بر پایه قانون گرفته می‌شوند و نه بر اساس تغییرات لحظه‌ای و نیازهای اقتضایی و یا تصمیمات احساسی رهبران. این ویژگی امکان برنامه‌ریزی و پیش‌بینی بلندمدت در امور اقتصادی، اجتماعی و نظامی را فراهم می‌آورد.
 
3. حفاظت از حقوق شهروندان: در نظام‌های نوموکراتیک، قوانین برای حمایت از حقوق فردی و گروهی طراحی می‌شوند و تضمین می‌کنند که هیچ کس به دلخواه قدرت را به زیان دیگران به کار نگیرد.
 
4. مکانیزم پاسخگویی و نظارت: از آنجا که در نظام‌های نوموکراتیک قانون محور امور است، ساختارهایی برای بررسی و کنترل عملکرد حکومت وجود دارند. مانند دادگاه‌ها، دیوان عالی و نهادهای بازرسی قانونی.
 
سرمایه‌داری و حکومت قانون

تفاوت نوموکراسی با دموکراسی

نوموکراسی و دموکراسی ارتباط نزدیکی دارند اما با هم متفاوت‌اند. دموکراسی مردم‌محور است و قدرت در آن از طریق "رأی و مشارکت شهروندان" مشروعیت می‌یابد، در حالی که نوموکراسی قانون‌محور است. یعنی حتی یک حکومت غیر دموکراتیک نیز می‌تواند نوموکراتیک باشد، اگر حاکمان ملزم به رعایت چارچوب قانونی باشند. به عبارت دیگر، دموکراسی می‌تواند ابزار یا زیرساختی برای تحقق نوموکراسی باشد و معمولا هم نظام‌های دموکراتیک، نوموکراتیک هم هستند اما منطقا دموکراسی‌ها لزوماً نوموکراتیک نیستند.
 
همچنین باید گفت عالی‌ترین شکل یک نوموکراسی، در قالب دموکراسی متجلی می‌شود؛ چراکه قانونگذاری در نظام‌های دموکراتیک مبتنی بر رضایت اکثر شهروندان است، ولی در یک نظام نوموکراتیک، ممکن است این طور نباشد. و همین تهدیدی برای تداوم چنین نظامی است. اما اگر در نظام نوموکراتیک هم قانون مبتنی بر رضایت اکثریت مردم باشد، دلیلی برای انقلاب سرنگونی چنین نظامی باقی نمی‌ماند.
 
البته برخی از فیلسوفان سیاست، دموکراسی را "حکومت قانون" می‌دانند. مطابق این برداشت، فرقی بین دموکراسی و نوموکراسی وجود ندارد. بویژه اینکه قانون نیز از نظر برخی از متفکران سیاسی، باید مبنا و محتوای دموکراتیک داشته باشد. بنابراین قانونی که فاقد این دو ویژگی (یا حتی فاقد یکی از این دو ویژگی) باشد، در واقع فقط لفظا قانون است نه حقیقتا. بنابر این اگر قانون باید مبنا و محتوای دموکراتیک داشته باشد و نیز اگر دموکراسی به معنای "حکومت قانون" است، در این صورت دیگر فرقی بین دموکراسی و نوموکراسی باقی نمی‌ماند. 
 
جواد طباطبایی و حکومت قانون
 
اما این برداشتی شاذ و نادر از دموکراسی است چراکه بسیاری از حکومت‌ها، چه در جهان قدیم چه در جهان پس از رنساسن تا به امروز، حقیقتا "حکومت قانون" بوده‌اند اما قوانین‌شان مصوب اکثریت مردم (یا نمایندگان مردم) نبوده است. ولی تأمل در عملکرد این حکومت‌ها به خوبی نشان می‌دهد که آن‌ها به مبتنی بر حکمرانی خودسرانه و دلبخواهی یک فرد یا گروهی از افراد نبوده‌اند. بنابراین منطقا می‌توان "حکومت قانون" را از حکومت دموکراتیک جدا کرد. در این صورت، تفاوت بین دموکراسی و نوموکراسی همچنان پابرجا می‌ماند.  
 
حکومت ایده‌آل از نظر افلاطون نیز، که در کتاب «جمهور» آن را ترسیم کرده است، در واقع حکومت مبتنی بر قانون بود ولی قوانین حکومت مطلوب او نه به شکل دموکراتیک تصویب می‌شدند نه محتوای دموکراتیک داشتند. قانونی که محتوای دموکراتیک نداشته باشد، علیرغم مخالفت و نارضایتی اکثریت مردم نیز در دستور کار حکومت قرار می‌گیرد و در واقع به مردم تحمیل می‌شود. گاهی نیز قانون مورد تایید اکثریت مردم است ولی باز محتوای غیردموکراتیک دارد. مثلا امنیت اقلیتی از مردم را، بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشند، نقض می‌کند. 
 

نمونه‌های تاریخی و نظری نوموکراسی

روم باستان: بسیاری از تحلیلگران تاریخ سیاسی روم، قوانین نوشته‌شدۀ جمهوری روم را نمونه‌ای از نوموکراسی می‌دانند. حتی امپراتوری روم در برخی دوره‌ها با نظام قانونی و سنای مستقر، تا حدی ساختار نوموکراتیک داشت.
 
ایده‌های فلاسفه یونانی: افلاطون و ارسطو درباره قانون به عنوان ضامن عدالت و کنترل قدرت سخن گفته‌اند، و ارسطو نوموکراسی را به عنوان حکومتی که قانون بر فرد حاکمیت دارد، توصیف کرده است.
 
اروپای پس از رنسانس: نظام‌های حقوقی قرون وسطایی و رنسانس اروپایی، بویژه قوانین اساسی برخی شهرهای ایتالیایی، نمونه‌ای از کاربرد نوموکراسی در حکومت‌های شهری بودند.
 
دموکراسی‌های جدید: قانون اساسی ایالات متحده آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی با ایجاد توازن قوا و ساختارهای قضایی مستقل، از اصول نوموکراسی بهره برده‌اند.
 
مستشارالدوله و حکومت قانون
 

اهمیت و نتایج نوموکراسی

1. پیشگیری از استبداد: وقتی قانون بر افراد حاکم باشد، امکان سوءاستفاده شخصی از قدرت کاهش می‌یابد. حتی رهبران غیردموکرات نیز در یک نظام نوموکراتیک نمی‌توانند به دلخواه خود عمل کنند. استبداد در واقع عبارت است از حکمرانیِ خودسرانه. حکمرانی قانونی، حتی اگر دموکراتیک نباشد، با حکمرانی خودسرانه فرق دارد.
 
2. تضمین عدالت و شفافیت: تصمیمات سیاسی و قضایی، بر اساس معیارهای قانونی و روشن اتخاذ می‌شوند و امکان اعمال نظر شخصی یا فساد محدود می‌شود.
 
3. ایجاد ثبات سیاسی و اقتصادی: قانون‌محوربودن حکومت باعث می‌شود که سیاست‌ها و قراردادها قابل پیش‌بینی و پایدار باشند و فضای اعتماد برای سرمایه‌گذاری و فعالیت‌های اجتماعی فراهم شود.
 
4. نوموکراسی پایه‌ای برای دموکراسی‌های مدرن است. قانون مداری و حاکمیت قانون، زمینۀ مشارکت شهروندان و توسعۀ نهادهای دموکراتیک را فراهم می‌آورد.
 
حکومت قانون

چالش‌ها و محدودیت‌ها

با وجود مزایای مذکور، نوموکراسی محدودیت‌هایی نیز دارد:
 
پیچیدگی قوانین: اجرای کامل قوانین و تطبیق آن‌ها با شرایط متغیر، نیازمند ساختارهای پیچیده قضایی و اجرایی است.
 
ریسک استفادۀ ابزاری از قانون: اگر حکومت یا نهادهای قضایی مستقل نباشند، قانون می‌تواند ابزاری برای کنترل و سرکوب مردم شود.
 
نیاز به فرهنگ حقوقی: موفقیت نوموکراسی وابسته به احترام شهروندان و حاکمان به قوانین است؛ بدون این فرهنگ، حتی بهترین چارچوب قانونی ناکارآمد می‌شود.

جمع‌بندی

نوموکراسی، یا حکومت قانون، یک مفهوم بنیادین در سیاست و حقوق است که قدرت را به جای افراد، بر قانون متمرکز می‌کند. از روم باستان تا نظام‌های حقوقی مدرن، نوموکراسی نشان داده است که ثبات، عدالت و پاسخگویی سیاسی بدون چارچوب قانونی ممکن نیست. این نظام، با پیشگیری از استبداد، تضمین حقوق شهروندی و ایجاد ثبات سیاسی، یکی از پایه‌های اصلی حکومت‌های موفق و پایدار در تاریخ و دنیای معاصر محسوب می‌شود.
 
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha