عصر ایران ؛ امید جهانشاهی - سخنرانی پرشور پیروزی زهران ممدانی، کاندیدای عضو حزب دموکرات و ضد ترامپ، در انتخابات شهرداری نیویورک به روشنی نشان می دهد که پوپولیسم به فرمی از سیاست تبدیل شده است.
به نظر می رسد سبک ارتباطی متاثر از رسانه های اجتماعی و البته به دلیل عوامل دیگر، پوپولیسم دیگر دشنامی سیاسی و کنایه ای برای مردم فریبی نیست بلکه در گوشه گوشه جهان به فرمی فراگیر از سیاست دارد تبدیل می شود.
پوپولیسم صرفاً یک ایدئولوژی خاص نیست بلکه یک فرم سیاسی است که هم احزاب چپ را به کار آمده است و هم احزاب راست. دیگر محدود به محدوده جغرافیایی هم نیست، در قاره های مختلف نمونه هایی شاخص داشته است و شیوع یافته است.
پوپولیسم به طور کلی با چند ویژگی اصلی شناخته می شود: ضدنخبه، ضدساختار مستقر، تقدیس مردم و از جنس مردم یا صدای مردم بودن. سبک پوپولیست ها این است که از جنس مردم «پاک» و «صدای مردم» هستند و آمده اند تا نهادهای ناکارامد و سیاستمداران فاسد و روشنفکران مصلحت جو و همدست با مفسدان را به مثابه دشمن مردم (دشمن زندگی مردم، یا دشمن سربلندی مردم) کنار بزنند.
پوپولیست ها بر احساس نارضایتی بخشی از جامعه سوار می شوند. نارضایتی ناشی از تحولات فرهنگی، نارضایتی ناشی از فشار اقتصادی، ترس بخشی از جامعه از مشکلات اقتصادی یا فرهنگی ـ اجتماعی ناشی از مهاجران، نارضایتی از فرسایش ارزشهای سنتی، نارضایتی ناشی از ناامنی شغلی، نارضایتی ناشی از انواع حاشیه نشینی نه تنها شهری بلکه حاشیه بودن از جهت اجتماعی ـ فرهنگی.
این نازضایتی ها حس کینه و انتقام را از سیاستمداران زمانه و نهادهای حاکم می سازند و هنر پوپولیست ها این است که از این حس ها و ذهنیت های معترض، موجی در انتخابات می سازند.
در فرم ارتباطی پوپولیستی نگرشی دو قطبی و مبتنی بر خیر و شر وجود دارد که خیر، خدمت به مردم، از جنس مردم بودن و مردم پاک هستند و شر، همان سیاستمداران جا افتاده و رویه های حاکم که منشا فساد و باعث بلایای زندگی مردم هستند.
پوپولیست ها پیچیدگیهای سیاست را ندیده می گیرند و از روایتهای سادهسازیشده استفاده می کنند. مسائل را به تقابلهای دوگانه خیر و شر سادهسازی میکنند. با این ساده سازی و ساده گویی برای خودشان نزد مردم ناراضی اعتبار مردمی بودن می خرند و القا می کنند که به جای مردم حرف می زنند.
آنان معمولاً از شعارهای کوتاه و ساده، زبان مستقیم، و ارجاع به اراده مردم استفاده میکنند.
حال با این چند نکته در مورد پوپولیسم به عنوان فرمی از سیاست به سخنرانی پیروزی زهران ممدانی نگاه کنیم.
او که خودش عضو یکی از دو حزب بزرگ و غالب امریکاست که قدرت در بین این دو دست به دست می شود، چنان سخن می گوید گویی یکی از میان کارگران برخاسته و به جنگ با اصحاب قدرت رفته است.
احزاب دموکرات و جمهوری خواه در امریکا مثل دو حزب کارگر و محافظه کار در بریتانیا یک گروه سیاسی محدود و مشخص نیستند بلکه هر کدام یک طیف سیاسی را نمایندگی می کنند. ممدانی مثل سندرز در طیف سوسیالیست های حزب دموکرات است و در آغاز سخنرانی خود از بنیانگذار حزب سوسیالیست آمریکا هم یاد می کند: «همانگونه که یوجین دِبس روزی گفت: من سپیدهدمِ روزی بهتر برای انسانیت را میبینم.» سندرز هم دبس را الهام بخش خود خوانده بود. ممدانی سوسیالیست یا به تعبیر دقیقتر و تعبیری که خود به کار می برد، سوسیال دموکرات، در این سخنرانی کاملاً از سبک پوپولیستی بهره می برد. او خود را نه نماینده و در چارچوب یک حزب مشخص بلکه صدای مردم و از جنس مردم و در برابر اصحاب قدرت معرفی می کند:
«مردمِ کارگرِ نیویورک همیشه از زبان ثروتمندان و صاحبانِ نفوذ شنیدهاند که قدرت، سزاوارِ دستانِ آنان نیست» درواقع، او صدای مردمی است که فاسدان، قدرت را از آنها ربوده بودند.
و برای اینکه تاکید کند که من از آنها هستم و آنها را می شناسم از آنها نام می برد: «انگشتانی کبود از بلندکردنِ جعبهها در انبار، کفدستهایی پینهبسته از فرمانِ دوچرخههای پیک، مشتهایی زخمی از سوختگیهای آشپزخانه ـ اینها دستانی نبودهاند که اجازهی در دست گرفتن قدرت را داشته باشند.»
او از موضع یک حزب که حزبی دیگر را در یک انتخابات شکست داده سخن نمی گوید بلکه کاملاً از فرم پوپولیستی استفاده می کند و می گوید از مردم است و در این انتخابات مردم بر سیاستمداران فاسد پیروز شدند: «دوستان من، ما یک دودمانِ سیاسی را فرو افکندیم.»
«ما برای شما میجنگیم، چون از خودِ شما هستیم.» و در ادامه عربی آن را هم می خواند: «أنا منکم و علیکم» تا به اعراب و مسلمانان یاداوری کند از آنهاست: من از شمایم.
«سپاس از همهی کسانی که در سیاستِ این شهر اغلب به فراموشی سپرده شدهاند و این جنبش را از آنِ خود کردند: صاحبانِ بقالیهای یمنی، مادربزرگهای مکزیکی، رانندگانِ تاکسیِ سنگالی، پرستارانِ ازبک، آشپزهای ترینیدادی و عمههای اتیوپیایی ـ بله، عمهها.»
«ما پیروز شدیم، چون پافشاری کردیم که دیگر سیاست چیزی نیست که «بر ما» انجام شود؛ سیاست چیزی است که «توسطِ ما» انجام میشود.»
«در برابرِ شما ایستادهام و به سخنان جواهر لعل نهرو میاندیشم:
«لحظهای میرسد، به ندرت در تاریخ، که از کهنه به نو قدم میگذاریم، عصری به پایان میرسد، و روحِ ملتی که دیرزمانی خاموش بوده، لب به سخن میگشاید.»
«نیویورک در این تاریکیِ سیاسی، نور خواهد بود.»
«ما دیگر نمیگذاریم آنان {طبقهی میلیاردر}
قوانین بازی را تعیین کنند؛ خودشان باید طبق قوانینِ بقیه بازی کنند. با هم، نسلی از تغییر را آغاز خواهیم کرد.
اگر این مسیرِ جسورانه را در آغوش بگیریم، میتوانیم در برابرِ الیگارشی و اقتدارگرایی، نه با تسلیم، بلکه با نیرویی که از آن هراس دارند، پاسخ دهیم.
اگر ملتی فریبخورده از ترامپ میخواهد بداند چگونه شکستش دهد، این شهر که او از آن برخاست، راه را نشان خواهد داد.
و اگر قرار است استبداد را بترسانیم، باید همان شرایطی را از میان برداریم که به او قدرت داد.
این فقط راهِ متوقف کردنِ ترامپ نیست؛ راهِ جلوگیری از ظهورِ بعدیِ ترامپهاست.»
«نیویورک همواره شهرِ مهاجران خواهد ماند — شهری ساختهشده به دستِ مهاجران، زنده به نیروی آنان، و از امشب، رهبریشده بهوسیلهی یک مهاجر.»
«پس بشنو، رئیسجمهور ترامپ، وقتی میگویم: برای رسیدن به هر یک از ما، باید از همهی ما بگذری.»
زهران ممدانی با این سخنرانی نشان داد در قلب امریکا پوپولیسم علیه پوپولیسم برخاسته است.