دکتر امید قبادی، از پیشگامان اهدای عضو در ایران، در برنامه «اکنون» با سروش صحت، به بیان خاطرات تلخ و شیرین مسیر رضایتگیری پرداخت.
به گزارش عصرخبر، دکتر امید قبادی، از پیشگامان اهدای عضو در ایران، در گفتوگو با سروش صحت در برنامه «اکنون» از خاطرات تلخ و درخشانش در مسیر رضایتگیری خانوادهها گفت؛ از روزهایی که با ناآگاهی مردم کتک میخوردند تا امروز که هزاران نفر با نفس، قلب و زندگی تازه به حیات برگشتهاند.
قلب در ادبیات فارسی نماد عشق و احساس است، اما دکتر امید قبادی یادآور شد که «تمام تصمیمها و ادراکهای ما از مغز میآیند.» او با لبخند گفت: «شاید سعدی و حافظ نمیدانستند قلب فقط یک عضله است، اما آنچه از عشق گفتند، امروز در جان بیماران پیوندی معنا پیدا کرده است.»
او بیماران نیازمند پیوند را چنین توصیف کرد:«کسی که منتظر پیوند است، میداند شاید هرگز نوبتش نرسد. او قبل از عمل وصیت میکند، کارهایش را راست و ریس میکند. اما وقتی پیوند میشود، زندگی را با تمام سلولهایش درک میکند؛ چون به معنای واقعی کلمه دوباره متولد شده است.»
قبادی با خواندن بخشی از شعر سهراب سپهری گفت:« زندگی درک همین اکنون است...
آنها که پیوند میشوند، قدر هر نفس را میدانند، چون طعمِ نفس کشیدن را با رنج چشیدهاند.»
او از خاطره مادری گفت که بعد از بازگشت پسرش از بیمارستان، هر چند ساعت یک بار بالای سرش میرفت تا مطمئن شود نفس میکشد:« سالها بود فقط صدای دستگاه اکسیژن را شنیده بود. آن شب سکوت، برایش ترسناکتر از هر صدایی بود.»
برای توضیح دشواری نفس کشیدن بیماران ریوی، او مثال جالبی زد:« اگر میخواهید بفهمید یک بیمار ریوی چه میکشد، ۵۰ پله را بدوید بالا، بعد یک خودکار بیک را وسطش خالی کنید و بگویند از این نفس بکش. آن وقت میفهمید نفس یعنی چه.»
به گفته او، بیماران وقتی برگه رضایتنامه پیوند را امضا میکنند، میدانند بیش از نیمی از آنها ممکن است از اتاق عمل بیرون نیایند، اما با آرامش امضا میکنند و میگویند:« اگر ده درصد هم شانس داشته باشم مثل شما نفس بکشم، امضا میکنم.»
قبادی افزود: «آنها بعد از پیوند قدر دیدن، راه رفتن و نفس کشیدن را میدانند. ما که سالمیم، یادمان میرود چقدر این نعمات بزرگاند.»
او سپس درباره راههای دریافت کارت اهدای عضو گفت:« کافی است عدد ۷ را به ۳۴۳۲ بفرستید تا کارت دیجیتال اهدای عضو برایتان صادر شود. یا هنگام دریافت گواهینامه، گزینه “اهداکننده عضو” را انتخاب کنید تا قلب قرمز کوچکی روی کارتتان نقش ببندد.»
در بخش دیگری از گفتوگو، دکتر قبادی از نخستین تجربه رضایتگیری خود گفت:« اولین بار کتک خوردم! مردم نمیدانستند مرگ مغزی چیست، فکر میکردند بیمار زنده است. حتی درها را قفل میکردند که خانوادهها ما را نزنند.»
او با لبخندی تلخ ادامه داد:« اما در دومین رضایتگیری، مادری از من پرسید اگر جای من بودی رضایت میدادی؟ من نمیدانستم چه بگویم. زیر باران چند ساعت گریه کردم تا جوابم را پیدا کردم. بعد برگشتم و گفتم بله، رضایت میدادم. از همان روز فهمیدم که باید تمام جانم را برای این کار بگذارم.»
قبادی با اشاره به گستردگی شبکه اهدای عضو گفت:« برای هر اهدا، حدود ۸۰ نفر از پرسنل نظام سلامت درگیر میشوند و برای هر پیوند، نزدیک به ۱۰۰ نفر. یعنی اگر یک اهداکننده چهار عضو اهدا کند، حدود ۵۰۰ نفر درگیر نجات جان چهار انسان میشوند.»
در ادامه، او از داستانی عجیب گفت:« دختری در ارومیه به نام مریم، مرگ مغزی شد. چند ماه قبل از آن، برای عروسکش نام “ستایش” را انتخاب کرده بود. بعد، قلب مریم به دختری در خرمآباد پیوند خورد — دختری به نام ستایش. انگار سرنوشت این دو با یک قلب به هم گره خورده بود.»
در پایان گفتوگو، نام عسل بدیعی هم به میان آمد. دکتر قبادی با احترام گفت:« فیلم “بودن یا نبودن” با بازی درخشان عسل بدیعی، نقطه عطف آگاهی مردم درباره اهدای عضو بود. عسل خودش هم اهداکننده عضو شد و شش نفر امروز با اعضای او زندگی میکنند. نغمهای که هیچگاه خاموش نمیشود.»
سروش صحت نیز در پایان تاکید کرد:« اگر دوست دارید اهداکننده عضو باشید، کافی است عدد ۷ را به ۳۴۳۲ پیامک کنید. با این کار شاید روزی نبودنتان به ماندنِ دیگری معنا دهد.»