یادداشت مشترک محمد مهاجری - محمد قوچانی
اگر دعوت از جمهوری اسلامی ایران برای حضور در اجلاس شرمالشیخ برای حل مسألۀ فلسطین جدی باشد، باید گفت ایران نباید این فرصت تاریخی را از دست دهد.
مسلم است که مقصود حضور ایران در فرایندی که ولو به صورت غیرمستقیم موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد، نیست. اسرائیل یک دولت بیملت و حکومت تروریستی و نژادپرست است که نهتنها ملت-دولت نیست؛ بلکه چون بر اساس دین-نژاد یهود بنا شده است، با اقتضائات یک دولت مدرن بیگانه است و گرچه با مصوبه سازمان ملل متحد بنا شده است، اما ماهیتی پارادوکسیکال در حقوق بینالملل دارد که مشروعیت خود را نه از قاعده تاسیس در اندیشه سیاسی جدید که از هولوکاستی میگیرد که فلسطینیها هیچ نقشی در آن نداشتند، اما قربانی گونهای دیگر از ژنوساید و نسلکشی شدهاند.
با وجود این، فارغ از تحلیل ماجرای ۷ اکتبر اکنون جهان در شرایطی است که از این نسلکشی صهیونیستی میتواند علیه اسرائیل و به سود فلسطین بهره ببرد.
پیوستن اروپا به کارزار تاسیس دولت ملی فلسطین، حمایت ۱۵۰ کشور از تاسیس این دولت و محکومیت گسترده اسرائیل اکنون جز تلآویو و واشنگتن مخالفی ندارد و حتی به صورت نمادین هم قرار نگرفتن ایران در صف مدافعان تشکیل دولت مستقل فلسطین نه به مصلحت است و نه واقعیت دارد.
جمهوری اسلامی ایران میتواند با تحفظ کامل به لحاظ حفظ راهبرد خویش از این فرصت برای محکومیت اسرائیل در یک فرآیند حقوقی بهره ببرد؛ بدون آنکه مقاومت فلسطین بهعنوان یک جنبش استقلالطلب را تضعیف کند، بلکه در تداوم راهبرد هوشمندانه حماس که بهانه را از ترامپ خودشیفته گرفته نتانیاهو را در کنج تاریخ قرار داده است، باید آن را به کارزاری علیه اسرائیل بدل کند.
این حضور با راهبرد مذاکره غیرمستقیم ایران که قرار بود در قالب 1+5 در نیویورک با استیو ویتکاف در حضور شرق و غرب گفتوگو کند هم تضاد ندارد؛ بلکه حتی فراتر از آن، به معنای پیوند منافع ملی ایران و منافع منطقه و منافع جهان است و موجب تقویت روابط ما با اعراب بهخصوص مصر و عربستان میشود که ظاهرا در کنار ترکیه دوستان تازه ما در برابر اسرائیل هستند و بههیچوجه خواستار تضعیف بیشتر ایران نیستند.
فرض کنید بخواهیم به شیوه سعید جلیلی در این اجلاس بیانیه بخوانیم یا با استفاده از حق تحفظ درباره بیانیه احتمالی پایانی موضعگیری کنیم؛ باز هم از حذف خود به دست خود بهتر است.
ما میدانیم که پیام اخیر اسرائیل به پوتین محصول وفاق ملی، بازدارندگی موشکی و ترکیب میدان و دیپلماسی ایران است. برای حفظ این سرمایه اجتماعی نباید هیچ صحنهای را ترک کنیم تا ملت ایران بداند همان طور که دبیر شورایعالی امنیت ملی اخیرا در جمعی از روزنامهنگاران گفتهاند، حاکمیت از هیچ فرصتی برای جلوگیری از جنگ غفلت نمیکند، گرچه ایران از جنگ هم نمیهراسد.
تشکیل دولت ملی فلسطین بدون دخالت خارجی یا احیای استعمار نوین مانند بازگشت به عصر قیمومَت و فرمانداری امثال تونی بلر رمز فروپاشی سیاسی اسرائیل است. باید بدون به رسمیت شناختن اسرائیل از بنای یک دموکراسی عرفی و حکومت ملی و مدنی در قدس با مشارکت همه مسلمانان و مسیحیان و حتی یهودیان در سرزمین تاریخی فلسطین با حکومتی تکنوکرات دفاع کرد.
ایران حتی در دوره پهلوی به هنگام تشکیل اسرائیل با تجزیه فلسطین در سازمان ملل مخالفت کرد و پیشنهاد تشکیل یک کنفدراسیون یهودی-عربی را داد. در واقع، آنچه بیش از سلاح اسرائیل را مستحیل میکند، دموکراسی بر اساس حقوق شهروندی است.
اگر در درون این رژیم این امکان وجود ندارد، میتوان در دیگر سرزمینهای فلسطینی بر آن سایهای افکند و برای دولت یهود یک بدیل دموکراتیک ساخت و با مشارکت بینالمللی اسرائیل را خلع سلاح کرد. سلاح اصلی اسرائیل مظلومنمایی است که دیگر حتی در اروپا هم خریداری ندارد.
اگر مقاومت مسلحانه حق ملتها برای استقلال است، دولتها میتوانند در حقوق و نظام بینالملل سنگری برای تقویت این نهضت بسازند. این تضعیف مقاومت نیست، تقویت آن است.
با این راهبرد و ابتکار در نهضت مقاومت بدون ذرهای خدشه در جنبش استقلالطلبی فلسطین میتوان یکی از بهانه پرونده هستهای ایران بلکه مهمترین آن را از بین برد.
ایرانهراسی موجود محصول ادعای اسرائیل است که توان هستهای ایران را خطری برای موجودیت خود میداند که بر اساس موضع رسمی ملت و دولت ایران بیاساس است و حتی رهبری ایران بهصراحت با ساخت سلاح هستهای ازیکسو و به دریا ریختن یهودیان از سوی دیگر، مخالفت کردهاند و راهحل نهایی را رفراندوم دانستهاند. چرا این بهانه را در شرمالشیخ از روی میز برنداریم؟ آقای رئیسجمهور اگر نیویورک از کف رفت، شرمالشیخ را دریابید.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر