عصر ایران/ سواد زندگی؛ مریم طرزی- با توجه به اینکه چند روز پیش، دهم سپتامبر، روز جهانی پیشگیری از خودکشی بود، بد نیست اکنون کمی درنگ کنیم و دربارهی آن لحظههای سنگینی که انسان را تا مرز ناامیدی میبرد، حرف بزنیم.
وقتی بار زندگی سنگین میشود و ذهن در طوفان افکار تلخ گرفتار میشود، ممکن است اندیشهی پایاندادن به همهچیز وسوسهکننده به نظر برسد. اما باید بدانیم که این طوفان همیشگی نیست. افکار خودکشی، نشانهی ضعف یا شکست نیستند؛ بلکه فریادی از اعماق درد و درماندگیاند ـ فریادی که باید شنیده شود، نه قضاوت.
در این مسیر تاریک، مهمترین کار این است که تنها نمانیم. حتی اگر نمیدانیم از کجا باید شروع کنیم، میتوانیم دست یاری به سوی عزیزانی دراز کنیم که به آنها اعتماد داریم.
گاهی یک گفتوگوی ساده، پنجرهای به روشنایی باز میکند. در کنار آن، خدمات حرفهای و رایگان متعددی وجود دارند که میتوانند پناهگاه امنی برایمان باشند و کمک کنند تا از بحران عبور کنیم و دوباره طعم زندگی را بچشیم.
فکر کردن به خودکشی یک علامت هشدار دهنده است که نشان میدهد سلامت روان ما رو به وخامت است. افکار خودکشی میتواند اشکال مختلفی داشته باشد. وبسایت Suicide.ca که انجمن پیشگیری از خودکشی کبک برای وزارت بهداشت کبک ایجاد کرده است، چندین مورد را شناسایی کرده است.
در نظر گرفتن خودکشی به عنوان راه حلی برای مشکلات خود،
تصور زودگذر پایان دادن به زندگی خود،
داشتن تمایلات ناگهانی برای خودکشی،
عذاب کشیدن از ایده خودکشی،
برنامه ریزی برای خودکشی (چگونه، کجا و چه زمانی).
این افکار اغلب با افکار دیگری همراه هستند که در آنها فرد احساس میکند دیگر به دیگران تعلق ندارد. به عنوان مثال، "من به باری برای اطرافیانم تبدیل شدهام"، "من به چه دردی میخورم؟"، "احساس میکنم نامرئی هستم."
هیچکدام از این علائم اختصاصی نیستند. به عبارت دیگر، این علائم را میتوان در فردی که دچار پریشانی است مشاهده کرد، بدون اینکه لزوماً به خودکشی فکر کند. با این حال، میتوانیم به خودمان اعتماد کنیم. اگر احساس کنیم مشکلی وجود دارد، ارائه کمک مهم است.
"احساس پوچی میکنم" به جای "من ناامید هستم". نوجوانی که به خودکشی فکر میکند، اغلب آن را متفاوت از یک بزرگسال بیان میکند.
در واقع، در این سن، علائم خاصی را پیدا میکنیم. روحیه لزوماً پایین نیست؛ همیشه تغییر میکند. یک نوجوان خود را در معرض خطر قرار میدهد، اما بدون اینکه متوجه آن باشد، مثلاً با سرعت زیاد سوار اسکوتر شدن.
آنها ممکن است به خود آسیب بزنند، یعنی خود را با یک شیء تیز ببرند یا خود را با سیگار بسوزانند. گاهی اوقات او بیشتر از حد معمول غذا میخورد. همه اینها رفتارهایی هستند که در دوران نوجوانی، علائم هشدار دهنده محسوب میشوند.
اگر برخی از علائم ذکر شده در بالا را نشان دهم، میتوانم در نظر بگیرم که آیا در شرایط دشوار زندگی نیز قرار دارم یا خیر. همین امر در مورد نگران بودن برای یکی از نزدیکانم نیز صدق میکند. در واقع، برخی موقعیتها خطر خودکشی را افزایش میدهند.
جدایی
غم از دست دادن یکی از عزیزان یا حیوان خانگی
مشکلات مالی
از دست دادن شغل
فرسودگی شغلی یا فرسودگی شغلی
آزار و اذیت
از دست دادن استقلال
خشونت خانگی
تنهایی و انزوا
مشکلات با قانون
تبعیض مربوط به نژادپرستی، تبعیض جنسی، گرایش جنسی یا معلولیت
مشکلات سلامت روان مانند افسردگی، اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، اختلال اضطراب یا اختلال استرس پس از سانحه (به عنوان مثال، پس از تجاوز جنسی).
اگر موقعیتی را که در حال حاضر تجربه میکنید در این لیست شناسایی کردید، مهم است که در پریشانی خود تنها نمانید.
زندگی با یک اختلال سلامت روان میتواند در برخی مواقع دشوار منجر به افکار خودکشی شود.
سپس میتوانم از طریق سازمانهای حمایتی یا گروههای حمایتی در رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک، از همسالانم حمایت بگیرم و در مورد درمانهای احتمالی این اختلال بیشتر بیاموزم.
همچنین مفید است که بدانم بهبودی از یک اختلال سلامت روان امکانپذیر است.
اگر در گذشته افکار خودکشی را تجربه کردهام، میتوانم به یاد بیاورم چه چیزی به من کمک کرده است تا احساس بهتری داشته باشم.
به طور کلی، مهم است که وقتی دوران سختی را پشت سر میگذارید، بتوانید در مکانی که احساس امنیت و رهایی از استرس دارید، پناه بگیرید.
این مکان میتواند اتاق خواب شما، اتاق دیگری در خانه، خانه یک دوست یا یک مکان آشنا در بیرون باشد.
میتوانم این فضا را از قبل آماده کنم، آن را به گونهای سازماندهی کنم که مرا آرام کند و اشیایی را قرار دهم که باعث میشوند احساس خوبی داشته باشم.
این موارد میتواند لامپهایی باشد که نور کم یا تغییر رنگ میدهند، چیزی برای گوش دادن به موسیقی، پوستر یا عکس روی دیوار، یا یک کیسه بوکس برای تخلیه انرژی.
داشتن چنین فضایی اطمینانبخش است و میتواند به محافظت از من در برابر افکار خودکشی کمک کند.
هنگام تجربه یک موقعیت استرسزا، میتوانیم از راهکارهای مختلفی برای جلوگیری از بروز افکار خودکشی، منحرف کردن حواس خود از آنها در صورت بروز یا دور نگه داشتن آنها استفاده کنیم. این موضوع تا حد زیادی به فرد بستگی دارد. راهکاری که برای من مفید است ممکن است برای شخص دیگری مفید نباشد. و خوب است که چندین راهکار پیدا کنید، بنابراین میتوانید بسته به لحظه آنها را تغییر دهید.
برای مثال:
برای دویدن از خانه بیرون بروید، به باشگاه بروید، دوچرخهسواری کنید
دوش بگیرید
با کسی که به او اعتماد دارید تماس بگیرید
آنچه در ذهنتان میگذرد را بنویسید
فهرستی از چیزهای مهم زندگیتان تهیه کنید
کاری انجام دهید
خانه یا گاراژ خود را تمیز کنید
برای مثال:
در پارک یا جنگل پیادهروی کنید
تمرینات کششی، یوگا، تای چی و تنفس انجام دهید
سریال یا فیلم مورد علاقهتان را تماشا کنید،
کتاب بخوانید
بازیهای ویدیویی انجام دهید
کاردستی درست کنید، آشپزی کنید، باغبانی کنید
ماندالا بکشید، رنگآمیزی کنید.
با مراجعه به بخش «استفاده از استراتژیهای مقابله» هنگام مقابله با استرس در وبسایت suicide.ca ، میتوانید استراتژیهایی را کشف کنید که ممکن است لزوماً به آنها فکر نکرده باشید.
میتوانم به دنبال فردی دلسوز و مورد اعتماد باشم که بتوانم با او در مورد افکار خودکشیام صحبت کنم.
این شخص میتواند یکی از اعضای خانواده، یک دوست، یک همکار یا کسی باشد که من در یک گروه حمایتی ملاقات کردهام و قبلاً همین وضعیت را تجربه کرده است.
همیشه فهمیدن چگونگی ابراز افکار خودکشی و آنچه ممکن است کمک کند، آسان نیست.
در اینجا چند نمونه از عباراتی که میتوانید برای درخواست حمایت از اطرافیان خود استفاده کنید، آورده شده است.
جدایی من واقعاً سخت است. احساس غم و اندوه میکنم. آیا این هفته وقت ملاقات دارید؟
با دیدن اینکه دیگرانی که از این شرایط عبور کردهاند، میتوانم از طریق داستانهای کسانی که بحران خودکشی را تجربه کردهاند، کسانی که امروز حالشان بهتر شده و یاد گرفتهاند با آسیبپذیریهای خود زندگی کنند، امید پیدا کنم.
زنان و مردان در هر سنی موافقت کردهاند که تجربیات خود را در ویدیوهایی که در بخش شهادتها در وبسایت Les Ulysses جمعآوری شدهاند، به اشتراک بگذارند.
آنها توضیح میدهند که چه اتفاقی برایشان افتاده، چگونه کمک پیدا کردهاند و چگونه از آن عبور کردهاند.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@