عصر ایران ؛ نهال موسوی - در هفته اخیر
بیلی آیلیش خواننده محبوب نسل زد در مراسم جوایز نوآوران مجله والاستریت ژورنال در نیویورک که در ۲۹ اکتبر ۲۰۲۵ برگزار شد، ضمن دریافت جایزه «موسیقی نوآور» پیامی مهم صادر کرد: از کسانی که ثروت بسیاری دارند خواست تا بیش از پیش به دیگران کمک کنند.
در میان حضار ثروتمندانی چون
مارک زاکربرگ صاحب متا و همسرش ،
هیلی بیبر بنیانگذار رود (Rhode) و
جورج لوکاس خالق جنگ ستارگان، بودند – آیلیش گفت: «اگر پول دارید، خوب است از آن برای کارهای خوب استفاده کنید، شاید آن را به کسانی بدهید که نیاز دارند. اگر میلیاردری، چرا میلیاردری؟ قصد توهین ندارم، ولی خب، پولتان را ببخشید، رفقا (shorties)».
همزمان، خبر داده شد که خود او مبلغ ۱۱.۵ میلیون دلار از عواید تور «Hit Me Hard and Soft» خود را برای پروژههایی چون عدالت غذایی، عدالت اقلیمی و کاهش آلودگی کربنی اختصاص میدهد.
استیون کولبر، مجری برنامههای شبانه، در هنگام معرفی او از فرصتی استفاده کرد تا خبر مهمی را اعلام کند: «بیلی آیلیش تصمیم گرفته است عواید تور "به من آرام و سخت ضربه بزن" خود را به سازمانها و پروژههایی اختصاص دهد که بر عدالت غذایی، عدالت اجتماعی، کاهش آلودگی کربن و مبارزه با بحران اقلیمی تمرکز دارند. مبلغ این کمک ۱۱.۵ میلیون دلار است.»
کولبر در ادامه گفت: «بیلی، از طرف انسانها، از تو بسیار سپاسگزاریم.»
صحبتهای بیلی آیلیش در مراسم جوایز نوآوران مجله والاستریت ژورنال
این صحبتها را میتوان از چند منظر مهم دانست:
نمادین بودن:
بیلی آیلیش، در جایگاهی که معمولاً به اوقات تفریح، موسیقی و سرگرمی مرتبط است، وارد حوزه عدالت اجتماعی و اقتصادی شده است. این نشان میدهد که چهرههای فرهنگی نیز میتوانند در مسائل جدیتر حضور یابند.
تمرکز بر شکاف ثروت:
وی مستقیماً به مسأله «چرا برخی افراد میلیارد هستند؟» پرداخته و این پرسش را مطرح کرده که ثروت عظیم چه معنایی دارد وقتی مطالبات اساسی انسانی وجود دارد. این، توجه به نابرابری مالی را به سطح عمومی میآورد.
اقدام شخصی همراه با سخنرانی:
مهم این است که او فقط حرف نزد، بلکه اعلام کرد اقدام مشخصی کرده است (۱۱.۵ میلیون دلار اهدا). این ترکیب «گفتار + عمل» اثرگذاری بیشتری دارد.
فاصله با جملات کلیشهای:
جملهی «اگر میلیاردری، چرا میلیاردری؟» یک بیان ساده و تحریکآمیز است که میتواند توجه به خود بگیرد و باعث شود بحث بازتر شود.
بیلی آیلیش عملاً بر این نکته تأکید دارد که ثروتمندان، بهویژه کسانی که از منابع ساختاری و اقتصادی بهرهمند شدهاند، مسئولیتی فراتر از صرفاً کسب و نگهداری ثروت دارند. پرسش این است که «داشتن پول زیاد» به خودی خود چه معنایی دارد اگر نتواند به بهبود شرایط انسانی یا اجتماعی کمک کند؟
تعداد میلیاردرها رو به افزایش است و رشد ثروت آنها بسیار سریعتر از رشد درآمد اخراجشدگان یا دستمزد بگیران است. وقتی ثروت به چند نفر متمرکز شود، قدرت اقتصادی و سیاسی آنها نیز افزایش مییابد و ممکن است تاثیرگذاری بر سیاستها یا مقررات بیشتر شود، که بحث عدالت اقتصادی را پیچیدهتر میکند.
فرهنگ عامه و هنر میتوانند نقش مهمی در شکلدهی به افکار عمومی داشته باشند. وقتی هنرمندی مثل بیلی آیلیش چنین موضوعی را مطرح میکند، این پیام ممکن است به شنوندگان و بینندگان او منتقل شود و آنها را برای سوال کردن درباره ثروت و قدرت ترغیب کند.
گفتن «پولتان را بدهید» آسان است، اما تبدیل آن به عمل پایدار، منظم و مؤثر دشوار است. برخی پرسشها: ثروتمندان چگونه انتخاب میکنند که به چه پروژهای کمک کنند؟ آیا کمکهای خیریه کافی هستند یا باید تغییرات ساختاری (مثل مالیات، مقررات) صورت گیرد؟ چه راهکاری وجود دارد که پول بهطور مؤثر مصرف شده و صرفاً ابزار تبلیغاتی نشود؟
یکی از نقدها این است که کمک خیرخواهانه نمیتواند جایگزین سیاستهای عمومی، مالیاتهای عادلانه و ساختارهای حقوقی برای کاهش نابرابری شود. مثلاً گزارشها حاکی از آن هستند که وعدههای «اهدای ثروت» میلیاردرها در بسیاری مواقع به طور کامل عملی نشدهاند.
برخی میگویند توجه به ثروتمندان و دعوت به کمک، ممکن است باعث شود نقش دولتها یا مقررات عمومی کمرنگ تلقی شود – درحالی که دولتها همچنان نقش مهمی در تنظیم محیط اقتصادی و توزیع ثروت دارند. این سخنان ممکن است حساسیت عمومی را نسبت به نابرابری مالی افزایش دهد و بحثها را در سطح وسیعتری باز کند.
وقتی هنرمندان یا چهرههای عمومی وارد بحث میشوند، امکان دارد فشار اجتماعی یا اخلاقی برای ثروتمندان بیشتر شود تا بیشتر مشارکت کنند. شاید این حرکت باعث شود که نه صرفاً هدیههای بزرگ بلکه مدلهای ساختاریتر برای توزیع ثروت مطرح شود – مانند صندوقهای خیریه با عملکرد شفافتر، سرمایهگذاریهای اجتماعی، یا مشارکت در سیاستگذاری.
اگر چنین دعوتهایی بدون پشتوانه عملی یا بدون شفافیت همراه باشد، ممکن است به صرف «ژست اخلاقی» تبدیل شود که اثرگذاری واقعی چندانی ندارد.
این موضوع لزوماً مختص آمریکا نیست. در کشورهای با درآمد متوسط یا پایینتر، نابرابری ثروت، فرار مالیاتی، و فقدان سازوکارهای مؤثر برای عدالت اقتصادی ممکن است شدیدتر باشد. دعوتی مثل این میتواند الهامبخش باشد برای فعالان بخش مدنی و اجتماعی در این کشورها که خواهان شفافیت بیشتر و مسئولیتپذیری ثروتمندان محلی هستند.
بیلی آیلیش با این سخنان، پنجرهای باز کرد به سوی بحثی بزرگتر: وقتی جامعه با بحرانهایی چون تغییرات اقلیمی، نابرابری اقتصادی، بحران غذا و غیره مواجه است، آیا داشتن ثروت بزرگ باید صرفاً نشانه موفقیت باشد یا نشانه مسئولیت؟ دعوت او از میلیاردرها «پولتان را بدهید» ساده ولی پر بار بود و اهمیت اخلاق اجتماعی ثروت را یادآور شد.
با این حال، باید توجه داشت که دعوت به خیرخواهی شخصی نمیتواند جایگزین سیاستهای ساختاری عادلانه شود. در نهایت، تحقق عدالت اقتصادی نیازمند ترکیبی از رفتار فردی مسئولانه، شفافیت، مشارکت مدنی و مقررات حکومتی مناسب است.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
هر چی تعادلش خوب است حتی علم و فناوری و تکنولوژی