خانواده یعنی جایی که زمان زیادی از عمر ما در آنجا سپری میشود و میزان خوشبختی و رضایت ما از زندگی، به مقدار زیادی به شرایط خانواده و کیفیت روابط شکل یافته در آن وابسته است. خانواده همان جایی است که قسمت مهمی از سرنوشت بزرگسالان آیندهی اجتماع در آنجا رقم میخورد.
به گزارش چطور، امروزه سبک زندگی مدرن، مشغلههای زیاد و فرصتهای کم و دلایل متعدد دیگر، رُکن خانواده را با چالشهای زیادی مواجه ساخته است. انسان به طور طبیعی به شادی، راحتی و لذت گرایش دارد و اگر خانواده این نیاز را برای او تأمین نکند، ممکن است که آن را در جاهای دیگری بجوید که در نهایت به تضعیف یا فروپاشی خانواده و روابط خانوادگی منجر شود. اما حفظ و تقویت شادی و صمیمیت در خانواده نیاز به دانش و مهارت دارد.
در این مقاله میبینیم چه کارهایی می توان انجام داد تا خانواده ای مهربان داشته باشیم. بعد هم به شما ۲۰ راه حل میدهیم؛ کارهایی را که با انجام دادن آنها می توانید هر یک از اعضای خانواده تان را شاد کنید!
در گذشتهای نه چندان دور، دور هم نشستن و باهم غذا خوردن یکی از اصول ثابت خانوادهها بود. باهم غذا خوردن اهمیت، معنی و کارکرد زیادی دارد. مهمتر از همه این که اعضای خانواده همدیگر را میبینند و باهم حرف میزنند و از احوال همدیگر باخبر میشوند. امروزه به دلیل وضعیت کار و تحصیل، شاید مقدور نباشد که با اعضای خانواده خود بههنگام تمام وعدههای غذایی در کنار هم باشید، اما حتیالامکان سعی کنید که حداقل یک وعده در روز را باهم غذا بخورید.
هنگام صرف غذا تلویزیون را خاموش کنید و موبایلها را کنار بگذارید. هرگز بچهها را عادت ندهید که موقع تماشای تلویزیون غذا بخورند، وگرنه دیگر هیچ وقت آنها را سر سفره پیدا نخواهید کرد. زمان وعدههای غذایی فرصتی ارزشمند برای دیدن همدیگر، صحبت کردن و استراحت است، این فرصت را هرگز از دست ندهید.
به عنوان والدین سعی کنید که همیشه نظر اعضای خانواده را در زمینههای مختلف جویا شوید. نظرخواهی از کودکان، نوجوانان و جوانان تأثیر زیادی در عزت نفس آنها خواهد داشت. برای تصمیمگیری در هر موردی سعی کنید نظر تکتکِ افراد خانواده را بپرسید. منظور این نیست که حتماً بر طبق نظر آنها تصمیم بگیرید. تصمیم نهایی را خودتان، به عنوان والدین، بگیرید اما سعی کنید نظر آنها را هم به دقت بشنوید و دلایلشان را بررسی کنید و اگر نظر ایشان بهنظر مفید بود، در تصمیمگیری خود از آن استفاده کنید.
این کار به آنها این پیام را میدهد که شما برای نظرشان احترام قائل هستید و بدین ترتیب حس با ارزشمند بودن و عزتنفس را در ایشان تقویت میکنید. بعضی تصمیمگیریها را بر عهدهی فرزندان خود بگذارید. مثلاً برای صرف شام قرار است بیرون بروید. تصمیم در مورد اینکه در کجا غذا بخورید را به آنها واگذار کنید، اما باز هم دلیلشان را بررسی کنید.
این نوع مشارکت در اظهارِنظر و تصمیمگیری، توانایی افراد در برقراری ارتباط، صحبت کردن، استدلال کردن و تصمیمگیری را، به ویژه در کودکان، بسیار تقویت میکند. همچنین نظرخواهی از بچهها باعث میشود که شناخت بیشتری از آنها پیدا و صمیمیت خود را با آنها تقویت کنیم. از طرف دیگر، اینکار باعث یادگیری بیشتر خودمان میشود. نظر بچهها در برخی موارد بسیار خلاقانه، هوشمندانه و خردمندانه است. اگر فضای راحت و بدون پیشداوری را برای اظهارنظر آنها فراهم کنیم، نظرهای ایشان میتواند زندگی خانوادگی را غنیتر کند و شور و حال تازهای به آن ببخشد.
بهتر است که در خانه از هر فرصتی برای شاد بودن استفاده کنیم. میتوان به بهانههای مختلف جشن و سرور مختصری برپا کرد. بهتر است این اندیشه را به فرزندان خود منتقل کنید که خندیدن و شادبودن دلیل نمیخواهد. هیچگاه شادی را در ذهن آنها با داشتن امکانات خاص پیوند نزنید و شرطی نکنید، درغیرِ اینصورت آنها همیشه برای شاد بودن شرط و شروط خواهند گذاشت، مثلاً:
فقط اگر فلان اسباببازی را داشته باشم، شاد میشوم.
فقط اگر در فلان رشته قبول شوم، خوشحال میشوم.
فقط اگر فلان کار را به دست آورم، خوشحال خواهم بود.
فقط اگر با فلان کس ازدواج کنم، خوشبخت میشوم.
این شرط گذاشتن برای شادی و خوشبختی، یکی از دلایل اصلی غمگینی و افسردگی بسیاری از آدمهاست. پس سعی کنید که خنده و شادی را به عادتی روزمره تبدیل کنید و هیچ فرصتی را برای شاد بودن در کنار همدیگر از دست ندهید.
یکی از راههای ایجاد شادی و خنده در خانواده، شوخطبعی است و بهترین راه رسیدن به آن، این است که به خودمان بخندیم؛ به اشتباهاتی که مرتکب شدهایم، به ماجراهای خندهداری که برای ما پیش آمده است. به عنوان پدر یا مادر روی حس شوخی و طنزپردازی خود کار کنید و ببینید که به چهطریق میتوانید باعث خنده و شادی افراد خانواده شوید. شوخطبعی تأثیری متعادل کننده در شخصیت دارد و حس صمیمیت و دوستی را به افراد خانواده منتقل میکند. خنده یکی از بزرگترین تفریحات انسانی و ریشهدارترین تفاوت میان انسانها و دنیای حیوانات است.
برخی افراد در گفتن لطیفه استعداد بالایی دارند اما برای خنداندن افراد خانواده لازم نیست که حتماً کمدین باشیم، ما همیشه میتوانیم به خودمان بخندیم. همنشینی با افراد جدی معمولاً آزاردهنده است. اگر گاهی بتوانید به خودتان بخندید، دیگران را هم تشویق میکنید که به شما بخندند. بدین ترتیب شما باعث شادی آنها میشوید و صمیمیت بیشتری بین افراد خانواده ایجاد میشود.
خانواده بر رابطهی بین اعضای آن استوار است. فرد فردِ اعضای خانواده، افرادی منحصر بهفرد هستند. همیشه تفاوت روحیات و خلقوخوها را در نظر داشته باشید. شما ممکن است از برخی خصوصیات افراد خانوادهی خود خوشتان نیاید و آنها هم همینطور. اگر قرار باشد روی موارد ناخوشایند شخصیت افراد تمرکز کنیم به شادمانی و صمیمت خانوادگی لطمه خواهیم زد. پس همیشه روی نقاط مثبت شخصیت افراد خانواده تمرکز کنید.
تحقیقات نشان میدهد که این نوع برخورد، یعنی تمرکز و توجه به رفتارهای مطلوب افراد و تائید و تشویق این موارد، بهترین روش برای افزایش و تقویت رفتارهای مطلوب و کاهش و تضعیف رفتارهای نامطلوب است. به ویژه در مورد کودکان، استفاده از توجه و تشویق رفتارهای مطلوب و بیتوجهی به رفتارهای نامطلوب، تأثیر تربیتیِ بسیار بالایی دارد. با تمرکز بر رفتار و خصلتهای مطلوبِ افراد خانواده، به مرور ذهنیت مثبتتری نسبت به آنها پیدا میکنیم که در رابطهی ما با آنها بهشکلِ صمیمیت و دوستیِ بیشتر نمود پیدا میکند.
هر گاه که عضوی از اعضای خانواده به شما نیاز داشت، حتماً سعی کنید در کنارش باشید. این مواقع، لحظات حساس و خاصی است و امکان دارد که دیگر فرصت جبران پیش نیاید. مثلاً اگر به جشن آخر سال کودکستان دعوت شدهاید، حتماً در آن شرکت کنید.
این شاید از نظر شما اتفاق مهمی نباشد اما ممکن است از دید کودک شما معنای زیادی داشته باشد و شاید عدم حضور شما لطمهی عاطفی شدیدی به او وارد کند. این را باید به شکل یک فرهنگ خانوادگی درآورد که هر وقت یکی از اعضا به حضور سایرین نیاز داشت، حتماً همه آن را در اولویت برنامههای خود قرار دهند و تمام سعی خود را برای حضور و مشارکت بهانجام رسانند.
قدر این گونه لحظات را بدانید و مشارکت در هیچ یک از شرایط مهم خانوادگی را از دست ندهید. به یاد داشته باشید که در زندگی، انجام ندادن کارهای خوب و از دستدادن فرصتهای ارزشمند، همواره تأسفبار است. پس تا جایی که میتوانید سعی کنید همیشه در چنین مواقعی در کنار عزیزان خود حضور داشته باشید و توجه و علاقهی خود را عملاً به آنها نشان دهید.
واکنش بسیاری از ما انسانها به یک شیوهی خاص از ابراز احساسات بهصورت شرطی است. مثلاً همیشه احساس خود را به شکل کلامی بیان میکنیم. هر فردی به نوع خاصی از پیامهای عاطفی واکنش نشان میدهد. اگر همسر یا فرزند شما از نوع افرادی باشند که به پیام لمسی واکنش نشان میدهند، ابراز احساسات کلامی شما، هر چقدر هم که شورانگیز باشد، تأثیر زیادی روی آنها نخواهد داشت. پس، سعی کنید که احساس خود را به شیوههای متفاوت نشان دهید.
برای ابراز احساسات در خانواده حدومرزی قائل نشوید. خانواده باید امنترین جایی باشد که اعضای آن بتوانند خود را همانطوری که هستند، بهدور از هرگونه خودسانسوری و سرکوب، نشان دهند. افراد باید مطمئن باشند که به دلیل ابراز احساسات خود، مورد قضاوت، تهدید، تنبیه یا سوءاستفاده قرار نخواهند گرفت. پس به روشهای مختلف از جمله با زبان کلامی و زبان بدن و سایر شیوهها احساساتتان را به اعضای خانوادهی خود ابراز کنید. برخی از افراد میگویند که در صورت ابراز احساسات ممکن است طرف مقابل لوس و ازخودراضی شود. اگر شما سایر اصول رفتاری را رعایت کنید مطمئن باشید که چنین نخواهد شد و فرزند یا همسر شما بابت ابراز احساس صادقانهای که به ایشان کردهاید قدردان شما نیز خواهند بود.
«دوستت دارم» قدرتمندترین و تأثیرگذارترین جملهای است که یک نفر میتواند به طرف مقابل خود بگوید. اما معمولاً پس از گذشت مدتی از زندگیِ مشترک این جمله کمتر و کمتر در میان همسران شنیده میشود. همانطور که در مورد قبلی نیز اشاره شد، شما میتوانید این جمله را به شیوههای متفاوتی ابراز کنید، اما همیشه از نوع کلامی آن نیز استفاده کنید. البته، باید این جمله را با تمام وجود ابراز کنید. ما اینجا توصیه نمیکنیم که نقش بازی کنید یا افراد خانوادهی خود را فریب دهید. بنابراین اگر احساس علاقهی واقعی به همسر یا فرزند خود ندارید، به طوری که نمیتوانید به شکل صادقانه و از صمیم قلب این جمله را به آنها بگویید، باید روی خودتان کار کنید و شاید بهتر باشد از یک مشاور خانواده کمک بگیرید.
گفتن این جمله تأثیر بسیار زیادی در تقویت روابط خانوادگی دارد. با این حال، بسیاری از افراد اهمیتی به آن نمیدهند. برخی مردها به خصوص در سنین بالاتر، آن را کسرِ شأن خود میدانند. به دلایل مختلف، بسیاری از مردم در گفتن این جمله به عزیزان خود مشکل دارند و برخی نیز آن را فراموش میکنند. این افراد معمولاً نمیدانند که بیان مکرر این جمله در تقویت روابط، صمیمیت و استحکام خانواده چقدر مهم است.
بازی و تفریح خانوادگی یکی از اساسیترین عوامل تقویت شادی و صمیمیت در خانواده است. فقط کودکان نیستند که به بازی نیاز دارند. درون هر کدام از ما کودک پنهانی وجود دارد که نیاز به تفریح، بازیگوشی و شیطنت دارد. بنابراین، گاهی باید با همسر و فرزندان خود به بازی بپردازیم. هنگام بازی تفاوتها فراموش میشود و معمولاً زخمهای عاطفی و احساسی بهبود مییابد. در بازی، به کودک درون خود فرصت تفریح و لذت میدهیم. حتی بازیهای فکری و به ظاهر جدی نیز این کارکرد را دارند. نیچه فیلسوف شهیر آلمانی میگوید: «خودِ واقعیِ انسان، فقط بههنگام بازیکردن نمایان میشود.» بازی فرصتی است تا تمام نقشها و نقابهای تحمیلی را کنار بزنیم و خودِ خودمان باشیم، همانگونه که واقعاً هستیم.
در زندگی امروزی، نداشتنِ وقت و گرفتار بودن فقط بهانهای است که فرصت این نوع مشارکت و لذتهای خانوادگی را از خود و افراد خانواده دریغ کنیم. اما با برنامهریزی میتوان حداقل یک ساعت در هفته، مثلاً تعطیلات آخر هفته را به بازیِ خانوادگی اختصاص داد. بزرگترها معمولاً بهانههای خوبی برای بازینکردن دارند. اما آنها باید بر بهانهها و منیّت خود غلبه کنند و با بچهها و جوانان بازی کنند. باید یاد بگیریم که گاهی دوباره کودک شویم، همانند یک کودک عمل کنیم تا به خود و عزیزانمان، زمانی برای شادی، لذت، رهایی و آسودگیخاطر هدیه کنیم.
هر از گاهی، موقعیتهایی ایجاد کنید تا اعضای خانوادهی خود را شگفتزده بکنید. با بالا رفتن سن، لذتی که از سخاوت و بروز احساس بهدست میآوریم بهمراتب بیشتر از لذتی است که از منتظر ماندن و دریافتکردن نصیبمان میشود. بنابراین وقتی که در موقعیتی غیرمنتظره و شگفتآور هدیهای دریافت کنیم، هیجان و لذت فوقالعادهای برای ما خواهد داشت. این نوع حرکات، خانواده را به شدت باهم صمیمی و نزدیک نگاه میدارد. هر از چند گاهی، با این نوع رویدادهایِ خوشایندِ غیرمنتظره موجبِ ایجاد هیجان و شگفتی در خانوادهی خود شوید.
به دلیل سبک زندگی جدیدی که تجربه میکنیم، گرفتاریهای شخصی روزافزون و فرصتهای کمترِ با هم بودن، اعضای خانوادهها را روزبهروز از همدیگر دورتر میکند. ممکن است که اعضای خانوادهی شما به دلایل مختلف از هم دور باشند. در چنین شرایطی، به شیوههای مختلف تماس و ارتباط خود را با آنها حفظ کنید. به آنها پیام بفرستید، زنگ بزنید و گاهی نیز حتما به ملاقات آنها بروید. اجازه ندهید که «از دل برود هر آنکه از دیده برفت» حکایت زندگی شما شود.
از خود بپرسید که آیا برای تعریف و تحسین از خانوادهی خود، نیاز به فرصت یا شرایط خاصی است؟ از اعضای خانواده خود چه انتظاری دارید؟ آیا به عنوان پدر و مادر از فرزندان خود بیش از اندازه انتظار دارید؟ آیا آنها را تحت فشار قرار دادهاید تا به دستاوردی برسند و آیا از این راه، میخواهید احساس غرور و رضایت کنید؟
هر قدر که سطح توقع کمتری از فرزندان خویش دربارهی همسویی آنها با خواستههای ما وجود داشته باشد و آنان را در جهت علایق و استعدادهای خودشان تشویق کنیم، بیشک نتایج بهتری حاصل خواهد شد. اگر انتظار بیش از حد از فرزندان خود داشته باشیم، با این کار فشار و استرس زیادی را به آنان تحمیل کردهایم. گاهی والدین بیش از اندازه به فرزندان خود وابسته هستند و بهنوعی با آنها همهویت میشوند. این نوع وابستگی برای هر دو طرف مخرب است.
همیشه به خاطر داشته باشید که آنان انسانهای مستقلی هستند و وظیفهی شما صرفاً «محبت، حمایت و رهاکردن» است. پس باید آنها را همانطوری که هستند بپذیریم و به جای این که به دنبال فرصتی برای انتقاد و کشف اِشکال باشیم، از هر فرصتی برای تحسین و تمجید از خانوادهی خود استفاده کنیم.
همه ما نیاز به ریشههایی داریم که به ما احساس تعلق خاطر و امنیت بدهد. خلق سنتهای خاص خانوادگی – چه کوچک و چه بزرگ – میتواند این حس را تقویت کند. این سنتها میتواند شامل یک شب فیلم خانوادگی ثابت در هفته؛ یک بازی رومیزی ماهانه؛ یک دورهمی ویژه برای جشن گرفتن موفقیتهای کوچک؛ یک مراسم سالانه برای کاشت درخت؛ یا حتی یک روش خاص برای گفتن “شب بخیر” باشد. این آیینها، خاطرات مشترک میسازند و پیوندهای عاطفی را محکمتر میکنند؛ زیرا هر عضو میداند که بخشی از یک چیز منحصر به فرد و ارزشمند است.
برای تقویت عزت نفس و حس ارزشمند بودن در کودکان و نوجوانان، لازم است به آنها مسئولیتهای متناسب با سنشان بدهید. اجازه دهید در کارهای خانه مشارکت کنند؛ برای خودشان تصمیم بگیرند (البته در چارچوبهای مشخص)؛ و عواقب تصمیماتشان را تجربه کنند. این کار به آنها این پیام را میدهد که اعضای مهم و تأثیرگذاری در خانواده هستند و به رشد مهارتهای حل مسئله و اعتماد به نفسشان کمک شایانی میکند.
هیچ خانوادهای بدون اختلاف و بحث نیست و این کاملاً طبیعی است. مهم این است که چطور با این تعارضات مواجه شویم. به جای سرکوب کردن یا وارد شدن به نزاعهای تخریبی، به اعضای خانواده بیاموزید که چگونه احساسات خود را به شیوهای محترمانه و سازنده بیان کنند. گوش دادن فعال به حرفهای یکدیگر، تلاش برای همدلی، و یافتن راهحلهای مشترک به جای اصرار بر “حق با من است”، میتواند حتی از دل اختلافات، فرصتی برای رشد و درک عمیقتر روابط بسازد.
حفظ کدورتها و کینهها در خانواده، مانند سمی است که به تدریج روابط را از بین میبرد. انسانها اشتباه میکنند و ممکن است ناخواسته به یکدیگر آسیب برسانند. در محیط خانواده، یادگیری مهارت بخشش و رها کردن دلخوریها بسیار حیاتی است. این به معنای نادیده گرفتن اشتباهات نیست؛ بلکه به معنای پردازش آنها، گفتگو دربارهی آنها و در نهایت انتخاب گذشت برای حفظ آرامش و پیوند خانواده است. بخشش به ما کمک میکند تا از بار منفی گذشته رها شده و به سمت آیندهای روشنتر حرکت کنیم.
خانواده باید پناهگاهی امن باشد که هر کس بتواند بدون ترس از قضاوت، تمسخر یا تنبیه، احساسات واقعی خود را بیان کند – چه شادی، چه غم، چه خشم یا ناامیدی. به اعضای خانواده خود اطمینان دهید که احساساتشان معتبر است و شما برای درک آنها تلاش میکنید. این فضای امن، منجر به صداقت بیشتر، صمیمیت عمیقتر و سلامت روانی بهتر برای همه میشود.
توانایی قرار دادن خود به جای دیگری و تلاش برای فهمیدن دیدگاه و احساسات او، سنگ بنای هر رابطهی سالمی است. در خانواده، فعالانه همدلی را تمرین کنید. وقتی یکی از اعضا با مشکلی روبروست، سعی کنید فقط به او گوش دهید؛ بدون اینکه فوراً راهحل ارائه دهید یا قضاوت کنید. پرسیدن “چه احساسی داری؟” و “چطور میتوانم کمکت کنم؟” به جای “چرا این کار را کردی؟”، میتواند تفاوت بزرگی در حس نزدیکی ایجاد کند.
همانطور که قبلاً اشاره شد، احترام به حریم شخصی هر فرد در خانواده بسیار مهم است. این به معنای داشتن فضایی برای خود، زمان برای تنهایی، و قدرت انتخاب در مورد اینکه چه اطلاعاتی را با چه کسی به اشتراک بگذاریم. والدین باید به اتاق، وسایل شخصی و فضای مجازی فرزندانشان احترام بگذارند و از تجسس و کنترل بیرویه پرهیز کنند. همینطور، فرزندان نیز باید به حریم خصوصی والدین خود احترام بگذارند. این احترام متقابل، اعتماد را افزایش داده و به هر فرد کمک میکند تا هویت مستقل خود را در بستر خانواده حفظ کند.
داشتن خانوادهای مهربان و شاد مستلزم تلاش و تعامل مثبت همه اعضا است. از مهمترین کارهایی که میتوان انجام داد عبارتند از: گوش دادن فعال، ابراز محبت کلامی و عملی، صرف وقت با کیفیت با یکدیگر، تشویق و حمایت متقابل، احترام به تفاوتها و حریم شخصی، و مشارکت در فعالیتهای مشترک. ایجاد فضای اعتماد و بخشش نیز در تقویت مهربانی و شادی خانواده نقش کلیدی دارد.
برای شاد کردن هر یک از اعضای خانواده میتوان کارهای مختلفی انجام داد که شامل: ابراز علاقه و محبت به شیوهای که آنها دوست دارند (کلامی، لمسی، هدیه، وقت گذرانی)، قدردانی از زحماتشان، گوش دادن به حرفهایشان بدون قضاوت، حمایت از علایق و اهدافشان، غافلگیر کردنشان با یک کار کوچک و دوستداشتنی، و اختصاص دادن وقت برای فعالیتهای مشترک لذتبخش. مهم این است که نیازها و زبان عشق هر فرد را بشناسیم.
مهمترین اصل برای داشتن خانوادهای شاد، ارتباط مؤثر و سازنده است. این ارتباط شامل گوش دادن فعال، صحبت کردن شفاف، حل مسالمتآمیز تعارضات و ابراز احساسات به شیوهای سالم میشود. وقتی اعضای خانواده بتوانند آزادانه و با احترام با هم صحبت کنند و مشکلاتشان را حل کنند، زمینه برای شادی و رضایت فراهم میشود.
شما میتوانید با اقدامات عملی و کوچک، خانوادهتان را شاد کنید: پیشنهاد یک فعالیت مشترک (مثل بازی، تماشای فیلم یا یک گردش کوتاه)، تهیه غذای مورد علاقه آنها، کمک کردن در کارهای روزمره، ارسال پیامهای محبتآمیز، قدردانی از زحماتشان، و احترام گذاشتن به نظرات و تصمیماتشان. حضور فعال و مثبت شما، بزرگترین هدیه است.
مهربانی، پایه و اساس پیوندهای عاطفی محکم در خانواده است. یک محیط مهربان، احساس امنیت، تعلق خاطر و ارزشمند بودن را در اعضا تقویت میکند. این امر به کاهش استرس، افزایش تابآوری در برابر مشکلات، و رشد شخصیت سالم فرزندان کمک میکند و فضایی سرشار از آرامش و حمایت متقابل به وجود میآورد.
گاهی ما آنچنان درگیر امور کاری و مشغلههای روزمره هستیم و در چرخهی مکانیکیِ «کار – خواب – کار» گرفتار میشویم که هدف از زندگی را فراموش میکنیم. برخی از افراد اهمیت بسیار زیادی برای کار خود قائل هستند و خود را تحت فشار زیادی قرار میدهند تا به هر قیمتی به موفقیت دستیابند. گاهی ساعتها در سر کار خود باقی میمانند یا مدتها در سفرِ دور از خانه به سر میبرند. این نوع زندگی در دراز مدت ممکن است صدمهی جدی به خانوادهی فرد وارد کند. پس همیشه باید هدف از زندگی را به خاطر داشته باشیم.
اگر صاحب خانواده و فرزند هستید، به غایتِ تلاشهای خود بهطور جدی فکر کنید. هیچکس در پایان عمر حسرت نمیخورد که چرا ساعت بیشتری را در محل کار سپری نکرده است! اما ساعتهایی را که میتوانستیم در کنار خانوادهی خود باشیم و نبودیم، یقینا حسرتبار خواهند بود. چه فایدهای دارد که ثروتمندترین فرد در قبرستان باشیم. چه فایدهای دارد که بهترین رئیس، تولیدکننده، مدیرعامل، کارفرما، بازیگر و غیره باشیم اما خانوادهمان از ما متنفر باشند و مثل یک غریبه با ما رفتار کنند.
بنابراین همواره برنامهریزی کنید و زمان کیفی (زمان همراه با حضور مفید و مؤثر) را در کنار کسانی باشید که دوستشان دارید و از آنان مراقبت میکنید. این زمان کیفی (چه در حال بازی، صحبت، گوش کردن و یا فقط باهم بودن) باید نسبت به هر کار دیگری در الویت قرار بگیرد. اجازه دهید خانوادهتان بداند که این زمان فوقالعاده گرانبهاست و اگرچه به دنبال موفقیت مالی، ارتقاء شغلی و یا هر دستاوردی هستید اما هدف از تمام تلاشها سود رساندن به خانواده است نه رسیدن به هدفی دوردست در آیندهای محتمل. ممکن است همین فردا دیگر زنده نباشیم یا آنها زنده نباشند، پس در زمان حال زندگی کنید. از هر لحظهی بودن در کنار خانواده و عزیزان خود لذت ببرید و قدر آن را بدانید.
«قادر باشید که هر لحظه توقف کنید و گلی را که میشکفد، کودکی را که برای اولین بار سر پا میایستد، فرزندی را که خوشحال از مدرسه باز میگردد و همسری را که خبر خوبی برای گفتن دارد، تحسین کنید.» ریچارد دنی
منبع:
هنر موفق بودن، ریچارد دنی