۰۲ مهر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۹۶۹۱۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۴ - ۰۲-۰۷-۱۴۰۴
کد ۱۰۹۶۹۱۰
انتشار: ۰۹:۰۴ - ۰۲-۰۷-۱۴۰۴

گزارشی تکان دهنده از یک پرونده کودک آزاری

گزارشی تکان دهنده از یک پرونده کودک آزاری
در جلسات مشاوره، بچه حقیقت را گفت و مشخص شد مادرخوانده‌اش مدت‌هاست او را تهدید و زندانی می‌کند تا با ما ارتباط نگیرد.» پس از اطلاع از موضوع، زن جوان به همراه همسرش و با استناد به نظریه مشاور، از همسر برادرش به اتهام کودک آزاری شکایت کرد. 

واگذاری کودک؛ رها کردن، سپردن به دیگران بدون دلایل قانونی یا اخلاقی کافی یا واگذاری به مراکز نگهداری بدون ضرورت می‌تواند تبعات بسیار سنگینی برای کودک، والدین و جامعه داشته باشد.

به گزارش اعتماد، کودکان به والدین خود وابستگی عاطفی عمیق دارند. واگذاری آن‌ها می‌تواند باعث احساس طردشدگی، از دست دادن حس امنیت، اضطراب، افسردگی یا اختلالات رفتاری و آسیب به اعتماد به نفس و روابط آینده کودک شود.

کودکی که احساس کند ناخواسته بوده یا رها شده، ممکن است در ایجاد هویت فردی دچار سردرگمی یا مشکلات در مدرسه یا اجتماع و نسبت به خود و دیگران بی‌اعتماد شود. در بسیاری از کشورها، واگذاری کودک بدون مجوز قانونی جرم محسوب می‌شود و ممکن است حق حضانت برای همیشه از والدین گرفته شود و والدین با مجازات‌های کیفری روبه‌رو شوند. 

پرونده شکایت زن جوان 

چند روز قبل، زن جوانی با حالتی مضطرب و چهره‌ای آشفته به کلانتری ۱۴۲ کن مراجعه و ماجرای زندگی خود را این‌طور تعریف کرد: «من و برادرم از کودکی بسیار به هم نزدیک بودیم. سال‌ها گذشت و ما متوجه شدیم او و همسرش نمی‌توانند صاحب فرزند شوند و شرایط روحی‌شان به شدت به هم ریخته است. مدام گریه می‌کردند و از درمان‌های بی‌نتیجه خسته شده بودند. این وضعیت آنقدر برایم ناراحت‌کننده بود که بعد از صحبت با همسرم، تصمیم گرفتیم وقتی فرزندمان به دنیا آمد، او را در اختیار برادرم قرار دهیم تا مانند فرزند خود بزرگش کند؛ هم از خون خودمان باشد و هم آن‌ها از تنهایی دربیایند.» 

این زن در ادامه گفت: «جلسه‌ای خانوادگی گذاشتیم و موضوع را مطرح کردیم. برادرم و همسرش از خوشحالی اشک می‌ریختند، چون سال‌ها منتظر چنین فرصتی بودند، هیچ اعتراضی نکردند و حتی نگذاشتند موضوع به جایی برسد که برگه یا قراردادی بنویسیم. بین ما اعتماد کامل بود. قرار گذاشتیم که هر زمان دوست داشتیم، بتوانیم بچه را ببینیم و کنار او باشیم. فرزندم که متولد شد، او را به برادرم سپردیم. اوایل همه چیز خوب پیش می‌رفت و حتی خودشان از ما می‌خواستند به دیدن بچه برویم، اما هر چه کودک بزرگ‌تر شد، رفتار همسر برادرم تغییر کرد.» 

او گفت: «وقتی بچه حدود شش، هفت‌ساله شد، احساس کردیم همسر برادرم دیگر تمایلی به دیدار ما ندارد. کم‌کم تماس‌هایش را قطع کرد و بهانه می‌آورد. وابستگی شدیدی نسبت به کودک پیدا کرده بود و می‌ترسید ما او را از آن‌ها پس بگیریم. این نگرانی به قدری در او شدید شد که به جنون و بدرفتاری کشیده شد؛ حتی اجازه نمی‌داد برادرم درباره ما صحبت کند.» 

طبق گفته این زن، زمانی که کودک ۱۲ساله شد، مادر اصلی حقیقت ماجرا را برایش بیان کرد. او در این باره گفت: «وقتی به پسرم گفتم من مادرت هستم، همسر برادرم عصبی شد و فریاد زد. درگیری شدیدی داخل خانه اتفاق افتاد و برادرم نمی‌توانست او را کنترل کند. از همان زمان رفتارهای تند و خشن او نسبت به کودک شروع شد. او از روی ترس و وابستگی، بچه را کتک می‌زد و تهدید می‌کرد که اگر من را ببیند، جانش به خطر می‌افتد.» 

این زن گفت: «چند ماه بعد متوجه شدیم که کودک به شدت افسرده، مضطرب و گوشه‌گیر شده است. او حتی در مدرسه هم با کسی صحبت نمی‌کرد. معلم موضوع را با برادرم در میان گذاشت و پیشنهاد کرد به مشاور مراجعه کنند.

در جلسات مشاوره، بچه حقیقت را گفت و مشخص شد مادرخوانده‌اش مدت‌هاست او را تهدید و زندانی می‌کند تا با ما ارتباط نگیرد.» پس از اطلاع از موضوع، زن جوان به همراه همسرش و با استناد به نظریه مشاور، از همسر برادرش به اتهام کودک آزاری شکایت کرد. 

فرزندخواندگی باید با آگاهی و پشتوانه قانونی همراه باشد

مشاور کلانتری ۱۴۲ کن درباره این پرونده می‌گوید: «این پرونده نشان می‌دهد که حتی تصمیماتی که از دل محبت و خیرخواهی گرفته می‌شوند، در صورت نبود آگاهی روانی و قانونی، می‌توانند به بحرانی جدی تبدیل شوند. در موضوع فرزندخواندگی حتی اگر میان اعضای خانواده باشد، رعایت اصول حقوقی و روانشناختی یک ضرورت است، نه یک گزینه اختیاری.

اولین موضوع مهم این است که فرزندخواندگی نمی‌تواند فقط براساس اعتماد و روابط خانوادگی پیش برود؛ زیرا هر کودکی، حتی اگر از بستگان درجه یک باشد، نیازمند یک ساختار شفاف در مورد سرپرستی، حق ملاقات و نحوه تصمیم‌گیری است. بدون این ساختار، احتمال سوءبرداشت، سوءظن و بروز رفتارهای هیجانی بسیار بالا می‌رود.» 

این مشاور در ادامه می‌گوید: «والدینی که قصد پذیرش فرزند را دارند باید از نظر روحی و روانی آماده باشند. در این پرونده، همسر برادر از ابتدا دچار نوعی آسیب روحی ناشی از ناتوانی در فرزندآوری بوده، بدون آنکه برای درمان یا مشاوره اقدام کند. همین آسیب پنهان، بعدها به شکل رفتارهای پرخاشگرانه نسبت به کودک بروز پیدا کرد. در چنین شرایطی، مشاوره پیش از واگذاری کودک می‌توانست این وضعیت را پیش‌بینی و از آن جلوگیری کند.

باید در نظر داشت که وابستگی افراطی به کودک می‌تواند ریشه در ترس‌های درمان نشده و احساس ناامنی شدید داشته باشد. وقتی فرد تصور می‌کند ممکن است تنها منبع آرامش خود را از دست بدهد، ممکن است دست به رفتارهایی بزند که حتی از نظر خودش منطقی و قابل قبول است، اما در حقیقت مصداق آسیب‌زایی برای کودک است.» 

او می‌گوید: «اگرچه برادر این زن نیت خوبی داشته و می‌خواسته همسرش را آرام کند، اما ناتوانی او در مدیریت بحران و بی‌تفاوتی نسبت به علایم هشداردهنده، باعث شد دامنه آسیب گسترده‌تر شود. نقش والدین در چنین شرایطی صرفا محبت نیست؛ بلکه نظارت، مسوولیت‌پذیری و مداخله به موقع نیز بخشی از وظیفه سرپرست است. کودکی که در چنین محیطی بزرگ می‌شود، به تدریج دچار دوگانگی هویت و سردرگمی در روابط می‌شود. او نمی‌داند به چه کسی اعتماد کند و از چه کسی باید بترسد. همین تضاد، منجر به اضطراب دایمی و کاهش اعتمادبه‌نفس در او می‌شود.» 

مشاور کلانتری ۱۴۲ کن می‌گوید: «یکی از مهم‌ترین نکاتی که در این پرونده مشاهده می‌شود، انکار واقعیت توسط مادرخوانده است. او با جلوگیری از دیدار کودک با مادر اصلی، تلاش کرده یک واقعیت اجتماعی را پنهان کند. این نوع پنهانکاری، نه‌تنها اثر روانی شدیدی بر کودک دارد، بلکه می‌تواند او را نسبت به روابط خانوادگی بی‌اعتماد کند. نباید فراموش کرد که اگر واقعیت‌ها در زمان مناسب و با حمایت روانی گفته شوند، کودک می‌تواند با آن کنار بیاید؛ اما وقتی واقعیت به شکل ناگهانی و تحت فشار احساسی بیان می‌شود، تبدیل به یک شوک روانی می‌شود که تبعات جدی دارد.» 

او همچنین می‌گوید: «خانواده‌ها باید بدانند که حتی در نزدیک‌ترین روابط نیز قانون و مشاوره باید در کنار محبت قرار گیرد. واگذاری فرزند بدون ثبت قانونی و مشاوره، به معنای بی‌دفاع‌کردن کودک در برابر هرگونه تنش احتمالی است. برای پیشگیری از تکرار چنین مواردی، ضروری است که مراکز مشاوره و اورژانس اجتماعی در موضوعات خانوادگی حضور پررنگ‌تری داشته باشند و به خانواده‌ها یادآوری کنند که مشورت با متخصص، نشانه ضعف نیست؛ بلکه یک ضرورت تربیتی است.

در نهایت این پرونده نشان می‌دهد که فرزندخواندگی تنها یک اقدام عاطفی نیست؛ بلکه تصمیمی است که باید با آگاهی، آمادگی روانی و پشتوانه قانونی همراه باشد. سلامت روان و امنیت کودکان خط قرمزی است که حتی نزدیک‌ترین افراد نیز نباید از آن عبور کنند.» 

کودک‌آزاری نشان‌دهنده مشکلات عمیق در ساختار خانواده و جامعه است

کودک‌آزاری که به صورت جسمی، روانی، جنسی یا غفلت از کودک ظاهر می‌شود، نشانه‌ای از مشکلات عمیق در فرد آزاردهنده و همچنین در ساختارهای خانواده و جامعه است. افرادی که مرتکب کودک‌آزاری می‌شوند ممکن است دچار اختلال شخصیت (مانند اختلال ضد اجتماعی یا مرزی)، افسردگی یا اضطراب کنترل نشده، عصبانیت مزمن یا پرخاشگری کنترل نشده و سابقه کودک‌آزاری در دوران کودکی خودشان (چرخه تکرار خشونت) باشند.

فشارهای کاری، بیکاری، مشکلات زناشویی، تنهایی یا نداشتن حمایت اجتماعی می‌توانند استرس‌هایی ایجاد کنند که زمینه‌ساز بروز رفتارهای آزاردهنده با کودکان شوند. همچنین در جوامعی که نظارت کافی از طرف نهادهای اجتماعی، مدرسه یا مراکز حمایت از کودک وجود ندارد، احتمال ادامه‌دار شدن یا پنهان ماندن کودک‌آزاری بیشتر است. 

اگر شک دارید کودکی در خطر است سکوت نکنید و با پلیس یا اورژانس اجتماعی تماس بگیرید.

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان