نیسان «کلعباس»، حوالی ساعت چهار و چهل دقیقه سر چهار کوچه ایستاده است. کارگران یکی پس از دیگری از کوچه پس کوچههای آبادی به سمت سرویس سرازیر میشوند تا راهی زمینهای کشاورزی شوند.
به گزارش اطلاعات، هوا گرگ و میش است، هنوز انوار طلایی خورشید بر پوسته زمینهای آبادی نتابیده که کلعباس از روستا خارج میشود.
۱۶نفر پشت نیسان آبی جا گرفته اند، نیسانهای بعدی هم از دل سیاه جاده پیدا میشوند، هر روز این وقت صبح، از روستاهای جنوب شرق استان فارس زنان برای لقمهای نان جانشان را به کف دست میگیرند تا از دل باغات انار، لیمو، زیتون و یا مزارع گوجه و بادمجان که سه ساعت با روستاهایشان فاصله دارد، توشه بردارند.
این زنان، هر روز از جادههایی تردد میکنند که استاندارد نیست و بارها خبر واژگونی خودرو رسانهای شده است. به قول خودشان «جانشان کف دستشان است.»
«صغری» که «ننه حسین» صدایش میکنند، یکی از همین کارگران فصلی در جنوب شرق استان فارس است. ۵۴ساله است. زنی میانسال که همه سالهای زندگیش را با دو دو تا چهارتا کردن چندغاز درآمدش گذرانده است.
«ننه حسین» که رد آفتاب سوختگی روی گونههای استخوانی و گردنش خودنمایی میکند میگوید؛ «در فصل کار هر روز باید در گرمای ۴۰ تا ۵۰ درجه بسوزیم تا لقمه نانی به دست آوریم.»
آنان در تابستان جنوب که نه سایبانی برای در امان ماندن از تیغ تیز آفتاب و نه حتی آب خنکی که لبهای خشکیدهشان راتر کنند، باید در زیر تش بادهای جنوب جان بکنند.
این زنان، زمستانها هم طعمه تازیانههای سرمایند، تا آنجا که دستان زمخت و کرخت شدهشان از برودت هوا، رنج سالهای کارگریشان را در مزارع فریاد میکشد.
ننه حسین میگوید: «چه کنیم، مجبوریم. همانگونه که بقیه زنان بیسرپرست و یا بدسرپرست، مجبورند.»
کارشان تعطیل و غیرتعطیل ندارد، هر روزی که بروند، روزی دارند وگرنه هیچ. نه بیمه دارند و نه عایدی. آنان از اینهمه کار مضاعف فقط انواع دردهای جسمی سهمشان شده و اندوه سالهای رفته از دست زندگانیشان.
در صنف زنان کارگر فصلی، پیر و جوان معنایی ندارد. همه سنی در این دسته حضور دارند، از دختر ۱۹ساله تا پیرزن ۷۵سالهای که کتف و کولش در این راه خمیده است.
به گواه آمارهای سازمان بهزیستی فارس، ۱۴ هزار و ۴۲۴ زن سرپرست خانواده تحت حمایت بهزیستی این استان هستند که همسرانشان از کار افتاده، فوت و یا طلاق گرفته اند.
عواملی که به گفته محمدرضا هوشیار مدیر کل بهزیستی استان فارس، بیشترین عوامل تاثیرگذار در این حوزه است. البته این آمار معطوف به سازمان بهزیستی است و در سنوات گذشته زنان بیسرپرست و یا بد سرپرست زیادی نیز تحت پوشش کمیته امداد فارس بوده و یا هستند.
با اینحال، عبدالله هاشمی روانشناس و مشاور خانواده؛ کار مضاعف زنان در مزارع و مشاغل سخت در درازمدت را باعث شکستگی و تحلیل رفتن جسمشان میداند که ساختار عاطفی آنان را در نظام خانواده متزلزل و همچنین سایه محبتشان از فرزندانشان دریغ و نهایتاً کانون گرم خانواده، در سایه خستگی وعدم امنیت آنان در رابطه با همسرانشان از بین میرود.
به گفته وی؛ فقدان حمایتگری اقتصادی و بیتوجهی به وضعیت اقتصادی و روحی زنان، موجب رها شدگی آنان شده و آسیبهای جبران ناپذیری به روان آنان وارد میکند.
هاشمی میگوید: فعالیت زنان در مزارع ظرافت زنانگی آنان را مخدوش و ضمن بروز درد در جسم و روحشان، چالشهای روحی و روانی خود را به بقیه اعضای خانواده و زیر مجموعه خود انتقال میدهند، چرا که دیگر در هیچ حوزهای امنیت روان ندارند، زیرا فعالیت طاقت فرسای روزمره، آنان را آرام آرام درگیر کرده بطوریکه گاهاً نه حوصله تحمل خود و نه اطرافیانش دارند.
تعاملات ناسالم در حوزه کار از دیگر مواردیست که این روانشناس به آن اشاره میکند و میافزاید: در این میان آسیبهای روانی زیادی از قبیل وابستگی، سو استفاده قرار گرفتن و یا حتی آزار و اذیت جنسی در انتظار این افراد است که ضربههای بسیار مهلکی به آنان وارد کرده و حوزه امنیت و سلامت زنان کارگر فصلی را با چالش جدی مواجه میکند.
البته، حضور ناکافی زنان در کانون خانواده، بُعد تربیتی فرزندان را هم دچار آسیب کرده و منجر به بروز آسیبهای اجتماعی بیشمار میشود.
زنان کارگر فصلی در جامعه مرد سالار همواره از نبود امنیت شغلی بیشتری رنج میبرند؛ این زنان به دلیل محدودیتهای اجتماعی در جوامع سنتی مجبور به فعالیتهای یدی در مزارعی میشوند که نه تنها فعالیتشان از مردان کمتر نیست بلکه کاهی از حجم کار آنان نیز به مراتب بالاتر و برابری دستمزد ندارند.
در قانون کار ایران تنها در بند ۶۸ به کارگران فصلی اشاره شده است. در این بند عنوان شده که مرخصی کارگران فصلی بر اساس ماههایی که در سال در آن مشغول به کارند محاسبه میشود. بر این اساس حقوق این کارگران تنها در صورت انعقاد قرارداد کار و در فصولی که مشغول به کارند و در حدود قانون کار و قرارداد منعقده میان کارفرما و کارگر تأمین میشود، اما کدام زن کشاورز در جوامع روستایی کشورمان را میشناسید که دارای یک برگ قرارداد باشد!؟
شوربختانه اغلب زنان کارگر فصلی بدون امضا، بیهیچ قرارداد ثبتشدهای و با رد و بدل شدن چند کلمه بهعنوان توافق در زمینهای کشاورزی مشغول به کار میشوند.
در همین حال مدیر کل تامین اجتماعی فارس در گفت و گو با «اطلاعات آنلاین» بر لزوم پوشش بیمهای بانوان فارس و ضرورت حمایت از زنان شاغل فصلی تاکید میکند و میگوید: در حال حاضر در استان فارس حدود ۲۰۰ هزار بانوی شاغل در کارگاهها (بیمه اجباری) و به صورت بیمههای اختیاری و صاحبان حرفه و مشاغل آزاد و دانشجوئی بعنوان بیمه شده اصلی تحت پوشش صندوق تأمین اجتماعی قرار دارند که طبق قانون سازمان، از مزایا بهرهمند هستند.
ایرج نادری بیان میکند: با توجه به اینکه زنان کارگر فصلی معمولا در حاشیه شهرها، شهرستانها و روستاها در باغها و مزارع اشتغال دارند، معمولاً توافقاتی که میان کارفرما و شخص حقیقی صورت میگیرد به نفع آنان نیست و صاحبان کار و اشخاص حقیقی روزانه از زحمات آنان بهرهمند و در پایان روزمزد آنها پرداخت میکنند.
وی میافزاید: متاسفانه زنان کارگر فصلی مورد حمایتهای بیمهای قرار ندارند و در میان توافقات کارفرما و پیمانکار، بیمه نمودن جایگاهی ندارد.
به عقیده کارشناسان؛ ایجاد انجمن صنفی بانوان کارگر فصلی و تدوین مصوبه حمایتی مجلس میتواند راهگشای این قشر باشد. در این طرح، پیشنهاد میشود با توجه به اینکه این کارگران کارفرمای واحدی ندارند منبع تامین سهم کارفرما مشخص تا کارگران فصلی هم بتوانند از بیمه و درمان و آینده نگری بهرهمند شوند. (سهم کارفرما ۲۰ درصد و سهم کارگر ۷ درصد)
اما در حال حاضر، بهدلیل نبود ساختار شناسایی رسمی برای این قشر، اطلاعاتی دقیقی در دسترس نمیباشد.