۰۲ مهر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۷۷۲۳۰
تاریخ انتشار: ۰۷:۴۱ - ۲۵-۰۴-۱۴۰۴
کد ۱۰۷۷۲۳۰
انتشار: ۰۷:۴۱ - ۲۵-۰۴-۱۴۰۴

امروز با سعدی: با جور و جفای تو نسازیم چه سازیم

امروز با سعدی: با جور و جفای تو نسازیم چه سازیم

دیگر نشنیدیم چنین فتنه که برخاست
از خانه برون آمد و بازار بیاراست

در وهم نگنجد که چه دلبند و چه شیرین
در وصف نیاید که چه مطبوع و چه زیباست

صبر و دل و دین می‌رود و طاقت و آرام
از زخم پدید است که بازوش تواناست

از بهر خدا روی مپوش از زن و از مرد
تا صنع خدا می‌نگرند از چپ و از راست

چشمی که تو را بیند و در قدرت بی چون
مدهوش نماند نتوان گفت که بیناست

دنیا به چه کار آید و فردوس چه باشد
از بارخدا به ز تو حاجت نتوان خواست

فریاد من از دست غمت عیب نباشد
کاین درد نپندارم از آن من تنهاست

با جور و جفای تو نسازیم چه سازیم
چون زَهره و یارا نبود چاره مداراست

از روی شما صبر نه صبر است که زهر است
وز دست شما زهر نه زهر است که حلواست

آن کام و دهان و لب و دندان که تو داری
عیش است ولی تا ز برای که مهیاست

گر خون من و جمله عالم تو بریزی
اقرار بیاریم که جرم از طرف ماست

تسلیم تو سعدی نتواند که نباشد
گر سر بنهد ور ننهد دست تو بالاست

برچسب ها: شعر ، سعدی ، شعر روز
ارسال به دوستان