عصر ایران؛ دکتر حسین چناری؛ مشاور کسبوکارهای آموزشی - در آستانه سال تحصیلی جدید سوالی ذهن جامعه را به خود مشغول کرده است: چرا بسیاری از بچههای امروز «حوصله درس خواندن» ندارند؟ در پاسخ باید گفت گلایهی «بچههای الان درس نمی خوانند» اگر صرفاً به «بیانضباطی نسل جدید» تقلیل یابد، درمان را به خطا میبرد.
افت علاقه به درس نتیجهی همزمانِ چند عامل است: نظام آموزشی متمرکز و امتحانمحور، افق شغلی مبهم، هجوم محتوای کوتاهمدتِ دیجیتال، سبکهای فرزندپروریِ نامتوازن، و مدرسههایی که کمتر حسِ معنا، اختیار و تجربهی موفقیت خلق می کنند. متاسفانه، این عوامل بهطور ویژه با هم تلاقی میکنند و بیانگیزگی را تقویت می کنند.
در این شرایط سوال درست این می تواند باشد که چه کاری میتوان انجام داد؟
هر درس با «مسئلهٔ واقعی» شروع شود: یک پروژهٔ محلی، یک محصول کوچک، یک نمایشگاه یادگیری. (مثال: در ریاضیِ آموزش نسبتها، و طراحی بروشور قیمتگذاری یک غرفهٔ خیریهٔ مدرسه)
«تابلوی انتخاب» برای تکالیف: دانشآموز از بین سه مسیر همسطح یکی را برگزیند (پادکست ۳ دقیقهای، پوستر دادهنما، حلتمرین تشریحی).
آزمونکهای کوتاهِ کماسترس، بازخورد دوخطی، فرصت «بازآزمایی پس از تمرین»، پوشهٔ کار بهجای یک نمرهٔ نهایی.
بازیابیِ فعال (آزمون کوتاه، پرسش و پاسخ کمنمره)، فاصلهگذاری ترکیب تمرینها، و توضیحِ «چراییِ علمی» این روشها به خود دانشآموزان.
توضیح ۱۰ دقیقه، فعالیت تیمی ۸ دقیقه، جمعبندی ۵ دقیقه، «تیکت خروجی » یکسؤالی. کوتاه، متنوع، و همراه تفریح.
آموزش صریحِ «بهداشت دیجیتال»: تعریف زمانهای بیگوشی در مدرسه، تکنیک پومودورو، خاموشکردن نوتیفیکیشنهای غیرضروری، و استفادهی هدفمند از فناوری.
جلسات گفتوگوی کوتاه، قراردادهای رفتاری ترمیمی، تعریف فعالیتهای کوچک اما منظم برای تلاش، نه فقط نتیجه.
هر ماه یک مسئلهٔ واقعی کلاس، یک اقدام کوچک مشترک، یک سنجهٔ ساده، یک جمعبندی دوصفحهای.
ساعت مطالعهٔ مشخص، جایگاه ثابت بچهها، تعریف مقررات برای موبایل بیرون از اتاق و همچنین در زمان درس.
سؤالهای مربیگرانه: امروز چه چیزِ جدیدی یاد گرفتی؟ کجا گیر کردی و مشکل داشتی؟ قدم بعدیات چیست؟
ربطدادن درس به علایق کودک (ورزش، موسیقی، بازی)، دعوت از الگوهای نزدیک (فامیل/دوست) برای گفتوگو دربارهٔ مسیرِ یادگیری بچهها.
ریتم خواب منظم، استفاده از نور روز، فعالیت بدنی برای پایداری توجه.
۱. کاهش اهمیت امتحانهای پرریسک و تقویت سنجشهای تکوینی و کارنمایی.
۲. مستندسازی و بهرسمیتشناختن پروژههای دانشآموزی در کارنامه بچهها.
۳. توانمندسازی معلم: بستههای رشد حرفهای کوتاه، کاربردی و مدرسهمبنا؛ کاهش گزارشخواهیهای موازی.
۴. راهنمایی شغلی و مهارتهای زندگی از متوسطهٔ اول: مسیرهای تحصیلی متنوع و محترم (نظری–فنی–هنری) با پیوند به کارآموزی واقعی.
• هفتهای ۴ مشاهدهٔ ۱۰ دقیقهای از کلاسها + بازخورد دوخطی.
• تابلوی انتخابِ تکلیف را برای یک درس طراحی کنید.
• برای دو مبحث اصلی ماه، سه آزمون کوتاه، پرسش و پاسخ کوتاهِ بازیابی بگیرید.
• یک پروژهٔ کوچکِ محلی تعریف کنید (نمایشگاه یکروزه در مدرسه).
• یک جلسهٔ والدینِ موضوعمحور ۴۵ دقیقهای: «کمککردن بدون کنترلگری».
• سیاست استفاده از گوشی را شفاف، کوتاه، همدلانه و یکپارچه اجرا کنید.
یک. افزایش حضور و مشارکت کلاسی: دادهٔ مشاهدهای و روش تیکت خروجی
دو. کاهش تعویق تکالیف و بهبود کیفیت محصولهای دانشآموزی.
سه. ثبات یا رشد نمرههای میانمدت با کاهش پراکندگی بین کلاسها.
چهار. افزایش مراجعهٔ داوطلبانهٔ دانشآموزان برای بازخورد.
پنج. مشارکت بیشتر والدین در نشستهای کوتاه و هدفمند.
بیمیلیِ نسل امروز به درس، «مشکل اخلاقی دانشآموز» نیست؛ مسئلهٔ طراحیِ تجربهٔ یادگیری است. هر جا مدرسه و خانواده توانستهاند معنا ( یادگیری این مطلب به چه درد می خورد؟)، اختیار (من کجای این تصمیم هستم؟)، و تجربهٔ موفقیتهای کوچکِ پیدرپی را فراهم کنند، علاقه بازمی گردد: حتی در دلِ فشارهای اقتصادی.
نسخهٔ برنده، نه پرهزینه و نه پیچیده است: انباشتی از اقدامهای کوچک، تکرارشونده و سنجشپذیر که سرمشق مدرسه را از «نمرهمحوری کوتاهعمر» به «یادگیریِ ماندگار» جابهجا می کند.