عصر ایران ؛ احسان محمدی - بعضی از دخترها و پسرهای جوانی که مهاجرت کردهاند، در توییتر ویدیوهایی از خودشان منتشر میکنند که در آن از سختی زندگی در خارج از کشور میگویند، اینکه مخارج بالاست و باید بیش از حد کار کنند، اینکه فکر نمیکردند اینقدر زندگی اینجا سخت باشد، اینکه بقیه حواسشان باشد گول «رویافروشان» را نخورند، اینکه دلتنگ شدهاند و ... بیشتر واکنشهای زیر این ویدیوها از طرف ایرانیان داخل کشور است، با این مضمون مشترک: «اگه بده، برگرد ایران»!
همیشه هم بین دو طرف بحث است و به هیچ نتیجهای نمیرسند. اما بحث «مهاجرت بکنیم یا نکنیم؟» هنوز پابرجاست. هنوز کلاسهای زبان پر از جوانها و نوجوانهایی است که دارند تقلا میکنند زبان یاد بگیرند تا مهاجرت کنند. دفتر وکلا و مشاوران مهاجرت خیلی شلوغ است و پدرها و مادرهایی حتی با درآمد متوسط جان میکنند که: «خودمون که اینجا زندگی نکردیم، بچهمون رو بفرستیم آنور حداقل!»
با نصیحت نمیشود کسی را از تصمیم بزرگی مثل مهاجرت منصرف کرد. شبکههای اجتماعی پر است از ویدیوهای جذاب در مورد مهاجرت، در مورد پسرها و دخترهای آزاد و خوشحالی که در آن سوی دنیا در جشن فارغالتحصیلی کلاههایشان را به هوا پرتاب میکنند، مهمانی گرفتهاند یا کولهبر دوش در حال سفر و تفریحاند.
تقلا برای متقاعد کردن جوانترها که این ویدیوها همهی واقعیت نیست، مثل رنج آبیاری کردن گلهای کاغذی است که نه رشد میکنند و نه عطر و بو دارند. رویا بر واقعیت غلبه کرده، مغز آدم هم معمولاً اینطور تکامل پیدا کرده که برود به سمت رویای شیرین و دروغ خوشمزه را از راست تلخ بیشتر دوست داشته باشد.
این نوشتار در رد لذتها و فرصتهای مهاجرت نیست؛، هیچ جوانی هم به واسطه خواندن این چند جمله تصمیمش عوض نمیشود. اما اگر مهاجرت کردید لطفاً از آنسوی مرزها دو کار نکنید:
۱- با سرکوفت زدن، مردمی که به هر دلیلی نرفتهاند را سرزنش نکنید.۲- رویا نفروشید. واقعیتها را بگویید، هم از خوشیها و هم از سختیها.