۲۰ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۵۲۸۹۶۴
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۲ - ۲۲-۱۲-۱۳۹۵
کد ۵۲۸۹۶۴
انتشار: ۰۸:۲۲ - ۲۲-۱۲-۱۳۹۵

وقتی عادل فردوسی پور به کمک «داد زن» می آید!

سفره هفت سین خانه ما با ماهی قرمز بیگانه است. طاقت ندارم ماهی توی تُنگ بیندازم و بعد بمیرد. عید نوروز برایم عید زایش است و دریغ است که با مرگ آن را گره بزنم. حتی مرگ یک ماهی خُرد.
عصرایران؛ مژگان افروزی*: یکی از لذت هایم در روزهای آخر سال نشستن در حاشیه ای آرام و تماشای تکاپوی مردمی است که برای شروع سال تازه خرید می کنند.

تماشای بچه های کوچکی که پدر و مادرشان با اشتیاق مشغول خرید رخت نو برایشان هستند مرا به روزهای دور کودکی می برد.

با مادر برای خرید عید می رفتیم و او مثل یک شعبده باز از بین لباس ها، رختی را بیرون می کشید و با همان نگاه اول می فهمید که لباس اندازه قد و قواره ام هست یا نه.

وقت خرید کفش، رو به روی مادر می ایستادم و او برای اینکه قد من به بلندی مهرش نمی رسید مقابلم زانو می زد تا من دست های کوچکم را بر شانه های محکمش تکیه بدهم و او کفش جدید را پایم می کرد و به شیوه خودش اندازه آن را می سنجید تا مبادا انگشت های ظریفم به رنج تازگی کفش زخم نبیند.

دیروز بعد از پایان کلاس های دانشگاه با اینکه خسته بودم ولی هوای دلپذیر روزهای آخر اسفند کودک بی قرار دستم را گرفت و به بازار بُرد. دلم نیامد این آخرین روزهای زمستانی را که به جان دوست دارم به خانه برگردم و کنار شوفاژ گرم بخزم. به خیابان های باران خورده زدم و بی چتر دل به هیاهوی مردم دادم.

سبزه ها و گلدان ها و عروسک های حاجی فیروز همراه شمع های کوچک و بزرگ کنار خیابان چیده شده بودند. ماهی های قرمز در تشت های بزرگ شنا می کردند. دلم گرفت. سفره هفت سین خانه ما با ماهی قرمز بیگانه است. طاقت ندارم ماهی توی تُنگ بیندازم و بعد بمیرد. عید نوروز برایم عید زایش است و دریغ است که با مرگ آن را گره بزنم. حتی مرگ یک ماهی خُرد.

باران شدیدتر می بارید، بیشتر مردم به مغازه ها پناه برده بودند. از باران فرار نمی کنم خاصه این سال ها که کم می بارد. گوشه ای به یکی از نیمکت های حاشیه خیابان تکیه دادم. صورتم خیس شده بود.

کمی آنسوتر پسر جوان لاغر اندامی مقابل یکی از مغازه ها با صدای بلند از تخفیف های ویژه مغازه ای خبر می داد. صدایش را صاف کرد و داد زد:

- عادل فردوسی پور چرا شده عادل فردوسی پور؟! چون صداقت داره! ما هم صداقت داریم. با خرید از ما پشیمون نمی شید همونطوری که از اعتماد به عادل پشیمون نشدید!

از شیطنت و خلاقیتش خنده ام گرفت. صورت او هم مثل من زیر باران خیس شده بود. صورت من از لذت باران و صورت او از دغدغه کسب معاش! صداقت هنوز هم به کار می آید. عادل فردوسی پور روحش هم خبر ندارد که صداقتش به داد یک دادزن در روزهای آخر اسفند می رسد.

* روزنامه نگار
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۴
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۲
36
20
ولی عادل خیلی وقته که چندان صادق نیست
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۲
18
33
ولي عادل از صادق ترين ها و غير سياسي ترين هاست
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۴۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۲
4
28
فضای دم عید خیلی خوبه. آدم غصه هاش یادش میره
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۹ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۲
17
15
عادل و صداقت ؟؟
ورود کد امنیتی
captcha
مدال‌آوری قاسمی در ۲۰۰ متر آزاد؛ رشیدپور ششم شد طلای دوضرب بازی‌های اسلامی بر گردن مهسا بهشتی نشست قالیباف: وزارت کشاورزی عملاً به تجارت محدود شده عمل جراحی موفقیت‌آمیز چشم علی پروین؛ اسطوره فوتبال ایران زیر تیغ جراحان هومر عباسی رکورد ملی ۵۰ متر کرال را شکست و فینالیست شد طلای کاتای بانوان بازی‌های اسلامی بر گردن فاطمه صادقی تشکیل کمیته‌ ویژه در وزارت کشور برای رسیدگی به ابعاد حادثه اهواز ناو هواپیمابر آمریکا وارد کارائیب شد شکایت رسمی ملوان از مجری تلویزیون به دلیل توهین و نفرت‌پراکنی ابراز همدردی سخنگوی وزارت خارجه با دولت و مردم هند بانوی موی‌تای ایران نماینده قرقیزستان را مقتدرانه شکست داد موافقت مجمع تشخیص با «اصلاح قانون بانک مرکزی» درباره پول ملی شورولت ایمپالا SS با 29 سال سن که هنوز حدود 45 هزار دلار ارزش دارد! (عکس) زنگ روز جهانی خاک در قزوین به صدا درآمد فاصله عجیب یک کارگاه تولید آبنبات ترش از بهداشت و سلامت! (فیلم)