برخی از فیلم های فوقالعاده دنیای سینما فقط یک بازیگر دارند. با وجود این، توانستهاند به یک شاهکار هنری تبدیل شده و ماندگار شوند. چه چیزی سبب شده این فیلم ها مخاطبان را جذب کنند؟
به گزارش گجت نیوز، معمولا هنگام انتخاب فیلم نیمنگاهی هم به بازیگران حاضر در آن داریم. برخی بازیگران آنچنان کارنامه درخشانی از خود بهجا گذاشتهاند که نمیتوان فیلم ضعیفی از آنها پیدا کرد. در اکثر مواقع نیز ترکیب چند بازیگر قوی میتواند به یک اثر فوقالعاده زیبا منجر شود. گرچه برخی فیلم ها مسیر کاملا متفاوتی را پیش میگیرند و تنها از یک بازیگر استفاده میکنند.
شاید در نگاه اول تصور کنید استفاده از یک بازیگر باعث میشود که با اثری کسلکننده و ضعیف مواجه شوید، اما اصلا اینگونه نیست. در ادامه شما را با شاهکارهایی آشنا خواهیم کرد که نهتنها توانستند با تنها یک بازیگر مخاطب را میخکوب کنند، بلکه در تاریخ سینما نیز ماندگار شدهاند.
همهچیز از دست رفته توانسته از ظرفیت یک بازیگر افسانهای بهنام رابرت ردفورد بهترین استفاده را بکند. داستان فیلم در مورد یک مرد میانسال است که با قایق خود در اقیانوس هند حرکت میکند. برخورد ناگهانی قایق با یک کانتینر باعث میشود که قایق آسیب دیده و جان شخصیت اصلی در خطر بیفتد.
در طول فیلم نیز شاهد تلاشهای شخصیت بینام داستان برای نجات یافتن از این شرایط و مشکلاتی هستیم که در مسیر پیش میآید. با وجود اینکه هیچ دیالوگی در این فیلم وجود ندارد و فقط از یک بازیگر استفاده شده است، اما مخاطبان از لحظه لحظه آن لذت بردهاند.
زندهبهگور داستان یک راننده کامیون آمریکایی را روایت میکند که در عراق حضور دارد. او و تعدادی از سربازان آمریکایی در یک کمین گرفتار میشوند. وقتی پل کانروی (با بازی رایان رینولدز) چشمان خود را باز میکند، میبیند که درون یک تابوت چوبی قرار دارد و زیر خاک دفن شده است.
بهعنوان یکی از بهترین فیلم های متکی به تنها یک بازیگر، زندهبهگور حتی از درون تابوت خارج نمیشود. شما در تمام مدت شاهد تلاش پل کانروی برای بقا هستید. آن هم در حالی که فقط یک فندک و یک گوشی برای ارتباط با محیط بیرون دارد.
گروگانگیران از او میخواهند با مقامات آمریکایی تماس بگیرد تا در ازای آزادی او مقداری پول دریافت کنند. هرچند مقامات آمریکا اعتقادی به توافق با تروریستها ندارند. در طول این مدت هم اکسیژن و هم باتری گوشی در حال تمام شدن است. عجیب اینکه رایان رینولدز با وجود عملکرد فوقالعاده در چنین فیلمی تصمیم گرفته بیشتر بهسوی بازی در بهترین فیلم های اکشن برود.
تام هنکس توانست در دوران حرفهای خود در فیلمهای فاخر زیادی بازی کند. در نتیجه چندان عجیب نیست توانسته باشد در یک فیلم بسیار زیبا با تنها یک بازیگر بهخوبی بدرخشد. البته در بخشهایی از فیلم بازیگران دیگر نیز حضور دارند؛ اما ۹۰ درصد فیلم وضعیت فردی بهنام چاک نولند را نشان میدهد.
داستان از آنجایی شروع میشود که یک کارمند شرکت FedEx در پروازی کاری بر فراز اقیانوس آرام است. هواپیما سقوط میکند و نولند بهعنوان تنها بازمانده در جزیرهای دور افتاده و بدون سکنه گرفتار میشود. او باید از ابزارهای اولیه برای زنده ماندن استفاده کند.
عملکرد تام هنکس در این فیلم آنقدر قوی است که حتی یک لحظه احساس نمیکنید باید بازیگران بیشتری در فیلم وجود داشته باشند. پایان فیلم نیز یکی از پایانهای نمادین تاریخ سینما محسوب میشود.
برخی ماه را در زمره بهترین فیلم های علمی تخیلی سینما قرار میدهند. هرچند بهنظر میرسد در سالهای آينده این فیلم به واقعیت بدل شود. چراکه شاهد انتشار گزارشهایی درباره ساخت راکتور اتمی ناسا در ماه و رقابت شدید برای منابع این کره بیجان هستیم.
در فیلم ماه سم راکول نقش یک مهندس را ایفا میکند که باید با کمک یک سیستم هوش مصنوعی بهنام گرتی روی استخراج منابع ماه کار کند. او سه سال است که در ماه حضور دارد و بهشدت دلتنگ زمین است. همین نیز باعث میشود که کمکم مشکلات عجیبی پیش بیاید و رازهای نگرانکنندهای آشکار شوند.
بازی فراموشنشدنی راکول سبب شد این فیلم با تنها یک بازیگر و بودجه محدود بتواند تاثیر خاصی روی مخاطبان بگذارد. البته در لیست بازیگران این فیلم نام کوین اسپیسی هم دیده میشود، اما فقط در حد صدای یک ربات حضور دارد.
مدس میکلسون را باید یکی از توانمندترین بازیگران تاریخ سینما دانست. کسی که با وجود استعداد فوقالعاده هنوز آنقدر شناخته شده نیست. در فیلم آرکتیک دیالوگ خاصی وجود ندارد و مدس میکلسون با حالت چشم یا تغییرات اندک صورت احساسات خود را منتقل میکند.
داستان در مورد مردی است که از سقوط هواپیما در قطب شمال جان سالم بهدر برده و باید خود را به نقطهای امن برساند. طبیعتا در این مسیر با چالشهای زیادی مواجه میشود و مجبور است تصمیمهای سختی بگیرد. فیلم آرکتیک از تنها یک بازیگر بهره میبرد؛ اما بهخوبی توانسته هیجان، استرس و حس تنهایی را به مخاطب منتقل کند.
معمولا فیلم های ساخته شده با تنها یک بازیگر در ژانر بقا هستند و سعی میکنند کمبود بازیگر را با تنوع لوکیشن و هیجان ناشی از تعامل با محیط جبران کنند. هرچند ماجرای لاک کاملا فرق دارد. داستان در مورد یک مهندس بریتانیایی بهنام ایوان لاک (با بازی تام هاردی) است. او درگیر بحرانهای بزرگی در زندگی حرفهای و شخصی خود شده و باید خود را از فروپاشی کامل نجات دهد.
کل فیلم لاک را در حال رانندگی و صحبت با تلفن نشان میدهد و دوربین از ماشین خارج نمیشود. با وجود این، تام هاردی بهخوبی توانسته با هنر بازیگری خود به خلق اثری فراموشنشدنی کمک کند.
در بهترین فیلم های ترسناک سینما معمولا شاهد حضور موجودات فراطبیعی هستیم. هرچند گاهی تنهایی انسان در یک محیط بیرحم و مرگبار میتواند حس ترس را بیشتر منتقل کند. داستان گرانش در مورد یک مهندس پزشکی فضایی بهنام رایان استون (با بازی ساندره بولاک) است که در کنار یک فضانورد بهنام بات ماتیاس (با بازی جرج کلونی) برای انجام ماموریت در مدار زمین به سر میبرد.
برخورد یک شهابسنگ باعث میشود ایستگاه فضایی آسیب دیده و رایان استون در فضا تنها بماند. گرانش توانست با جلوههای بصری زیبای خود و القای حس بیوزنی بهخوبی مخاطبان را جلب کند. همچنین تلاشهای دکتر استون برای بازگشت به زمین نشان داد که حضور انسان در فضا میتواند چقدر مملو از ترس و خطر باشد.
این روزها بسیاری از فیلمها تلاش میکنند با جمع کردن مجموعهای از بازیگران معروف موفقیت خود را تضمین کنند. هرچند فیلم های با تنها یک بازیگر نشان دادهاند که میتوان با داستان جذاب، فیلمبرداری قوی و البته بهره بردن از استعدادهای یک بازیگر توانمند یک اثر هنری زیبا را خلق کند. اثری که با مخاطبان ارتباط برقرار میکند و در تاریخ سینما ماندگار میشود.