۱۲ مهر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۹۹۹۰۴
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۰ - ۱۲-۰۷-۱۴۰۴
کد ۱۰۹۹۹۰۴
انتشار: ۰۸:۳۰ - ۱۲-۰۷-۱۴۰۴

سواد هیجانی چیست ؟

سواد هیجانی چیست ؟
سواد هیجانی یعنی توانایی شناخت، درک، ابراز و مدیریت احساسات. این مهارت شامل شناخت احساسات خود، فهمیدن اینکه چرا چنین احساسی داریم، بیان درست آن و همچنین درک و توجه به احساسات دیگران است.
خاطره اکبری روانشناس و کارشناس سلامت تاکید میکند سواد هیجانی پلی است میان عقل و احساس؛ پلی که بدون آن نمی‌توان به زندگی متعادل و رضایت‌بخش رسید.
 
سواد هیجانی یا همان توانایی درک و مدیریت احساسات، یکی از مهم‌ترین مهارت‌های زندگی در دنیای امروز است.
 
وقتی درباره سواد صحبت می‌کنیم، معمولاً ذهن ما به سمت خواندن و نوشتن می‌رود.
 
اما واقعیت این است که ما به نوع دیگری از سواد نیز نیاز داریم؛ سوادی که به ما کمک کند احساسات خود را بشناسیم، بیان کنیم و با احساسات دیگران ارتباط برقرار کنیم. این مهارت همان چیزی است که به آن سواد هیجانی گفته می‌شود.
 
در جهانی پر از تغییرات سریع، فشارهای شغلی، مشکلات خانوادگی و روابط پیچیده، تنها دانستن علم و مهارت‌های فنی کافی نیست. اگر کسی نتواند احساساتش را کنترل کند، در برابر خشم و استرس آسیب‌پذیر می‌شود و روابطش به خطر می‌افتد. از سوی دیگر، فردی که سواد هیجانی بالایی دارد، می‌تواند آرام‌تر زندگی کند، روابطی سالم‌تر بسازد و حتی در شغلش موفق‌تر باشد. در این مقاله به شکل جامع درباره سواد هیجانی، اهمیت آن، راه‌های پرورش آن و نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی صحبت می‌کنیم.

تعریف سواد هیجانی

سواد هیجانی یعنی توانایی شناخت، درک، ابراز و مدیریت احساسات. این مهارت شامل شناخت احساسات خود، فهمیدن اینکه چرا چنین احساسی داریم، بیان درست آن و همچنین درک و توجه به احساسات دیگران است. سواد هیجانی کمک می‌کند تا احساسات به جای آنکه ما را کنترل کنند، توسط ما مدیریت شوند.
 
کلود اشتاینر، روان‌شناس مشهور، سواد هیجانی را «توانایی درک احساسات به اندازه‌ای که بتوانیم آن‌ها را به‌خوبی مدیریت کنیم، تعارض‌ها را به شکل غیرخشونت‌آمیز حل کنیم و زندگی آگاهانه‌تری داشته باشیم» تعریف کرده است.
این تعریف نشان می‌دهد که سواد هیجانی فقط دانشی فردی نیست بلکه مهارتی اجتماعی و جمعی است که به جامعه‌ای سالم‌تر و انسانی‌تر کمک می‌کند.
 
به زبان ساده، سواد هیجانی همان توانایی خواندن و نوشتن در زبان احساسات است. درست مثل یادگیری الفبا، اگر ما احساسات را نشناسیم، نمی‌توانیم آن‌ها را درست بیان کنیم و به همین دلیل دچار سوءتفاهم و مشکلات ارتباطی می‌شویم.
هرچند اصطلاح «سواد هیجانی» در دهه‌های اخیر مطرح شده، اما توجه به نقش احساسات در زندگی انسان سابقه‌ای طولانی دارد.
 
در فلسفه‌ی یونان باستان، ارسطو درباره اهمیت تعادل میان عقل و احساس سخن گفته است. او معتقد بود انسانی که بتواند هیجانات خود را متعادل کند، انسانی خردمند است.
 
در روان‌شناسی قرن بیستم، فروید بر نقش احساسات ناخودآگاه در رفتار انسان تأکید داشت و نشان داد که بسیاری از تصمیم‌های ما تحت تأثیر هیجانات پنهان است. کارل راجرز، روان‌شناس انسان‌گرا، اهمیت همدلی و پذیرش احساسات را در روابط انسانی برجسته کرد.
 
در دهه ۱۹۹۰، پیتر سالوی و جان مایر مفهوم «هوش هیجانی» را معرفی کردند. آن‌ها توضیح دادند که انسان‌ها علاوه بر هوش شناختی، نوع دیگری از هوش دارند که مربوط به درک و مدیریت احساسات است. چند سال بعد، دانیل گلمن این مفهوم را به‌صورت گسترده در کتاب‌هایش مطرح کرد و نشان داد که هوش هیجانی حتی بیشتر از ضریب هوشی در موفقیت افراد نقش دارد.
 
کلود اشتاینر در همین دوران اصطلاح «سواد هیجانی» را وارد ادبیات روان‌شناسی کرد و آن را به شکلی ساده‌تر و کاربردی‌تر توضیح داد. او معتقد بود همه‌ی انسان‌ها می‌توانند این مهارت را بیاموزند و زندگی خود را غنی‌تر کنند.

مؤلفه‌های اصلی سواد هیجانی چیست ؟

سواد هیجانی مجموعه‌ای از چند مهارت است که در کنار هم باعث می‌شوند فرد بتواند با احساسات خود و دیگران به شکلی سازنده برخورد کند.

مهم‌ترین مؤلفه‌های آن شامل موارد زیر است:

خودآگاهی نخستین گام در سواد هیجانی است.
 
فرد باید بتواند احساسات خود را بشناسد و نام آن‌ها را بداند. بسیاری از ما در مواقع عصبانیت یا ناراحتی نمی‌دانیم دقیقاً چه حسی داریم. خودآگاهی کمک می‌کند که احساسات مبهم را به شکل دقیق‌تری شناسایی کنیم.
 
خودتنظیمی یا همان مدیریت هیجان به ما می‌آموزد که چگونه واکنش‌های هیجانی خود را کنترل کنیم.
 
مثلاً وقتی عصبانی هستیم، به‌جای فریاد زدن یا رفتار تند، می‌توانیم چند نفس عمیق بکشیم و آرام‌تر تصمیم بگیریم.
 
همدلی یعنی توانایی درک احساسات دیگران. کسی که همدل است، می‌تواند خود را جای دیگران بگذارد و احساس آن‌ها را بفهمد. همدلی پایه و اساس روابط انسانی سالم است.
 
مهارت‌های اجتماعی بخش دیگری از سواد هیجانی هستند. این مهارت‌ها شامل توانایی گوش‌دادن فعال، بیان درست احساسات، مذاکره، همکاری و حل تعارض است.
 
انگیزش نیز در این میان نقش مهمی دارد. فردی که بتواند از احساسات خود به‌عنوان نیرویی برای رسیدن به اهداف استفاده کند، انگیزه‌ی بیشتری برای پیشرفت خواهد داشت.
 
مفهوم سواد هیجانی به‌شدت با نظریه هوش هیجانی پیوند دارد.
 
سالوی و مایر هوش هیجانی را توانایی شناخت، استفاده و مدیریت هیجان تعریف کردند. گلمن نشان داد که رهبران موفق معمولاً کسانی هستند که هوش هیجانی بالاتری دارند.
 
اما سواد هیجانی بیشتر بر کاربرد عملی این هوش تمرکز دارد.
 
یعنی فرد فقط به شناخت هیجان بسنده نمی‌کند بلکه آن را به‌درستی بیان و در زندگی روزمره استفاده می‌کند.
 
در کنار این، نظریه‌های دیگری هم وجود دارند.
 
نظریه یادگیری اجتماعی می‌گوید انسان‌ها بسیاری از رفتارهای هیجانی را از طریق مشاهده می‌آموزند.
 
نظریه دلبستگی نشان می‌دهد که پیوندهای عاطفی دوران کودکی نقش اساسی در شکل‌گیری سواد هیجانی دارند.

 اهمیت سواد هیجانی در زندگی

سواد هیجانی در آموزش، محیط کار، خانواده، سلامت و حتی جامعه نقشی اساسی دارد.
 
در مدارس، کودکانی که سواد هیجانی بالاتری دارند، بهتر می‌توانند با همسالان خود کنار بیایند، اضطراب کمتری تجربه می‌کنند و در نتیجه یادگیری بهتری دارند.
 
در محیط کار، مدیران و کارمندانی که این مهارت را دارند، ارتباط سالم‌تری برقرار می‌کنند، تعارض‌ها را مؤثرتر حل می‌کنند و بهره‌وری بالاتری دارند.
 
در خانواده، سواد هیجانی به والدین کمک می‌کند با فرزندان خود ارتباطی گرم‌تر و مؤثرتر برقرار کنند.
 
زوج‌هایی که احساساتشان را درست بیان می‌کنند، روابطی پایدارتر دارند.
 
از نظر سلامت روان، سواد هیجانی به کاهش اضطراب، افسردگی و استرس کمک می‌کند.
 
همچنین افراد با این مهارت، سبک زندگی سالم‌تری انتخاب می‌کنند و در نتیجه سلامت جسمی بهتری دارند.
 
در سطح جامعه، اگر افراد سواد هیجانی بیشتری داشته باشند، خشونت کاهش می‌یابد، همبستگی اجتماعی تقویت می‌شود و کیفیت زندگی بهبود پیدا می‌کند.

سواد هیجانی در برابر هوش هیجانی

گاهی این دو مفهوم با هم اشتباه گرفته می‌شوند.
 
هوش هیجانی بیشتر جنبه‌ی علمی و شناختی دارد و به توانایی پردازش هیجانات اشاره می‌کند.
 
اما سواد هیجانی جنبه‌ی کاربردی دارد و بیشتر به مهارت بیان و استفاده عملی از هیجانات مربوط است.
 
به بیان دیگر، کسی ممکن است هوش هیجانی داشته باشد ولی اگر سواد هیجانی نداشته باشد، نمی‌تواند این توانایی را در زندگی واقعی به کار بگیرد.

موانع رشد سواد هیجانی چیست ؟

با وجود اهمیت بالای این مهارت، موانعی نیز بر سر راه رشد آن وجود دارد.
 
در بسیاری از فرهنگ‌ها ابراز احساسات به‌ویژه برای مردان نوعی ضعف تلقی می‌شود.
 
این باور غلط باعث می‌شود افراد احساسات خود را سرکوب کنند.
 
از سوی دیگر، تفاوت‌های فرهنگی هم چالش‌برانگیز است.
 
در برخی فرهنگ‌ها ابراز آزادانه احساسات پذیرفته شده است اما در برخی دیگر نشانه‌ی بی‌ادبی محسوب می‌شود.
 
تجربه‌ی تروما و مشکلات روانی نیز می‌تواند مانع رشد سواد هیجانی شود. کسی که در کودکی آسیب دیده باشد، ممکن است از احساساتش فرار کند.
 
فقدان آموزش های اثر بخش آموزش در مدارس و خانواده‌ها یکی از دلایل اصلی پایین بودن سواد هیجانی در جوامع است.

راهبردهای پرورش سواد هیجانی چیست ؟

خبر خوب این است که سواد هیجانی مهارتی قابل یادگیری است. با آموزش و تمرین می‌توان آن را تقویت کرد.
 
مدارس می‌توانند برنامه‌های آموزش اجتماعی-هیجانی اجرا کنند تا کودکان از سنین پایین یاد بگیرند احساسات خود را بشناسند و بیان کنند.
 
والدین می‌توانند با گفت‌وگو درباره احساسات، به کودکان کمک کنند آن‌ها را نام‌گذاری کنند.
 
وقتی والدین الگوی خوبی باشند، فرزندان نیز رفتارهای سالم هیجانی را تقلید می‌کنند.
 
روش‌های درمانی مانند رفتاردرمانی شناختی به افراد کمک می‌کنند افکار و احساسات منفی را بشناسند و آن‌ها را تغییر دهند.
 
ذهن‌آگاهی و مدیتیشن هم ابزارهای قدرتمندی برای افزایش خودآگاهی هیجانی هستند.
 
نوشتن احساسات در دفترچه روزانه نیز روش ساده‌ای برای پرورش سواد هیجانی است.
 
فناوری می‌تواند هم فرصت باشد و هم تهدید. از یک سو، اپلیکیشن‌های موبایلی برای مدیتیشن، دوره‌های آنلاین آموزش هیجانی و مشاوره‌ی اینترنتی به رشد سواد هیجانی کمک می‌کنند.
 
از سوی دیگر، شبکه‌های اجتماعی گاهی باعث مقایسه‌های ناسالم، روابط سطحی و افزایش اضطراب می‌شوند. بنابراین لازم است استفاده‌ی هوشمندانه‌ای از رسانه‌ها داشته باشیم.
 
با جهانی‌شدن و افزایش ارتباطات میان‌فرهنگی، نیاز به سواد هیجانی بیشتر خواهد شد.
 
انسان‌ها برای حل بحران‌های جهانی مثل تغییرات اقلیمی یا مهاجرت، نیاز به همدلی و ارتباطی عمیق دارند.
 
هوش مصنوعی و روبات‌هایی که با احساسات انسان تعامل می‌کنند نیز چالشی تازه ایجاد می‌کنند.
 
انسان‌ها باید یاد بگیرند چگونه در این دنیای دیجیتال نیز سواد هیجانی خود را حفظ کنند.
 
احتمالاً در آینده آموزش رسمی سواد هیجانی بخشی جدانشدنی از مدارس و دانشگاه‌ها خواهد شد و حتی سیاست‌گذاران برای ساختن جامعه‌ای سالم‌تر روی آن سرمایه‌گذاری خواهند کرد.
 
سواد هیجانی یکی از ضروری‌ترین مهارت‌های قرن بیست‌ویکم است.
 
این مهارت نه‌تنها به فرد کمک می‌کند زندگی شخصی آرام‌تر و موفق‌تری داشته باشد، بلکه جامعه‌ای سالم‌تر و انسانی‌تر می‌سازد.
 
اگرچه موانعی مانند هنجارهای اجتماعی یا تروما وجود دارد، اما با آموزش، تمرین و آگاهی می‌توان این مهارت را در خود و دیگران پرورش داد.
 
خاطره اکبری روانشناس و کارشناس سلامت تاکید میکند سواد هیجانی پلی است میان عقل و احساس؛ پلی که بدون آن نمی‌توان به زندگی متعادل و رضایت‌بخش رسید.
 
منبع: میگنا
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان